• آرشیوها 
  •  
  • تماس  
  • ورود 

به مدرسه علمیه بقیع خوش آمدید

پاسدار ولایت

17 فروردین 1392 توسط فاطمه سلجوقی

هان ای مردم،بدانید که من فاطمه ام و پدرم محمد صلی الله و علیه و آله است.شب گریخت و صبح مجال ظهور یافت و حق جلوه گری کرد و با کلام زمامدار دین،عربده های شیاطین خاموش شد خارهای نفاق روفته گردید و گره های کفر و نفاق گشوده گشت…و آنگاه زبان شما به گفتن (لا اله الا الله) باز شد…پدرم وفات نمود…و بعد علائم خفته نفاق در شما آشکار شد و از اعماق وجودتان سر برآورد.لباس دین برایتان کهنه شد و سر دسته گمراهان زبان درآورد وناچیزان به حساب نیامده،سر جنباندند و اظهار وجود کردند و شیطان از مخفی گاه خود سر برآورد و شما را خواند. شما را از جا بلند کرد و دید که چه راحت بر می خیزید و شما را گرم کرد و دید که آسان گرم می شوید و آتش در خرمن کینه هایتان انداخت و دید که چه زود شعله می گیرید. و این در حالی بود که از عهد پیامبر (صلی الله و علیه و آله)هنوز چیزی نگذشته بود.زخم مصیبت هنوز به هم نیامده بود و پیامبر هنوز بیرون قبر بود.چندان درنگ نکردید که فتنه ها آرام بگیرد،ناقه خلافت را پیش از آنکه حتی رام شود،به سوی خود کشیدید.پس وای بر شما،چطور تن دادید؟چطور راضی شدید؟چه کردید؟به کجا می روید؟بهانه آوردید که از فتنه می ترسیدیم،وای که همین الان در فتنه افتاده اید و هم اکنون در قعر فتنه اید و راستی که جهنم بر کافران احاطه دارد.(بحار الانوار،ج29،ص223)

 1 نظر

نوروز در لسان اهل بیت علیهم السلام

27 اسفند 1391 توسط فاطمه سلجوقی

معلی می گوید:((روزی خدمت امام صادق علیه السلام مشرف شدم،امام فرمودند:(آیا می دانی امروز چه روزی است؟)عرض کردم یابن رسول الله امروز را عجم بزرگ می دارند و برای یکدیگر هدیه می فرستند.امام فرمودند:(به بیت عتیق (کعبه)سوگند می خورم که نوروز از قدیم بوده،آیا می خواهی که تاریخ آن را برایت بگوییم؟عرض کردم خیلی مشتاقم بشنوم.

فرمود:نوروز روزی است که خداوند آن روز از بندگانش در عالم ذرع پیمان گرفت که او را بپرستند و شرک نورزند و به پیامبران و اولیاء آنها ایمان بیاورند و آن نخستین روزی است که زمین خلق شد و حیات به وجود آمد.همچنین روزی است که کشتی حضرت نوح علیه السلام بر سرزمینی به نام جود می نشیند.روزی است که حضرت ابراهیم علیه السلام بت ها را شکست.در همین روز جبرائیل بر پیامبر صلی الله و علیه و آله نازل شد.

باز در این روز پیامبر صلی الله و علیه و آله ،علی علیه السلام را به دوش گرفت و بلند کرد تا بت های قریش را از فراز کعبه فرو ریخت و خرد کرد.و نیز روزی است که پیامبر صلی الله و علیه و آله به اصحابش در حجة الوداع دستور داد که با علی علیه السلام بیعت کرده ولایت او را قبول کنند.همچنین نوروز روزی است که امیر المومنین علیه السلام و وَلاه ظاهر می شوند و در این روز بر دجال پیروز می شوند و او را در کناسه کوفه به دار می زنند.))بحار الانوار ج56،ص91

 4 نظر

میلاد عمه سادات مبارک

27 اسفند 1391 توسط فاطمه سلجوقی

بوی عطری بهشتی در فضای خانه زهرا می پیچد و زینب دختر علی ابن ابیطالب علیه السلام بانویی از جنس نور و زاده زهرا سلام الله علیها چشم به دنیا می گشاید و عالم را به حضورش نوری تازه می بخشد.میلاد این نور تابان،گل خوشبوی خاندان عصمت بر شیعیان و شیفتگان آن بانوی بزرگ مبارک باد.

 1 نظر

شعر امام خمینی در مورد نوروز

26 اسفند 1391 توسط فاطمه سلجوقی

باد نوروز وزیدست به کوه و صحرا جامه عید بپوشید چه شاه و چه گدا

بلبل باغ جنان را نبود راه به دوست نازم آن مطرب مجلس که بود قبله نما

صوفی و عارف از این بادیه دور افتادند جام می گیر زمطرب که روی سوی صفا

همه در عید به صحرا و گلستان بروند من سرمست زمیخانه کنم رو به خدا

عید نوروز مبارک به غنی و درویش یار دلدار زبتخانه دری را بگشا

گر مرا به در پیر خرابات دهی به سر و جان به سویش راه نوردم ،نه به پا

سالها در صف اربابِ عمائیم بودم تا به دلدار رسیدم،نکنم باز خطا

 نظر دهید »

دوازده/یازده/هزار و سیصد و پنجاه و هفت

12 بهمن 1391 توسط فاطمه سلجوقی

سالروز ورود بت شکن خمین

به جاده های گلباران قلب های منتظر یوم الله

 دوازده/یازده/ هزار وسیصد و پنجاه و هفت

 بر عموم غیور مردان و شیرزنان انقلاب اسلامی

و

 نسل معاصر و رهرو آرمان حقیقی و نورانی شهدای جان برکف

مبارک باد

به قلم باران طلبه بقیع

 نظر دهید »

ماه بهار

24 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

اول ربیع الاول سالروز هجرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) و یادآور از جان گذشتگی امیرالمونین (علیه السلام ) گرامی باد

امیدواریم خدای مهربان توفیق هجرت از همه رذائل و پذیرش شادمانه جانبازی و عاشقانه شهادت در راه حق وفضیلت را به همه ما عنایت فرماید .

 

 

دست ما بر کرم و رحمت مهدی باشد

عشق ما آمدن دولت مهدی باشد

اول ماه ربیع از کرمت یا «سلطان »

روزی ما فرج «حضرت مهدی باشد »

 

پیراهن سیاه ز تن دور می کنیم

آن را ذخیره کفن و گور می کنیم

اجر دو ماه گریه بر غربت حسین

تقدیم مادرش از راه دور می کنیم

 

امشب به عشاق حسین زهرا دهد مزد عزا

یک عده را درمان دهد یک عده بخشش درجزا

یک عده را مشهد برد یک عده را دیدار حج

باشد که مزد ما شود تعجیل در امر فرج

 

 1 نظر

بشارت ربیع

24 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

علت نامگذارى ماه ربیع الاول:

ربیع به معنى بهار از ماده رَبع است. علت اینکه به این ماه ربیع گفته مى شود این است که در فصل بهار گیاهان تر و تازه اند و نامگذارى این ماه در فصل بهار رخ داده است.

او که جانش را می فروشد…

«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ …»؛

از مردم کسی هست که جان خویش را در راه رضایت خداوند می فروشد. (بقره/ 207)

این آیه نورانی در شب اوّل ربیع الاول در شأن امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) نازل شد. آن شب پیامبر(صلی الله علیه و آله) از شر کفّار از مکه به مدینه هجرت کردند و امام علی(علیه السلام) این قهرمان همیشه تاریخ با نثار جان خویش در بستر رسول الله(صلی الله علیه و آله) خوابیدند. آری، آن شب لیلة المبیت بود…

حضرت محمد (ص) فرمودند:

هر کس حلول ماه ربیع را به دیگران مژده دهد، من بهشت را به او مژده خواهم داد.

“""حلول ماه ربیع بر شما مبارک…""”





 

 1 نظر
21 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

 نظر دهید »

خلق عظیم

20 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

 پیامبر ما تربیت شده خداست. در روایت آمده که خداوند پیامبرش را تربیت کرد و چون به کمال ادب رسید، خداوند به او فرمود: “انکً لعلی خُلُق عظیم”  به راستی که تو دارای اخلاق بسیار بزرگوارانه­ای هستی.

