بحثی لازم پیرامون حیاء
((از آنجایکه نظم حیات اجتماعی بشری در این عالم و تامین سعادت ابدی انسانی در سرای دیگر،وابسته به صفت کمالی حیاءاست چنانچه دانسته خواهد شد سزاوار است در این مقام حقیقت حیاءو اهمیت و موارد آن یادآوری شود مخصوصا که در این زمان صفت حیاءدر افراد اجتماع کم بلکه رو به زوال است به ویژه در میان زنان با اینکه خداوند حکیم برای جلوگیری از فساد حیاء زن را ده برابر مرد قرار داده است ولی متاسفانه در این دوره،حیاءبیشتر زنان کمتر از مردها شده و لذا مفاسد هم روز به روز رو به افزایش است و گویا همان زمانی است که رسول خدا صلی الله و علیه و آله فرمود:قیامت برپا نمی شود تا وقتی که حیاء از کودکان و زنان برود1.امام باقر علیه السلام فرمودند:حیاء و ایمان با هم و به یک رشته بسته اند یکی از آنها رفت دیگری نیز برو2.امام صادق علیه السلام نیز میفرماید:کسیکه حیاءندارد ایمان ندارد3.
در کتاب لثالی الاخبار آمده است که یکی از علمای ربانی در مرض موتش حاکم وقت از او عیادت کرد و گفت مرا وصی فرزندانت قرار ده و آنها را به من بسپار آن بزرگ فرمود من از پروردگارم حیاء می کنم با حضور او فرزاندنم را به غیر او بسپارم.و نیز نقل کرده که سالم بن عبدالله که مردی زاهد و با ورع بود در مسجدالحرام بود که هشام بن عبدالملک وارد شد و چون او را دید گفت ای سالم از من حاجتی بطلب تا انجام دهم.گفت از خداوند حیاء می کنم در خانه اش از غیر چیزی بخواهم چون از مسجد بیرون رفت هشام هم پشت سرش آمد و گفت اینجا که مسجد نیست پس حاجتت را از من بخواه.
در جوابش گفت حوائج دنیوی یا اخروی؟هشام گفت حوائج دنیوی،سالم گفت من حوائج دنیوی را از آن کسی که صاحب و مالک آنست نخواسته ام و همیشه حوائج اخروی را از او خواستارم پس چگونه حوائج دنیوی را از کسی بخواهم که مالک حقیقی دنیا نیست.4 ))
1.بحارالانوار،ج6،ص315
2.اصول کافی باب الحیاءحدیث4
3.اصول کافی،حدیث5
4.داستانهای شگفت،آیت الله دستغیب،ص141،146