کودک و مسجد
آنجا که از تعليم و تربيت نسل نو وساختار بنيه فرهنگي جوانان سخن درميان است بالطبع آمادگيهاي روحي آنان در دوران کودکي ، درصفحه تحقيق دانشمندان علوم تربيتي و روان شناسان نقش مي بندد.
دوران کودکي انسان نسبت به ديگر حيوانات ، طولاني تر و حساس تراست . کودک به مراتب، بيشتر از ديگر حيوانات به مراقبت و پرستاري والدين نياز دارد.
هرچند روان شناسان درباب تعليم و تربيت کودک ديدگاهها و فرضيه هاي سه گانه اي دارند و به پيروان : «فرضيه يادگيري» ،« رشدگرايان»و «روانشناسان نوين انسان گرايانه» تقسيم شوند،اماوجه غالب باپيروان «فرضيه يادگيري»است . اين فرضيه ،ديدگاه منطقي تري دارد،وبسياري از پيروان ديگر فرضيه ها هم دراين ديدگاه شريکند.
طبق اين نظريه ، کودکان آن چيزي مي شوند که والدين ازآنان مي سازند.درحقيقت والدين ، آموزگاران و ديگران، به انديشه و رفتار کودک سازمان مي دهند(ويليام،1373).
طبق اين تفکر، « دوران کودکي بقدري حساس است که اگر از فرصت آن استفاده نشود وطفل ساخته و پرداخته نشود ، امکان بازسازي او هيچگاه چون اول مقدورنتواند بود. و دربسياري از موارد ، دوباره سازي او امري قريب به محال است . درحدود 3 تا 6 سالگي ، رشد کودک بسيار سريع است . و درهمين دوره بحراني رشد است که مي توان به پرورش شخصيت اوهمتگماشت ، عادات نيکو وضروري را دراو ايجاد کرد،و او را به رعايت اصول و مقررات زندگي فردي و اجتماعي وادار نمود»(قائمي اميري،خانواده و تربيت کودک ،1350 .
صفحات: 1· 2