این مطلب را خدای بزرگ می­گوید، نه یک انسان معمولی. خدای عظیم می­گوید:” انکً لعلی خُلُق عظیم". در آیه چندین تاکید وجود دارد. «علی» برای استیلاست و این تعبیر بسیار بلندی است. یعنی بر خلق عظیم استیلا پیدا کرده­ای. بر مرکب شاهوار اخلاق عظیم سوار شده­ای.

آنچه به پیامبر عزیز عظمت بخشید و خداوند از آن با عظمت یاد کرده است، خلق و خوی زیبای پیامبر است. و این را می­توان مهم­ترین شاخصه و ویژگی پیامبرخداصلی الله علیه و اله وسلم بر شمرد. از این رو هر قدر انسان خوش­اخلاق­تر باشد، به پیامبر خدا، نمونه کامل انسانیت شبیه­تر و نزدیکتر است. خود آن حضرت نیز به این حقیقت تصریح فرموده­اند."اَشبَهُکم بی اَحسَنُکم خُلقاً” شبیه­ترین شما به من کسی است که اخلاقش نیکوتر باشد.

در روایتی آمده است که شخصی به امیرالمومنین علیه السلام  عرض کرد: یا علی، اخلاق و اوصاف پیامبر را برای من شرح بده. حضرت فرمودند: شما نعمت­های دنیا را برای شرح بده. تا من برای تو اخلاق و اوصاف پیامبر را روشن سازم. عرض کرد: چه کسی می­تواند نعمت­های دنیا را شرح بدهد.!

منبع : کتاب زیبائی های اخلاق : حبیب الله فرحزاد

 نظر دهید »

قرآن و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله )

16 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

خدای رحمان بندگان نمونه خود را یعنی عبادالرحمن را با این گونه اوصاف ممتاز نموده و فرموده است :

بندگان خاص خدای رحمن کسانی که روی زمین با فروتنی راه می روند وچون نادانان ایشان را مخالفت کنند ،سلیمانه پاسخ می دهند و چون بر امر لغوی بگذرند کریمانه می گذرند .اگر همه بندگان خداوند متصف به صفات او باشند در تعاملات اجتماعی چنین خواهند بود .

ادامه »

 نظر دهید »

صلی ا...علیک یا بقیه ا...«ارواحنا له الفدا »

13 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

خیلی ها حتی از میان امواج متلاطم خود را به تو  رساندند ،

تضمین نجات آنان  هدیه  ابدی سعادت  و رستگاری ،پاداششان بود .

شما ای  امامی که شکوه عشق به شما  ،سر و سامان بی سامانی های  ماست،

کشتی نور تو فرا    راه   ماست .

دست   و پا زدن هایی بی قیمت  ما   را   در عصر سرد مدرن ، معنا    و قیمت ببخش ،

ادامه »

 نظر دهید »

انا لله و انا الیه راجعون

13 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمه لا یسدها شی

رحلت عالم بزرگوار و معلم اخلاق و مفسر قرآن حضرت آیه الله مجتبی تهرانی

را به پیشگاه حضرت بقیه الله «ارواحنا له الفداه » و همه پیروان علم و معرفت تسلیت عرض می نماییم .

اللهم احشرهم حشرا جمیلا

 نظر دهید »

پیام مقام معظم رهبری به مناسبت درگذشت آیه الله مجتبی تهرانی (ره)

13 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

 

این حادثه ناگوار ضایعه ای برای حوزه علمیه

و جامعه مذهبی تهران و به ویژه ارادتمندان

و جوانانی است که از مجالس پرفیض ایشان

 بهره می بردند .

 نظر دهید »
13 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

          ای یزید    !

به زودی بر پیامبر خدا وارد  شوی در حالی که خون ذریّه او را بر گردن داری و

 حرمت  او را زیرپا نهادی   .             فرازی ازخطبه حضرت زینب سلام الله علیها

 

گوش های خود را گرفتند و نشنیدند که فرمود :

” و انّما خرجتُ لِطَلَبِ الإصلاح ِ فی اُمّةِ جدّی “

مدعیان حتی گلواژه « جدّ» را هم انکار کردند

 نظر دهید »
13 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

ای یزید  !

به خدا   سوگند  از  این  ننگ و عار تبرئه  نخواهی  شد         

                                          فرازی ازخطبه حضرت زینب سلام الله علیها

یزیدیان جنایتی مرتکب شدند که هیچ راه تبرئه برای خود نگذاردند .

راه بی بازگشتی از این جنایت در تاریخ برایشان ماند .

 نظر دهید »

دلیل ماندگاری 9دی از منظر مقام معظم رهبری

10 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

«در قضیه‌ى 9 دى سال 88 یک نکته اساسى است و آن نکته برمیگردد به هویت انقلاب و ماهیت انقلاب.»


در ادامه گزیده ای از سخنان آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی درباره چیستی، عوامل ایجاد و آثار مثبت و برکات 9 دی می آید:
 در تاریخ ماندگار شد
روزهاى سال، به طور طبیعى و به خودى خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزى را از میان روزهاى دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمى نگه میدارد تا راهنماى دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فى نفسه با روزهاى دیگر فرقى ندارد؛ این حسین بن على (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد، او را تا عرش بالا میبرد؛ این مجاهدتهاى یاران حسین بن على (علیه السّلام) است که به این روز، این خطورت و اهمیت را میبخشد. روز نوزدهم دى هم همین جور است، روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. نهم دى با دهم دى فرقى ندارد؛ این مردمند که ناگهان با یک حرکت - که آن حرکت برخاسته از همان عواملى است که نوزدهم دىِ قم را تشکیل داد؛ یعنى برخاسته ى از بصیرت است، از دشمن‌‌‌‌‌شناسى است، از وقت‌‌‌‌‌شناسى است، از حضور در عرصه‌ى مجاهدانه است - روز نهم دى را هم متمایز میکنند.
مطمئن باشید که روز نهم دىِ امسال هم در تاریخ ماند؛ این هم یک روز متمایزى شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرائط کنونى - که شرائط غبارآلودگىِ فضاست - این حرکت مردم اهمیت مضاعفى داشت؛ کار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن على (علیه السّلام) را مى‌‌‌بیند. این کارها کارهائى نیست که با اراده‌‌‌‌ى امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهى است؛ همان طور که امام در یک موقعیت حساسى - که من بارها این را نقل کرده‌‌‌‌ام - به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهى را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا.
بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دى ماه 19/10/1388

مجاهدت به نفع انسان
در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خداى متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خداى متعال طلبگار باشند و بگویند تو حجت را براى ما تمام نکردى، راهنما نفرستادى، ما از این جهت گمراه شدیم. در قرآن مکرر این معنا ذکر شده است. دست اشاره ى الهى همه جا قابل دیدن است؛ منتها چشم باز میخواهد. اگر چشم را باز نکردیم، هلال شب اول ماه را هم نخواهیم دید؛ اما هلال هست. باید چشم باز کنیم، باید نگاه کنیم، دقت کنیم، از همه ى امکاناتمان استفاده کنیم تا این حقیقت را که خدا در مقابل ما قرار داده است، ببینیم.
مهم این است که انسان این مجاهدت را بکند. این مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خداى متعال هم در این مجاهدت به او کمک میکند. نوزده دىِ مردم قم در سال 56 از این قبیل بود، نهم دىِ امسالِ آحاد مردم کشور - که حقیقتاً این حرکت میلیونى فوق‌‌العاده ى مردم حرکت عظیمى بود - از همین قبیل است، و قضایاى گوناگونى که ما در طول انقلاب از این چیزها کم نداشتیم. این مجاهدت، راه را به ما نشان میدهد.
بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دى ماه 19/10/1388

