آش فاطمه
مرحوم زنوزی رحمة الله علیه که از معاصرین علامه سید بحرالعلوم رحمة الله علیه بوده در کتاب ریاض الجنه نقل می کند که از مرحوم سید شنیده که می فرمود:در عالم رویا دیدم در مدینه منوره مشرف هستم و مرا حضرت رسول اکرم صلی الله و علیه و آله احظار نمودند،داخل حجره مقدسه شدم دیدم حضرت پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله در صدر مجلس نشسته اند و حسنین علیهما السلام و جناب فاطمه علیهما السلام در حاشیه مجلس قرار گرفته اند و حضرت امیرالمومنین علیه السلام سرپا ایستاده است به دست بوسی حضرت پیامبر صلی الله و علیه و آله مشرف شدم و آن جناب مرا خطاب کرده و فرمودند:مرحبا بولدی!
و آن حضرت کمال تودد و محبت را درباره من مبذول داشتند.مسائلی چند از آن حضرت سؤال نمودم ،فرمودند:از امام زمان خود سؤال کن.پس حضرت صاحب الامر علیه السلام را حاضر نمودند و من سؤالات را از آن حضرت پرسیدم.پس رو به حضرت فاطمه علیها السلام کردند و فرمودند:خذی ولدک!(یعنی پسرت را بگیر!)حضرت فاطمه علیها السلام دست مرا گرفتند و به حجره خود بردند و از من رویشان را نمی گرفتند و گویا صورت مبارک آن حضرت الحال در نظرم هست.
پس حضرت فاطمه علیها السلام برای من آشی آوردند که مجموع حبوبات در آن بود،تناول نمودم و در نهایت شوق از خواب بیدار شدم.چنان شرح صدری برای من اتفاق افتاده بود که هر چه بعد از آن در کتب می دیدم به یک مرتبه حفظ می شدم و همیشه طالب این آش بودم تا روزی از مادرم سؤال نمودم که آشی به این صفت دیده ای؟فرمود:بلی!در عجم متعارف است که چنین آشی می پزند و مجموع حبوبات را داخل آن می کنند و به آن( آش فاطمه) می گویند.(امام زمان و سید بحر العلوم،سید جعفر رفیعی،ص93)