نمی دانم کدام صحن بود.!؟
نمی دانم کدام صحن بود.!؟
ولی احساس خوبی داشتم که تعقلم را ترمیم می کرد.
من زائر و حضرت ثامن الحجج(علیه السلام) میزبان.
من ماموم و حضرت ثامن الحجج(علیه االسلام) امام.
در مسیر فهمیدن بودم که صدای نقاره ها بلند شد و تارو پود دنیا را از هم گسست.
آری اینجا که هم اینک نفس می کشیدم، چقدر شبیه بهشت است.
نه !نه!
اینجا قطعه ای از بهشت است.
جایی که تجلی خداست.
جایی که پوتین ها ی دنیا از رفتن جا می ماند.
جایی که معرفت قد می کشد.
فهم رشید می شود.
اینجا پناهگاه درماندگان.
صاحبش ولی نعمت تمام غریبان و بی کسان.
در محضر شمس الشموس ذوب می شود تمام گناهان
وشسته می شود تصویر لحظات بی خدا زیستن.
شانه هایم نفس می کشند.
“بسم الله وبالله و علی ملة رسول الله صلی الله علیه واله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و ان علیا ولی الله “1
آمده ام آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجا درماندگان
دور مران از در و راهم بده
یا امام رضا(علیه السلام) آنکه تو را ندارد چه دارد و آنکه تو را دارد چه ندارد.
دلنوشته به قلم: باران طلبه ی مدرسه ی بقیع
1-مفاتیح الجنان/کیفیت زیارت امام رضا(علیه السلام)