حجت بر همه تمام شد
یک نکته را هم به جوانان عزیز انقلابى، به فرزندان عزیز انقلابى خودم، به فرزندان بسیجى - از زن و مرد - عرض بکنم: جوانان از اطراف و اکناف کشور، از آنچه که تهتّک بیگانگان از ایمان دینى به گوششان میخورد یا با چشمشان مى‌‌‌‌بینند، عصبانى هستند؛ وقتى مى بینند روز عاشورا چگونه یک عده‌‌‌‌اى حرمت عاشورا را هتک میکنند، حرمت امام حسین را هتک میکنند، حرمت عزاداران حسینى را هتک میکنند، دلهاشان به درد مى‌‌‌‌‌آید، سینه‌‌‌‌‌هاشان پر میشود از خشم؛ البته خوب، طبیعى هم هست، حق هم دارند؛ ولى میخواهم عرض بکنم جوانهاى عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بى رویه‌‌‌اى، کمک به دشمن است. اینجا جوانها تلفن میکنند - میفهمم من، میخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه میکنند، هر روز مى آورند، من نگاه میکنم - مى بینم همین طور جوانها گله‌‌‌‌‌مند، ناراحت و عصبانى؛ گاهى هم از بنده گله میکنند که چرا فلانى صبر میکند؟ چرا فلانى ملاحظه میکند؟ من عرض میکنم؛ در شرائطى که دشمن با همه‌‌‌ى وجود، با همه‌‌‌‌ى امکاناتِ خود درصدد طراحى یک فتنه است و میخواهد یک بازى خطرناکى را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازى کمک نکرد. خیلى باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاه‌‌‌‌هاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطى از قانون، بایستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادى که شأن قانونى و سمت قانونى و وظیفه ى قانونى و مسئولیت قانونى ندارند، قضایا را خراب میکند. خداى متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم على ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى». بله، یک عده‌‌‌‌اى دشمنى میکنند، یک عده‌‌‌‌اى خباثت به خرج میدهند، یک عده اى از خباثت‌‌‌کنندگان پشتیبانى میکنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخى از قضایا بشود، بى‌‌‌‌گناهانى که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال میشوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر میدارم جوانهاى عزیز را، فرزندان عزیز انقلابىِ خودم را از اینکه یک حرکتى را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون.
مسئولین کشور بحمداللَّه چشمشان هم باز است، مى‌‌‌‌بینند؛ مى‌‌‌‌بینند مردم در چه جهتى دارند حرکت میکنند. حجت بر همه تمام شده است. حرکت عظیم روز چهارشنبه‌ى نهم دى ماه حجت را بر همه تمام کرد. مسئولین قوه‌‌‌‌‌ى مجریه، مسئولین قوه‌‌‌ى مقننه، مسئولین قوه‌‌‌‌ى قضائیه، دستگاه‌‌‌هاى گوناگون، همه میدانند که مردم در صحنه‌‌‌اند و چه میخواهند. دستگاه‌‌‌‌‌‌ها باید وظائفشان را انجام بدهند؛ هم وظائفشان در مقابل آدم مفسد و اغتشاشگر و ضدانقلاب و ضدامنیت و اینها، هم وظائفشان در زمینه‌‌‌ى اداره‌‌‌‌‌‌ى کشور.
بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دى ماه 19/10/1388

راه انقلاب این است

بدخواهانى که سى سال است علیه این انقلاب و علیه این مردم هر کارى توانستند، کردند، اینها هم فرصت را مغتنم شمردند و با تبلیغاتِ خودشان وارد میدان شدند. بیش از این، کارى نمیتوانستند بکنند. اگر آمریکائى‌ها و انگلیسى‌ها و صهیونیستها میتوانستند نیرو وارد خیابانهاى تهران بکنند، یقین بدانید میکردند. اگر برایشان امکان داشت که با حضور وابستگان و مزدوران خودشان از خارج، عرصه را آنچنان که میخواهند، هدایت کنند، میکردند. منتها میدانستند که این کار به ضررشان تمام میشود. تنها کارى که میتوانستند بکنند، این بود که در صحنه‌ى تبلیغات، در صحنه‌ى سیاست جهانى، از آشوبگر، از اغتشاشگر حمایت کنند. رؤساى جمهور کشورهاى مستکبر در این قضیه وارد میدان شدند؛ اغتشاشگران خیابانى و خرابکارانى را که با آتش زدن میخواهند موجودیت خودشان را نشان بدهند، ملت ایران نامیدند؛ شاید بتوانند اوضاع را آنچنان که طبق میل خودشان است، در افکار عمومى دنیا و کشورمان تصویر و ترسیم کنند؛ اما شکست خوردند.
قوى‌ترین و آخرین ضربه را ملت در روز نهم دى و بیست و دوى بهمن وارد کرد. کار ملت ایران در بیست و دوم بهمن، کار عظیمى بود؛ نُه دى هم همین جور. یکپارچگى ملت آشکار شد. همه‌ى کسانى که در عرصه‌ى سیاسى به هر نامزدى رأى داده بودند، وقتى دیدند دشمن در صحنه است، وقتى فهمیدند اهداف پلید دشمن چیست، نسبت به آن کسانى که قبلاً به آنها خوشبین هم بودند، تجدید نظر کردند؛ فهمیدند که راه انقلاب این است، صراط مستقیم این است. در بیست و دوى بهمن، ملت همه با یک شعار وارد میدان شدند. خیلى تلاش کردند، شاید بتوانند بین ملت دودستگى ایجاد کنند؛ اما نتوانستند. و ملت ایستاد؛ این پیروزى ملت بود. از بیست و دوم خرداد تا بیست و دوم بهمن - هشت ماه - یک فصل پرافتخار و پرعبرتى براى ملت ایران بود؛ این یک درس شد. آگاهى جدیدى به وجود آمد. فصل تازه‌اى در بصیرت ملت ایران گشوده شد. این یک زمینه‌ى بسیار مهمى است. باید بر اساس این زمینه، حرکت کنیم.
بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی 01/01/1389

لحظه‌ی نیازها

شوراى شما بحمدالله این خصوصیت را داشته است. دلائل زیادى هم براى این هست؛ آخرى‌اش همین نهم دى است؛ قبلش - ده سال قبل از این - 23 تیر است که اشاره فرمودند؛ آن روز هم نیاز لحظه‌ها بود؛ این یک کار متعارف و معمولى نبود. راهپیمائى مردم در بیست و دوى بهمن با همه‌ى عظمتى که دارد - که حالا عرض خواهم کرد - یک کار متعارف است، یک کار روان‌شده است، شناخته‌شده است، متوقع است که انجام بگیرد و انجام میگیرد؛ اما بیست و سه‌ى تیر در سال 78، یک کار متعارف نبود، یک کار متوقع نبود؛ اهمیت داشت که این مجموعه بداند و بفهمد که این کار در آن شرائط، لازم است و آن را انجام بدهد. کار نهم دى ماهِ امسال هم همین جور بود. شناختن موقعیت، فهمیدن نیاز، حضور در لحظه‌ى مناسب و مورد نیاز؛ این اساس کار است که مؤمن باید این را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثر بشود؛ آن کارى را که باید انجام بدهد، بتواند انجام بدهد. خوب، الحمدلله شوراى هماهنگى تبلیغات این خصوصیت را داشته است، نشان داده است؛ هم در دهه‌ى اول، در اوضاع و احوال گوناگون آن دهه - در دوران دفاع مقدس، قبل از دفاع مقدس، بعد از دوران دفاع مقدس - هم بعد از رحلت امام در مناسبتهاى مختلف که قله‌هائى را در تاریخ ما به وجود آورد. یکى از این قله‌هاى فراموش نشدنى، همین نهم دى امسال بود.
بیانات در دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى 29/10/1388

