بصیرت و بینش نسبت به زندگی
نخستین گام موفقیت انسان در گستره حیات، بهره مندی از بینشی روشن و بصیرتی آسمانی است؛ دیدگاهی که آفرینش را در آیینه نگاه آدمی به صورتی زیبا و حقیقی به تصویر می کشاند. آنان که از این مائده الهی بی بهره اند، زندگی خویش را «ساحل تفریح و خوشگذرانی» و یا «میدان بازی و سرگرمی» می دانند و دامنه تلاش خود را در روزهایی زودگذر، به دست فراموشی می سپرند.
فاطمه زهرا(ع) با نگاهی از آن سوی دیده ظاهری به آفرینش می نگریست. نوری برخاسته از خودسازی، معنویت و تهذیب نفس از عمق جان او نمایان بود که با آن تمامی ظلمتها و تیرگیهای باطنی حیات کنار زده می شد و حقیقت هستی در برابر نگاه او نمایان می گردید. از این رو، هیچ گاه زر و زیور زندگی از او دلربایی نکرد و لذات و خوشیهای زودگذر، فریبای دل و دیده او نگردید.
هنگامی که سخن از دنیا و آنچه که او دل در گرو آن دارد و شیفته آن است مطرح می شد، با روشن بینی مهربانانه ای می فرمود: از دنیای شما سه چیز را بسیار دوست دارم:
1. تلاوت قرآن
2. نگاه به چهره رسول خدا(ص)
3. انفاق در راه خدا
و چون رسول اکرم(ص) به او فرمود: دخترم! آیا دوست داری دعایی به تو بیاموزم که هیچ کس آن را نمی خواند مگر آنکه خواسته های او تحقق می پذیرد؟ در پاسخ پدر بیان کرد:
«پدر جان! چنین دعایی از دنیا و آنچه در آن است نزد من محبوب تر است.»و با فرا گرفتن آن دعا، هیچ گاه رسالت خود را در عرصه انسانیت و عبودیّت فراموش نکرد و جلوه های رفاه و خوشی او را از فکر دیگران غافل ننمود.فاطمه(ع) نمونه کامل و تمام عیار سخن پدر بود که فرمود:
«من و هر کس (پیروی ام) می کند با بینایی و بصیرت به سوی خدا دعوت می کنیم.» زیرا در لحظه هایی که وسوسه های شیطانی و گرد و غبار نفسانی مقابل دیدگان انسان قرار گرفته او را به معصیت و نافرمانی سوق می دهد، او با بینشی روشن و به دور از احساسات راه رشد و سعادت را فراموش نکرده، تنها یک هدف را دنبال می کند و آن «رضایت پروردگار بزرگ» است و بس.
شبی که آن حضرت در سن نه سالگی به منزل شوهر پا نهاد، با چشمانی اشکبار و حالتی نگران رو به همسر خود کرد و فرمود: «در باره حال و رفتار خود فکر کردم و به یاد پایان عمر خویش و منزلگاه دیگر به نام قبر افتادم که امروز از خانه پدر به خانه شوهر منتقل شدم و روزی دیگر از اینجا به خانه قبر و جایگاه ابدی خود خواهم رفت.در این آغازین لحظه های زندگی تو را به خدا سوگند می دهم که بیا به نماز بایستیم تا با هم در این شب خدا را عبادت کنیم.»
بالای هفت پرده نیلی است جای ما
پا چون حباب بر سر دنیا گذاشتیم
ما را بس است جلوه گه شاهدان قدس
دنیا برای مردم دنیا گذاشتیم
صفحات: 1· 2