تلخ یا شیرین
باسمه تعالی
مدت ها پیش در جاده ای قرار گرفته بودم؛ پیش رفتم و برسر دو راهی یکی را برگزیدم . راه را ادامه دادم ولی گم شدم در جاده ای که انتهایش نامعلوم بود نه کسی بود نه راه برگشتی .
ولی در آن حال خدا را یافتم از او خواستم یاورم باشد . در لحظه ای که نبود کسی ، در لحظه ای که نا امیدی به سراغمم آمده بود ، چشمِ انتظار من در این سختی ، در این دست اندازها فقط به خود خدا بود . اگر این سختی ، این ناامیدی ، این دلتنگی نبود کی نام خدا را به زبان جاری می کردم .
گویند : که جاده ی زندگی نباید صاف و مستقیم باشد ، خوابمان می گیرد ، دست اندازها نعمت اند .این نعمت از خداست و باید شکرگزار آن باشیم .
خدایا کمکم کن، بهترین راه را به من نشان ده ، حتی اگر قرار باشد سال ها منتظر و مجبور به تحمل این سختی ها باشم .
خدایا..
ناامیدی را از من دور کن و این گذشته ی تلخ را به عنوان یک تجربه در سر راهم قرار ده ، عمری به من ده تا بتوانم گذشته را پلی برای رسیدن به هدفم قرار دهم .
ف . ک طلبه سال دوم