یک حرکت بدون فراخوان

راز ماندگارى این انقلاب، اتکاى به ایمانهاست؛ اتکاى به خداست. لذا شما مى‌بینید آن روزى که توده‌ى عظیم مردم در سرتاسر کشور احساس کنند که دشمنى‌اى متوجه انقلاب است، احساس کنند که دشمنىِ جدى‌اى وجود دارد، بدون فراخوان حرکت میکنند مى‌آیند. روز نهم دى شما دیدید در این کشور چه اتفاقى افتاد و چه حادثه‌اى پیش آمد. دشمنان انقلاب که همیشه سعى میکنند راهپیمائى‌هاى میلیونى را بگویند چند هزار نفر آمده‌اند - تحقیر کنند، کوچک کنند - اعتراف کردند و گفتند در طول این بیست سال، هیچ حرکت مردمى‌اى به این عظمت در ایران اتفاق نیفتاده است؛ این را نوشتند و گفتند. آن کسانى که سعى در کتمان حقائق درباره‌ى جمهورى اسلامى دارند، این را گفتند. علت چیست؟ علت این است که مردم وقتى احساس میکنند دشمن در مقابل نظام اسلامى ایستاده است، مى‌آیند توى میدان. این حرکتِ ایمانى است، این حرکتِ قلبى است؛ این چیزى است که انگیزه‌ى خدائى در آن وجود دارد؛ دست قدرت خداست، دست اراده‌ى الهى است؛ این چیزها دست من و امثال من نیست. دلها دست خداست. اراده‌ها مقهور اراده‌ى پروردگار است. وقتى حرکت خدائى شد، براى خدا شد، اخلاص در کار بود، خداى متعال اینجور دفاع میکند. لذا میفرماید: «انّ اللَّه یدافع عن الّذین امنوا». این را دشمنان نظام اسلامى نمیفهمند، تا امروز هم نفهمیدند؛ لذا تهدید میکنند، حرف میزنند، روشهاى گوناگون را به کار میگیرند، به خیال خودشان میگردند نقطه ضعف براى جمهورى اسلامى پیدا کنند؛ گاهى اسم حقوق بشر را مى‌آورند، گاهى اسم دموکراسى را مى‌آورند؛ ترفندهائى که امروز براى مردم دنیا حقیقتاً ترفندهاى مسخره است. میگویند افکار عمومى؛ اما افکار عمومى اگر این حرفها را از آمریکا و صهیونیسم باور میکرد، اینجور در دنیا، در کشورهاى مختلف، ملتهاى مختلف، در مواقع گوناگون، نفرت خودشان را از این سران مستکبر نشان نمیدادند، که مى‌بینید نشان میدهند. هر جا سفر میکنند، گروهى از مردم علیه‌شان شعار میدهند. پیداست که افکار عمومى دنیا فریب ترفندهاى اینها را نخورده است.
بیانات در دیدار فرمانده و پرسنل نیروى هوائى ارتش جمهوری اسلامی ایران 19/11/1388

بدون علما ممکن نبود

یک مسئله‌ى بسیار مهم و استثنائى است؛ یکى از تمایزات نظام جمهورى اسلامى این است. مجموعه‌ى خبرگان، مجموعه‌ى علماى صاحب‌نام و صاحب شأن در بین مردم، و مورد اعتماد مردم در همه‌ى قضایا، بخصوص در قضیه‌ى بسیار مهم رهبرى و انتخاب رهبرى و قضایاى مربوط به آن محسوب میشود. و همین حضور اثرگذار و حساس در بین مردم، آثار و برکات خودش را داشته است و دارد. حضور مردم در حوادث بزرگ و مهم و اعلان موضعى که میکنند - مثل راهپیمائى مهم بیست و دوم بهمن، که واقعاً یک پدیده‌ى عظیمى بود در تاریخ انقلاب در این شرائط و با این اوضاع و احوال؛ و قبل از آن، حضور مردم در خیابانها در سراسر کشور در نهم دى - بدون اینکه علما و راهنمایان معنوى مردم که مورد اعتماد آنها هستند، دلهاى مردم را به حقائق این انقلاب متوجه کنند، میسر نمیشد. نقش علماى دین در هدایت مردم، منحصر نمیشود به هدایت در امور فرعى و مسائل شخصى و اینها. مهمتر از همه‌ى اینها، هدایت مردم است در مسئله‌ى عظیم اجتماعى و مسئله‌ى حکومت و مسئله‌ى نظام اسلامى و وظائفى که مترتب بر این هست در مقابله‌ى با حوادث جهانى. یقیناً اگر نقش علماى دین و راهنمایان روحانى حذف میشد و وجود نمیداشت، این انقلاب تحقق پیدا نمیکرد؛ این نظام به وجود نمى‌آمد و باقى نمیماند، با این همه مشکلات فراوانى که در سر راه این انقلاب به وجود آوردند. بنابراین علماى دین - که از جمله‌ى برترین آنها، مجموعه‌ى خبرگان هستند - تأثیر ماندگار و مستمرى در حوادث جامعه و سرنوشت جامعه دارند؛ که خوب، آثارش را بحمداللَّه مى‌بینیم.
بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 06/12/1388

دنیا خیره شد
شما دیدید فتنه‌اى به وجود آمد، کارهائى شد، تلاشهائى شد، آمریکا از فتنه‌گران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرتهاى غربى دفاع کردند، منافقین دفاع کردند، سلطنت‌طلبها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همه‌ى این اتحاد و اتفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دى، در روز بیست و دوى بهمن، آنچنان عظمتى از خودشان نشان دادند که دنیا را خیره کرد. ایران امروز، جوان امروز، تحصیلکرده‌ى امروز، ایرانیان امروز، آنچنان وضعیتى دارند که هر توطئه‌اى را دشمن علیه نظام جمهورى اسلامى زمینه‌چینى کند، به توفیق الهى توطئه را خنثى میکنند. منتها توجه داشته باشید؛ باید تقوا پیشه کنیم. آنچه ما را قوى میکند، تقواست؛ آنچه ما را آسیب‌ناپذیر میکند، تقواست؛ آنچه ما را به ادامه‌ى این راه تا رسیدن به اهداف عالیه امیدوار میکند، تقواست.
خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران در حرم امام خمینى (ره) در بیست و یکمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى (ره) 14/03/1389

 هیچ کس نگوید من تکلیفى ندارم
آنچه که براى ما لازم است، این است که آحاد مردم، مسئولین، غیر مسئولین، بخصوص جوانها، بخصوص کسانى که سخن و حرفشان تأثیر دارد، احساس مسئولیت حضور در صحنه را از دست ندهند. هیچ کس نگوید من تکلیفى ندارم، من مسئولیتى ندارم؛ همه مسئولند. مسئولیت معنایش این نیست که اسلحه ببندیم، بیائیم توى خیابان راه برویم؛ در هر کارى که هستیم، احساس مسئولیت کنیم؛ مسئولیت دفاع از انقلاب و از نظام جمهورى اسلامى؛ یعنى از اسلام، یعنى از حقوق مردم، یعنى از عزت کشور. این، شرط اول: همه باید این احساس مسئولیت را داشته باشیم. و من مى‌بینم که این احساس مسئولیت را داریم. این را مردم کشور ثابت کردند، ثابت میکنند؛ حالا یک نمونه‌ى واضحش همین 9 دى بود که اشاره کردند؛ نمونه‌هاى دیگرى هم هست؛ 22 بهمن در پیش است، دهه‌ى فجر در پیش است. مردم حضور خودشان را، آمادگى خودشان را، سرزندگى و نشاط خودشان را نشان داده‌اند، باز هم نشان خواهند داد.
دیدار مردم مازندران در سالگرد حماسه 6 بهمن 6/11/1388

مشتی بر دهان فتنه‌گران
فتنه‌ى سال گذشته جلوه‌اى از توطئه‌ى دشمنان بود؛ فتنه بود. فتنه یعنى کسانى شعارهاى حق را با محتواى صددرصد باطل مطرح کنند، بیاورند براى فریب دادن مردم. اما ناکام شدند. هدف از ایجاد فتنه، گمراه کردن مردم است. شما ملاحظه کنید؛ مردم ما در مقابله‌ى با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دى در سرتاسر کشور مشت محکمى به دهان فتنه‌گران زد. این کار را خود مردم کردند. این حرکت - همان طورى که گویندگان و بزرگان و همه بارها گفته‌اند - یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلى معنا دارد؛ این نشانه‌ى این است که این مردم بیدارند، هشیارند. دشمنان ما باید این پیام را بگیرند. آن کسانى که خیال میکنند میتوانند میان نظام و میان مردم جدائى بیندازند، ببینند و بفهمند که این نظام، نظام خود مردم است، مال مردم است. امتیاز نظام ما به این است که متعلق به مردم است. آن کسانى که با همه‌ى وجود نظام جمهورى اسلامى را و اسلام را و این پرچم برافراشته را در این کشور نگه داشته‌اند، در درجه‌ى اول خود مردمند؛ دشمنان ما این را بفهمند. سردمداران دولتهاى مستکبر - و در رأس آنها آمریکا - علیه ملت ما حرف میزنند، توطئه میکنند، گاهى شعار میدهند، گاهى اظهارات مزوّرانه میکنند، گاهى صریحاً دشمنى میکنند، گاهى در لفافه میبرند؛ اینها همه براى این است که تحلیل درستى از مسائل ایران و شناخت درستى از ملت ایران ندارند. ملت ما ملت بیدارى است، ملت هشیارى است.
بیانات در دیدار هزاران نفر از مردم استان گیلان‌

