رنگ سرد سرمایه وقتی در خدمت خدا نیست.
وقتی به میانه ی بلوار کشاورز با درختان سبزمی رسی جاذبه ای فراتر ازحس، بزرگتر از فراخنای آسمان انسان را به سلام و ادب وامیدارد. در میانه بلوار، نزدیکی میدان ولی عصر بیمارستان ساسان!، آنجا که هنگام عبوردوست داری کاش می شد، درهیاهوی شهر نهایت سکوت و ادب به احترام انسانهایی که ده ها سال تجربه ی درد و زخم را به جان خردیده اند ،رعایت کنی. آنانی که نفس هاشان را برای تنفس یک ملت به آماج گازها سپردند.
ساختمانی که شاهد رازهای نهفته ی گاز خردل بر جان های مجاهدان سرافراز است. پیکر انسانهایی که ایستاده اند و می ایستند تا ملتی بماند. دفاع آنان هویتی بی نظیر از انسان موحد امروز را بر تابلوی تاریخ معاصربه تصویر کشیده است. این مردان مرد معامله ی دلار ها را بر تسلیحات شیمیایی به سخره نشسته اند و چقدر متفاوتند آنان و چقدر حقیرند این مردان دلار ین نوردی که شعار وجودشان الشیطان یعدکم الفقر گردیده است .
عجب بوی تعفنی از آنها به مشام می رسد. اما این شیطان است که شما را به خواری وعده می دهد .آری محراب خونین دفاع با آن استخوانهای نحیف شیمیایی ویا مفقود، استواری و بزرگی را به این ملت هدیه داده است.
مردان آزاده در سختی ها شناخته می شودند.
واینک در میدان فردوسی آن هنگام که زندگی فرومایه ی دلار زده گان، حیات یک ملت را نشانه می رود این اراده ی پولادین ملت است که طمع ورزی اندکی را به قوت فکر و اراده ی ملی باز می شناسد. و صف خویش را جدا می سازد.
آری تاریخ گواهی خواهد داد که این ملت آزاده دلاری نمی خرد که ریالش را بفروشد.
داراترین های دنیا که با زیر پا گذاشتن شرافت انسانی به دارایی رسیده اند کدام دوام را، کدام روزگار راحت را، کدام سر فرازی را تجربه کرده اند. جز اینکه خفت را سرمایه ی نهایی زندگی خویش کردند. کدام افتخار نصیبشان شده است که حالا دلار ورزانی گرسنه طبع طمع کار، متعفن از تنفس شیطان در میان جامعه ای که ایثار و مهربانی را یادگاری از محبت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر قلب خویش دارد، آنان بتوانند برای خود آسایشی مهیا کنند با روش های شیطانی به طمع اندکی بیش، کدام برکت را به زندگی آنان خواهند آورد.
مسئله ی این قوم از طبع عزت مند ا ین ملت جداست.
و مردم با غربال تفکر و قلب سالم خویش حرمت ریال خود را در مسلخ دلار ذبح نخواهند کرد
راستی که یک راه مستقیم به سوی فلاح و مسیری دیگر به سوی شقاوت.
و هماره انسان ها در حال انتخاب و تصمیم…
به قلم صبا از مدرسه ی علمیه ی بقیع