پژوهشی در سیره ی علما(2)
ملا حسینقلی همدانی
مرحوم ملاحسینقلی همدانی، در راه رسیدن به مقصود خود، از هیچ کوششی فروگذار نکرد و یأس و ناامیدی را به
آستانه زندگی خود راه نداد. او کوشش فراوانی نمود تا در مسیر سیر و سلوک به مقصود خود برسد. خود ایشان
می فرماید: در کنار مرقد شریف امام علی علیه السلام ، در گوشه ای نشسته بودم. کبوتری بر زمین نشست و تکه نانی
بسیار خشکیده را به منقار گرفت و هر چه به آن نوک زد، خرد نشد. کبوتر به پرواز درآمد و رفت. پس از مدتی، بازگشت
و به سراغ نان رفت و چند نوک به آن زد، ولی شکسته نشد. باز پرواز کرد و بعد از مدتی برگشت، بعد از چند مرتبه،
رفت و برگشت تا سرانجام آن نان را با منقارش خرد کرد و خورد.
همین استقامت و همت کبوتر،برای من درس مهمی شد و گویی به من الهام گردید که در راه رسیدن به هدف، باید
همت کرد. با اراده و همت، دنبال سیر و سلوک را گرفتم و به مقصود و مراد خود رسیدم.
او که عارفی فرهیخته بود در مناجاتش با حضرت حق چنین می فرماید:
خداوندا، تو می دانی چه گناهانی کرده ام و چقدر بر نفس خود بی اعتدالی روا داشته ام. خدایا، بر من خشم مگیر که
طاقت خشمت را ندارم و از من در رنجش مباش که تحمل رنجیدگی تو را ندارم.
منبع: زندگی نامه ی علما
به همت روستا پیشه طلبه ی سال دوم