 

 نظر دهید »

بصیرت در بیانات رهبری

10 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

در باب بصیرت، بنده در سال اخیر و قبل از آن خیلى صحبت کردم؛ دیگران هم مسائل زیادى گفتند؛ دیدم بعضى از جوانها هم کارهاى خوبى در این زمینه انجام دادند. من میخواهم روى مسئله‌ى بصیرت باز هم تأکید کنم. این تأکید من در واقع با این انگیزه است که شما که خودتان مخاطبید، خودتان میداندارید، کار بر دوش شماست، بروید سراغ کارها و برنامه‌ریزى‌هائى که با بصیرت‌یافتن ارتباط دارد؛ این نیاز مهم را تأمین کنید. بصیرت، نورافکن است؛ بصیرت، قبله‌نما و قطب‌نماست. توى یک بیابان انسان اگر بدون قطب‌نما حرکت کند، ممکن است تصادفاً به یک جائى هم برسد، لیکن احتمالش ضعیف است؛ احتمال بیشترى وجود دارد که از سرگردانى و حیرت، دچار مشکلات و تعبهاى زیادى شود. قطب‌نما لازم است؛ بخصوص وقتى دشمن جلوى انسان هست. اگر قطب‌نما نبود، یک وقت شما مى‌بینید بى‌سازوبرگ در محاصره‌ى دشمن قرار گرفته‌اید؛ آن وقت دیگر کارى از دست شما برنمى‌آید. پس بصیرت، قطب‌نما و نورافکن است. در یک فضاى تاریک، بصیرت روشنگر است. بصیرت راه را به ما نشان میدهد.

البته براى موفقیت کامل، بصیرت شرط لازم است، اما شرط کافى نیست. به تعبیر طلبگى ماها، علت تامه‌ى موفقیت نیست. براى موفقیت، شرائط دیگرى هم لازم است؛ که حالا بعد اگر ان‌شاءاللَّه مجال شد و یادم ماند، در آخر صحبت اشاره‌اى میکنم. اما بصیرت شرط لازم است. اگر همه‌ى آن چیزهاى دیگر باشد، بصیرت نباشد، رسیدن به هدف و موفقیت، بسیار دشوار خواهد بود.

بصیرت را در دو سطح میتوانیم تعریف کنیم. یک سطح، سطح اصولى و لایه‌ى زیرین بصیرت است. انسان در انتخاب جهان‌بینى و فهم اساسى مفاهیم توحیدى، با نگاه توحیدى به جهان طبیعت، یک بصیرتى پیدا میکند. فرق بین نگاه توحیدى و نگاه مادى در این است: با نگاه توحیدى، این جهان یک مجموعه‌ى نظام‌مند است، یک مجموعه‌ى قانون‌مدار است، طبیعت هدفدار است؛ ما هم که جزئى از این طبیعت هستیم، وجودمان، پیدایشمان و زندگى‌مان هدفدار است؛ بى‌هدف به دنیا نیامدیم. این، لازمه‌ى نگاه توحیدى است. معناى اعتقاد به وجود خداوند عالم و قادر این است. وقتى فهمیدیم هدفدار هستیم، آنگاه در جستجوى آن هدف برمى‌آئیم. خود این جستجو، یک تلاش امیدوارانه است. تلاش میکنیم آن هدف را پیدا کنیم. بعد که هدف را یافتیم، فهمیدیم هدف چیست، تلاشى شروع میشود براى رسیدن به آن هدف. در این صورت همه‌ى زندگى میشود تلاش؛ آن هم تلاش جهتدار و هدفدار. از آن طرف این را هم میدانیم که با نگاه توحیدى، هر گونه تلاش و مجاهدتى در راه هدف، انسان را قطعاً به نتیجه میرساند. این نتائج مراتبى دارد؛ یقیناً به یک نتیجه‌ى مطلوب میرساند. با این نگاه، در زندگى انسان دیگر یأس، ناامیدى، سرخوردگى و افسردگى معنى ندارد. وقتى شما میدانید وجود شما، پیدایش شما، حیات شما، تنفس شما با یک هدفى تحقق پیدا کرده است، دنبال آن هدف میگردید و براى رسیدن به آن هدف، تکاپو و تلاش میکنید. از نظر خداى متعال که آفریننده‌ى هستى است، خود این تکاپو هم اجر و پاداش دارد. به هر نقطه‌اى که رسیدید، در واقع به هدف رسیدید. این است که در دیدگاه توحیدى، خسارت و ضرر براى مؤمن اصلاً متصور نیست. فرمود: «ما لنا الّا احدى الحسنیین»؛ یکى از دو بهترین در انتظار ماست؛ یا در این راه کشته میشویم، که این بهترین است؛ یا دشمن را از سر راه برمیداریم و به مقصود میرسیم، که این هم بهترین است. پس در اینجا ضررى وجود ندارد.

درست نقطه‌ى مقابل، نگاه مادى است. نگاه مادى اولاً پیدایش انسان را، وجود انسان را در عالم بدون هدف میداند؛ اصلاً نمیداند براى چه به دنیا آمده است. البته در دنیا براى خودش هدفهائى تعریف میکند - به پول برسد، به عشق برسد، به مقام برسد، به لذتهاى جسمى برسد، به لذتهاى علمى برسد؛ از این هدفها میتواند براى خودش تعریف کند - اما اینها هیچکدام هدفهاى طبیعى نیست، ملازم با وجود او نیست. وقتى اعتقاد به خدا نبود، اخلاقیات هم بى‌معنى میشود، عدالت هم بى‌معنى میشود؛ جز لذت و سود شخصى، هیچ چیز دیگرى معنا پیدا نمیکند. اگر انسان در راه رسیدن به سود شخصى پایش به سنگ خورد و آسیب دید، ضرر کرده، خسارت کرده. اگر به سود نرسید، اگر نتوانست تلاش کند، نوبت به یأس و ناامیدى و خودکشى و به کارهاى غیر معقول دست زدن میرسد. پس ببینید فرق بین نگاه توحیدى و نگاه مادى، معرفت الهى و معرفت مادى این است. این، اساسى‌ترین پایه‌هاى بصیرت است.

 

بجز این سطح وسیع بصیرت و لایه‌ى عمیق بصیرت، در حوادث گوناگون هم ممکن است بصیرت و بى‌بصیرتى عارض انسان شود. انسان باید بصیرت پیدا کند. این بصیرت به چه معناست؟ یعنى چه بصیرت پیدا کند؟ چه جورى میشود این بصیرت را پیدا کرد؟ این بصیرتى که در حوادث لازم است و در روایات و در کلمات امیرالمؤمنین هم روى آن تکیه و تأکید شده، به معناى این است که انسان در حوادثى که پیرامون او میگذرد و در حوادثى که پیش روى اوست و به او ارتباط پیدا میکند، تدبر کند؛ سعى کند از حوادث به شکل عامیانه و سطحى عبور نکند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین، اعتبار کند: «رحم اللَّه امرء تفکّر فاعتبر»؛(1) فکر کند و بر اساس این فکر، اعتبار کند. یعنى با تدبر مسائل را بسنجد - «و اعتبر فأبصر» - با این سنجش، بصیرت پیدا کند. حوادث را درست نگاه کردن، درست سنجیدن، در آنها تدبر کردن، در انسان بصیرت ایجاد میکند؛ یعنى بینائى ایجاد میکند و انسان چشمش به حقیقت باز میشود.

امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در جاى دیگر میفرماید: «فانّما البصیر من سمع فتفکّر و نظر فأبصر»؛(2) بصیر آن کسى است که بشنود، گوش خود را بر صداها نبندد؛ وقتى شنید، بیندیشد. هر شنیده‌اى را نمیشود به صرف شنیدن رد کرد یا قبول کرد؛ باید اندیشید. «البصیر من سمع فتفکّر و نظر فأبصر». نَظَرَ یعنى نگاه کند، چشم خود را نبندد. ایراد کار بسیارى از کسانى که در لغزشگاه‌هاى بى‌بصیرتى لغزیدند و سرنگون شدند، این است که نگاه نکردند و چشم خودشان را بر یک حقایق واضح بستند. انسان باید نگاه کند؛ وقتى که نگاه کرد، آنگاه خواهد دید. ما خیلى اوقات اصلاً حاضر نیستیم یک چیزهائى را نگاه کنیم. انسان مى‌بیند منحرفینى را که اصلاً حاضر نیستند نگاه کنند. آن دشمن عنود را کار نداریم - حالا این را بعداً عرض خواهم کرد؛ «و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوّا»(3) - بعضى‌ها هستند که انگیزه دارند و با عناد وارد میشوند؛ خوب، دشمن است دیگر؛ بحث بر سر او نیست؛ بحث بر سر من و شماست که توى عرصه هستیم. ما اگر بخواهیم بصیرت پیدا کنیم، باید چشم را باز کنیم؛ باید ببینیم. یک چیزهائى هست که قابل دیدن است. اگر ما از آنها سطحى عبور کنیم، آنها را نبینیم، طبعاً اشتباه میکنیم.

من یک مثال از تاریخ بزنم. در جنگ صفین لشکر معاویه نزدیک به شکست خوردن شد؛ چیزى نمانده بود که بکلى منهدم و منهزم شود. حیله‌اى که براى نجات خودشان اندیشیدند، این بود که قرآنها را بر روى نیزه‌ها کنند و بیاورند وسط میدان. ورقه‌هاى قرآن را سر نیزه کردند، آوردند وسط میدان، با این معنا که قرآن بین ما و شما حکم باشد. گفتند بیائید هرچه قرآن میگوید، بر طبق آن عمل کنیم. خوب، کار عوام‌پسند قشنگى بود. یک عده‌اى که بعدها خوارج شدند و روى امیرالمؤمنین شمشیر کشیدند، از میان لشکر امیرالمؤمنین نگاه کردند، گفتند این که حرف خوبى است؛ اینها که حرف بدى نمیزنند؛ میگویند بیائیم قرآن را حکم کنیم. ببینید، اینجا فریب خوردن است؛ اینجا لغزیدن به خاطر این است که انسان زیر پایش را نگاه نمیکند. هیچ کس انسان را نمیبخشد اگر بلغزد، به خاطر اینکه زیر پایش را نگاه نکرده، پوست خربزه را زیر پاى خودش ندیده. آنها نگاه نکردند. آنها اگر میخواستند حقیقت را بفهمند، حقیقت جلوى چشمشان بود. این کسى که دارد دعوت میکند و میگوید بیائید به حکمیت قرآن تن بدهیم و رضایت بدهیم، کسى است که دارد با امام منتخبِ مفترض‌الطاعه میجنگد! او چطور به قرآن معتقد است؟ امیرالمؤمنین على‌بن‌ابى‌طالب غیر از اینکه از نظر ما از طرف پیغمبر منصوص و منصوب بود، اما آن کسانى هم که این را قبول نداشتند، این مسئله را قبول داشتند که آن روز بعد از خلیفه‌ى سوم، همه‌ى مردم با او بیعت کردند، خلافت او را قبول کردند؛ شد امام، شد حاکم مفترض‌الطاعه‌ى جامعه‌ى اسلامى. هر کس با او میجنگید، روى او شمشیر میکشید، وظیفه‌ى همه‌ى مسلمانها بود که با او مقابله کنند. خوب، اگر این کسى که قرآن را سر نیزه کرده، حقیقتاً به قرآن معتقد است، قرآن میگوید که تو چرا با على میجنگى. اگر واقعاً به قرآن معتقد است، باید دستهایش را بالا ببرد، بگوید آقا من نمیجنگم؛ شمشیرش را بیندازد. این را باید میدیدند، باید میفهمیدند. این مطلب مشکلى بود؟ این معضلى بود که نشود فهمید؟ کوتاهى کردند. این میشود بى‌بصیرتى. اگر اندکى تدبر و تأمل میکردند، این حقیقت را میفهمیدند؛ چون اینها خودشان در مدینه اصحاب امیرالمؤمنین بودند؛ دیده بودند که در قتل عثمان، عوامل و دستیاران خود معاویه مؤثر بودند؛ آنها کمک کردند به کشته شدن عثمان؛ در عین حال پیراهن عثمان را به عنوان خونخواهى بلند کردند. آنها خودشان این کار را کردند، مقصر خودشان بودند، اما دنبال مقصر میگشتند. ببینید، این بى‌بصیرتى ناشى از بى‌دقتى است؛ ناشى از نگاه نکردن است؛ ناشى از چشم بستن بر روى یک حقیقت واضح است.




 نظر دهید »

ترسیمی از قیامت

19 آذر 1391 توسط فاطمه سلجوقی

امام سجاد (سلام‌اللَّه‌علیه) در دعاى ابوحمزه - که دعاى خیلى با حال و خوبى است - ترس از قیامت را تشریح مى‌کنند: «ابکى لخروجى عن قبرى عریانا ذلیلا حاملا ثقلى على ظهرى»؛ امروز مى‌گریم براى وقتى که عریان و ذلیل و بار سنگین عمل بر دوشم از قبر بیرون مى‌آیم. «انظر مرّة عن یمینى و اخرى عن شمالى اذ الخلائق فى شأن غیر شأنى لکلّ امرء منهم یومئذ شأن یغنیه وجوه یومئذ مسفرة ضاحکة مستبشرة»؛ یک عده چهره‌هاشان خندان است و خوشنود و خوشحال و سربلندند. اینها چه کسانى هستند؟ کسانى هستند که در دنیا از پل صراطى که حقیقت و باطن‌اش در آن‌جاست و مثال آن در این‌جاست، توانسته‌اند رد شوند. این پل صراط، پل عبودیت، پل تقوا و پل پرهیزگارى است؛ «و ان اعبدونى هذا صراط مستقیم»؛ صراط این دنیا، همان صراط روى جهنم است. «انّک على صراط مستقیم»ى که به پیغمبر مى‌فرماید، یا «ان اعبدونى هذا صراط مستقیم»، همان صراط روى جهنم است. اگر این‌جا ما توانستیم از این صراط، درست، با دقت و بدون لغزش عبور کنیم، گذر از آن صراط آسان‌ترین کار است؛ مثل مؤمنین که مانند برق عبور مى‌کنند. «انّ الّذین سبقت لهم منّا الحسنى اولئک عنها مبعدون لا یسمعون حسیسها»؛ اصلاً اینها همهمه‌ى جهنم را هم نمى‌شنوند؛ «و هم فى ما اشتهت انفسهم خالدون لا یحزنهم الفزع الاکبر». فزع اکبر، یعنى دشوارترین ترسى که ممکن است براى انسان پیش بیاید. مؤمنین با همین ابعاد جسمانى و روحانى و نفسانى، فزع عظیمى که در آن‌جاست، «لا یحزنهم الفزع الاکبر»؛ اینها را محزون و اندوهگین نمى‌کند؛ اینها از این صراط عبور کرده‌اند.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسؤولان نظام ۰۶/۰۸/۱۳۸۳

 

 نظر دهید »

امام سجاد (ع) در کلام مقام معظم رهبری

19 آذر 1391 توسط فاطمه سلجوقی

خوف و رجا در نظر امام سجاد علیه السلام
“… در دعاى صحیفه‌ى سجادیه یک جا حضرت سجاد (علیه‌السّلام) از طرف خودش به خداوند متعال عرض مى‌کند که: «تفعل ذلک یا الهى بمن خوفه اکثر من رجائه لا ان یکون خوفه قنوطاً»؛ من خوفم از رجایم بیشتر است، نه این‌که مأیوس باشم. این، یک اعلان رسمى و دستورالعمل است. خوف را همراه رجاء حتماً به دل‌ها بدمید؛ و خوف را بیشتر. این‌که ما آیات رحمت الهى را بخوانیم - که بعضى از این آیات و مبشرات، مخصوص یک دسته‌ى خاصى از مؤمنین است و به ما ربطى ندارد - و یک عده‌اى را غافل کنیم و نتیجه‌اش این بشود که خیال کنند - با یک توهّم معنویت - غرق در معنویتند و از واجبات و ضروریات دین در عمل غافل بمانند، درست نیست. در قرآن، بشارت مخصوص مؤمنین است؛ اما انذار براى همه است؛ مؤمن و کافر مورد انذارند. پیغمبر خدا گریه مى‌کند، شخصى عرض مى‌کند: یا رسول‌اللَّه! خداوند فرمود: «لیغفر لک اللَّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخر». این گریه براى چیست؟ عرض مى‌کند: «أولا اکون عبدا شاکرا»؛ یعنى اگر شکر آن مغفرت را نکنم، پایه‌ى آن مغفرت سُست خواهد شد.”
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانه‌ى ماه محرم ۰۵/۱۱/۱۳۸۴

