بصیرت و بینش نسبت به زندگی
خشنودم به آنچه که خدا و پیامبر او برای من رضایت دادند.و یا:
رضیت باللّه ربّا و بک یا ابتاه نبیا و بابن عمی بعلاً و ولیّا
راضی ام که خدا پروردگار من است و تو ای پدر! پیامبر من، و پسر عمویم علی، شوهر و امام من است.
از این رو نشان از سخن خداوندی در گفتار و رفتار او همیشه نمایان بود که در توصیف شایستگان و پاکان فرمود:
پروردگار از آنان راضی است و اینان نیز از خدای خود راضی اند.
او با چنین صفات تابناکی در دامان قدسی و آغوش آسمانی خود دردانه هایی چون حسین بن علی(ع) تربیت می نماید که در آخرین لحظه های حیات خویش در عرصه کربلا با جمله ای کوتاه معرفتی بلند از عشق و دلدادگی ترسیم می کند و می فرماید:
الهی رضیً بقضائک
پروردگارا! به قضا و اراده تو راضی هستم.
و دخت والاگوهر فاطمه(ع) نیز در صحنه های گوناگون حادثه سرخ نینوا، ضمن بیان رضایت خویش در جمله ای، تمامی مصایب را با رنگ اطاعت و بندگی می نگرد و می فرماید:
ما رأیتُ الا جمیلاً
هر چه دیدم زیبایی ـ و لطف و محبت ـ الهی بود.
آری؛ آنان که هماره جامه جان از کدورتهای خودخواهی، کینه توزی، حسادت و هواپرستی دور نگه دارند و روح و روان خود را از هر آلایشی پالایش کنند، بی پرده حقایق را مشاهده نموده و از نوری آسمانی در خانه دل بهره می برند. حقیقتی که آیه قرآن بدان صراحت نمود که:
اگر پاک و پرهیزکار بوده باشید، خداوند به شما روشن بینی می دهد و بر بصیرت شما می افزاید.
قرآن کریم بین تقوا وپرهیزکاری از یک طرف و روشن بینی و افزایش نور بصیرت از طرف دیگر رابطه مستقیمی قایل است هر اندازه آدمی پاک تر، وارسته تر و در برابر حقایق تسلیم باشد، نورافشانی عقل و فکر او، روشنایی بیشتر ایجاد می کند.
حقیقت سرایی است آراسته هوا و هوس گرد برخاسته
نبینی که هر جا برخاست گرد نبیند نظر گرچه بیناست مرد
زهرای مرضیه(س) که یگانه بانوی هستی بر بلندای بندگی خداوند است، با چنان باوری به چنین روشنگری ارزشمندی دست یافته بود، خود را با آموزه های توحید تا عمق وجود آشنا کرده بود و افزون بر آن در مسیر پیروی از نبوت و رسالت رسول اللّه (ص) رهروی شیفته ساخته بود. او از پدر آموخته بود که ساعات و لحظه های عمر، سرمایه انسان است که با آن تجارت بندگی باید نمود و در غیر بندگی خدا و یا غیر اصلاح خود گام برنداشت، هرگز از امور دنیا ترس و اضطراب نداشته باشد. در بین مردم سخی ترین افراد باشد و چون درهم و دیناری نزد او است، به دنبال مستحق او بوده تا او را شادمان و خرسند نماید. از قوت و غذای خود در راه خدا ایثار کند، با فقرا نشیند و با آنان هم غذا شود، به اهل فضل و دانش احترام گذارد و با آبرومندان همدلی داشته باشد. آنگاه که انسانِ پیشمانی از کرده خود پوزش بخواهد، عذر او را بپذیرد و در خوراک و پوشاک بر خدمتگزار خود پیشی و برتری بجوید. فقیر و غنی را یکسان به توحید دعوت نماید و همگان در نظرش مساوی باشند.
صفحات: 1· 2