 

 ۲۱

 

 

 نظر دهید »

گزیده بیانات امام خمینی (ره) درباره ائمه اطهار (س)

19 آذر 1391 توسط فاطمه سلجوقی

 

   توجه       به ادعیه ائمه اطهار(س)
“…و اى کاش کسى مى آمد و این ادعیه ائمه علیهم السلام را ترجمه مى کرد، این را شرح مى کرد، این ادعیه خیلى محتاج به شرح است. و ما اگر این ادعیه را بتوانیم یک اشخاص عارفى، عارف صحیح، دلسوخته پیدا بشود که این‌ها را براى مردم تشریح بکند، همه چیز در این‌ها هست، در عین حالى که دعاست.
شما ادعیه حضرت سجاد را مى بینید، دعاست اما چه مى کند در این دعا‌ها! هم معنویات هست، هم قضیه حکومت هست، همه چیز هست، هم از بین بردن حکومت ظلم است، چنانچه سیره همه ائمه- علیهم السلام- بر این بوده .”
پیام رادیو- تلویزیونى، ۱ فروردین ۱۳۶۷/۲ شعبان ۱۴۰۸، صحیفه امام ج

 نظر دهید »

صحیفه سجادیه

19 آذر 1391 توسط فاطمه سلجوقی

از دعاهاى معتبر - بخصوص صحيفه‏ى سجاديه - با توجه به معانى و مفاهيمش حتماً استفاده كنيد، ولو كم؛ اينها انسان را در همه‏ى ميدانها قوى مى‏كند و در دل و روح و باطن خود احساس قدرت و قوّت مى‏كند.

مقام معظم رهبری (مد ظله العالی )

 1 نظر

عبادت امام سجاد .علیه السلام .

19 آذر 1391 توسط فاطمه سلجوقی

امام باقر -علیه السلام-

عبادت پدر بزرگوارشان را چنین توصیف می کند: «پدرم شب ها آن قدر نماز می خواند که هنگام رفتن به رختخواب، از ناتوانی بر روی زمین خود را می کشاند.»

 نظر دهید »

شخصیت امام سجاد .علیه السلام .

19 آذر 1391 توسط فاطمه سلجوقی

شخصيت امام سجاد (عليه‏السّلام) از آن شخصيتهاى دست نيافتنى است. نه اين‏كه فقط در عمل دست نيافتنى است، حتّى در ذهن هم دست نيافتنى است. از آن خورشيدهاى تابانى است كه ما فقط مى‏توانيم شعاعش را از دور ببينيم .

                                                                                                                                                                                               مقام معظم رهبری(مد ظله العالی)

 نظر دهید »

ویژگی های اخلاقی امام حسین .علیه السلام .

15 آذر 1391 توسط فاطمه سلجوقی

بخشنده و بزرگوار
 

1 - روزى يك اعرابى نزد امام حسين آمد و عرض كرد: اى فرزند رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله من پرداخت ديه ‏اى كامل را ضمانت كرده‏ ام امّا از اداى آن ‏ناتوانم. با خود گفتم كه از بزرگوارترين مردم، آن را تقاضا می‏كنم و از خاندان رسول اللَّه كسى را بزرگوارتر و بخشنده ‏تر نيافتم.
پس امام حسين به وى فرمود: “اى برادر عرب از تو سه پرسش مى‏كنم ‏اگر يكى از آنها را پاسخ گفتى ثلث آن ديه را به تو میدهم و اگر دو پرسش ‏را جواب دادى دو ثلث آن را به تو مى‏پردازم و اگر هر سه پرسش را پاسخ‏ گفتى تمام مالى را كه مى‏خواهى به تو مى‏دهم".
اعرابى عرض كرد: آيا كسى مانند تو كه اهل علم و شرف است از چون‏ منى مى‏خواهد بپرسد؟
حضرت فرمود: “آرى. از جدّم رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله شنيدم كه مى‏فرمود.معروف به اندازه معرفت است".
اعرابى عرض كرد: آنچه مى‏خواهى بپرس اگر پاسخ دادم (كه هيچ) و گرنه جواب آنها را از تو فرا خواهم گرفت. و لا قوة الا باللَّه.
امام عليه السلام پرسيد: “برترين اعمال چيست؟”
اعرابى گفت: ايمان به خدا.
حضرت سؤال كرد: “راه رهايى از نيستى و نابودى چيست؟”
اعراى گفت: اعتماد به خداوند.
امام حسين پرسيد: “زينت دهنده انسان چيست؟”
اعرابى گفت: علم همراه با حلم.
امام پرسيد: “اگر اين نشد؟”
اعرابى گفت: مال همراه با مروّت.
حضرت پرسيد: “اگر اين نشد؟”
اعرابى گفت: “فقر همراه با صبر".
حضرت پرسيد: “اگر اين نشد؟”
اعرابى گفت: در اين صورت صاعقه ‏اى از آسمان بر او فرود آيد و بسوزاندش كه او سزاوار آن است.

آنگاه امام حسين ‏عليه السلام خنديد و كيسه‏ اى كه در آن هزار دينار بود، به او داد و انگشترى خود را كه نگين آن به دويست درهم مى‏ارزيد، بدو بخشيد و فرمود: “اى اعرابى اين طلا را به طلبكارانت بده و انگشترى رابه مصرف خود برسان.”
اعرابى تمام آنها را گرفت و گفت: “خدا داناتر است كه رسالتش را در كجا نهد."(1)


2 - انس بن مالك گويد: پيش امام حسين ‏عليه السلام بودم كه كنيز آن‏حضرت ‏داخل شد و در حالى كه دسته ‏اى گل براى آن‏ حضرت آورده بود، به وى‏ سلام داد. امام به او فرمود: “تو را در راه خدا آزاد كردم".
عرض كردم: او به شما با دسته ‏اى گل سلام كرد. اين امر براى آن كنيز چندان مهم نبود كه آزادش كردى؟!
فرمود: “خداوند ما را چنين ادب آموخته است. او فرمود: “چون به ‏شما تحيّت فرستادند شما نيز تحيّتى بهتر از آن يا همانند آن بفرستيد".بهتر از تحيّت اين زن، آزاد كردنش بود".(2)


1 - اعيان الشيعه - سيّد محسن امين، ص‏40 - 29.
2 - أبو الشهداء - عباس محمود عقّاد.

 نظر دهید »

متن مصاحبه خبرگزاری رسا با مدیر مدرسه علمیه بقیع

09 آذر 1391 توسط فاطمه سلجوقی

مدیر مدرسه علمیه خواهران بقیع البرز:


امام حسین یک حرکت عظیم برای بعد از شهادتشان کردند خبرگزاری رسا ـ

مدیر مدرسه علمیه خواهران بقیع البرز بیان داشت:

 امام حسین(ع) استمرار دهنده راه پیامبر اکرم(ص) بود و با جان فشانی در کربلا مردم دنیا را به دین داری و اسلام خواهی فرا خواند.

فاطمه سلجوقی، مدیر مدرسه علمیه خواهران بقیع البرز در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری رسا اظهار داشت: مهمترین شاخصه زندگی امام حسین(ع) عزت‌مندی ایشان در سایه عبودیت محض پروردگار است و این شاخصه توانسته است منشأ حرکت تکامل بشر در طول زمان گردد.

وی با بیان این‌که امام حسین(ع) مرزهای زمان و مکان را در نوردید افزود: در هر نگاه فلسفی، حرکت‌های اجتماعی بر اساس نگرش خود تفسیر می‌شوند اما در این حرکت که رهبری آن از سوی ایشان بود، عزت‌مندی امام حسین(ع) و نحوه تعلق عینی و عملی ایشان به مفهوم بنده موحد، قالب‌های موجود را از تفسیر و توجیه این حرکت اجتماعی ناتوان کرده است.

سلجوقی بیان داشت: مطالعه شرایط سیاسی اجتماعی عصر امام حسین(ع) مبین حکومتی پرخفقان با سیاست تحمیق و تزویر و فشار است و ترجیح حکومت به تصویر سازی از اسلام ظاهری و نادیده گرفتن بهترین امت و الگوی تمام عیار اسلام است.

وی اضافه کرد: معاویه و یزید که خود مظهر مکر شیطانی بوده‌اند، در مواجهه مستقیم با فرهنگ ناب اسلامی در برابر امام حسین(ع) قرار گرفتند، شاید بهتر باشد این گونه بیان کنیم که امام حسین(ع) باعث احیای شناخت دین و  تفقه در اسلام شد به سبب این که در عصر تلخ آن حضرت، شرایط اجازه تبلیغ فقه را نمی‌داد.

این استاد حوزه علمیه با اشاره به این‌که تعداد روایات فقهی از امام حسین(ع) محدود است اظهار داشت: محدود بودن این روایات فقهی حکایت از امر مهم دیگری دارد و آن این است که حضرت به فقه اکبر پرداخته‌اند زیرا با وجود آدم های جبار و زبونی چون معاویه، مروان بن حکم، مغیره، سعد بن عاص، عبدالله بن عامر، زمانه جور اجازه ثبت و ضبط روایات را نمی‌داد و چنان سانسور و محذورات پدید آورده بودند که نتیجه آن محدود بودن روایات است.

مدیر مدرسه علمیه خواهران بقیع البرز ابراز داشت: همه وجود امام و همه اعمال او پاکیزه و منقح و زلال حیات یعنی زلال حیات دینی، زلال فقه و شریعت است.

سلجوقی خاطرنشان کرد: زندگی امام حسین(ع) و حرکت تاریخی ایشان سرشار از احیای معرفت و شناخت دین است و این جهاد عزت‌مند زمینه شناخت دین و توفیق ائمه بعدی ایشان را فراهم کرده است .

وی با بیان این‌که امام حسین(ع) با به همراه بردن اهل بیت(ع) به کربلا اهداف بسیاری را داشت افزود: نکات عمیق و ژرفی در این حرکت امام قابل تأمل است، در نگاه تربیتی اسلام می‌فرماید «قوا انفسکم و اهلیکم نارا » خودتان را و اهل و پیروانتان را از آتش دور نگه دارید، امام(ع) هم در مسیر عبودیت کوشش داشت و هم مسؤولیت جمعی در محیط خانواده را مورد عنایت قرار می‌داد و تربیت امامت اقتضا می‌کرد که از نظر سیاسی، اجتماعی نهاد خانواده نیز همراه و هم هدف شود، از این رو خانواده با این تربیت ایشان اهل عمل است  و حتی جوان و پیر و کوچک و بزرگ نمی‌شناسد، همه و همه  در کربلا حضور دارند.

سلجوقی تأکید کرد: کربلا همواره حادثه‌ای نو است، کربلا یاد آور اراده و تصمیمات مؤثری است که می‌تواند از بعد زمان عبور کند و همواره طراوت خود را حفظ نماید، کربلا اگرچه در یک طول و عرض جغرافیایی خاص اتفاق افتاده است و اما حکایت از سرنوشت زیبای انسان در کره خاکی دارد، انسانی که مختار آفریده شده است تا خوبی‌ها را اختیار کند و به حقوق کسی تعرض نکند.

وی در ادامه افزود: حقیقتی که در قطعه زمانی عاشورا و سرزمین کربلا به اوج و عینیت خود رسیده است قابل عبرت و تامل و درس آموز است.

این استاد حوزه علمیه خاطرنشان کرد: درهر زمانی مطابق با شرایط آن، یک امام انجام وظیفه می‌کند و در این بین نکاتی همچون وظیفه نداشتن امام حسین(ع) در زمان برادرش و انتخاب شدن یزید به پیشنهاد مغیره به جانشینی معاویه مدنظر است.

وی در ادامه افزود: معاویه به اندازه یزید تظاهر به فسق و فجور نمی‌کرد و خود را به ظاهر اسلامی نشان می‌داد، اما یزید کاملا عکس دین عمل می‌کرد و چه در بطن موضوع و چه در ظاهر با اسلام سر ستیز داشت.

سلجوقی در پاسخ به سؤالی مبنی بر این که اگر قیام امام حسین(ع) نبود برای بیان رسالت دیگر ائمه(ع) چه حوادثی پیش می‌آمد،اظهار داشت: هنگامی که کفار برای ویرانی کعبه اقدام کردند و شرایط غیر اخلاقی را برای نوامیس مردم به وجود آوردند، در چنین شرایطی به هیچ عنوان مبنایی باقی نمی‌ماند و تملک قدرت دین مردم را به نابودی می‌کشاند و در این بستر اجتماعی ممکن نبود اهل بیت(ع) از دیندار کردن مردم و سیره نبوی سخن بگویند، دین‌داری مردم نشان‌گر این است که امام حسین(ع) یک حرکت عظیم برای بعد از شهادتشان کردند.

وی در پایان با اشاره به روایاتی مبنی بر «نسل پیامبر از نسل امام حسین (ع) استمرار پیدا می‌کند و دین از طریق ایشان دوام خواهد داشت» و «حسین منی و انا من حسین» تصریح کرد: پیامبر(ص) رحمة للعالمین است و هنگامی‌که این رحمت مورد تعرض قرار می‌گیرد، در واقع استمرار رحمت الهی است که از طریق امام حسین(ع) انتشار می‌یابد و با چراغ کربلا و عاشورا است که این سفینه نجات در این دریای طوفانی حیات، بشریت را به سوی صلاح و پای‌بندی به دین دعوت می‌کند./ 

 نظر دهید »

آيا لعن هاى وارده در زيارت عاشورا، با ادبيات قرآن مجيد و روايات و نهج البلاغه سازگارى دارد؟

09 آذر 1391 توسط فاطمه سلجوقی

زيارت عاشورا، تجلى تولى و تبرى

به حق مى توان زيارت عاشورا را بيانگر روح «تولى و تبرى» دانست و اوج اشتياق به ولايت و نفرت از ستمكاران و غاصبان و خيانتكاران برشمرد، روح زيارت عاشورا، روح حاكميت اخلاق، پاكى و بندگى خداست و سراسر آن بيانگر مقام و جايگاه انسان آرمانى و حقيقت طلب است، جرأت و جسارت در بيان عواطف و احساسات پاك قلبى كه انبوهى از انديشه ناب در وراى آن است جز به ايمان و اعتقاد كامل ميسور نيست و هنگامى كه انسان اين واژگان بلند را سر مى دهد بايد در هر زمان و مكان از هر شخصيت حسينى حمايت نمايد و از هر ستمگر يزيدى نفرت بجويد.
در بخش اول كه بيان اوج محبت و عشق و دوستى نسبت به خاندان طهارت است به امام چنين خطاب مى شود ؛ سلام بر تو كه خون تو خون خداست و از ظلم و ستمى كه بر تو روا داشته اند خداوند دادخواهى مى كند. و بعد از آن به ياران فداكار حضرت تا كه زمان و زمين جريان دارد سلام مى دهد.
اين سلام گوياى نگاهى زيبا به حادثه عاشورا است، حسين(عليه السلام) مظهر حق و حقيقت و دفاع از اسلام عزيز است و در راه خداوند از تمام هستى خويش گذشت و ذره اى در اين راه فروگذار نكرد.
«اگر دين محمد(صلى الله عليه و آله) جز به كشته شدن من پايدار نمى ماند، پس اى شمشيرها، مرا در برگيريد» «ان كان دين محمد لايستقم الا بقتلى فيا سيوف خذينى»..
اگر انسان خويشتن را، از غير خدا رها سازد و تمام انديشه و انگيزه و رفتار خويش را براى خداوند سبحان خالص گرداند، تمام اعضا و جوارح او خدايى مى شود. به تعبير زيباى روايت كه پروردگار متعال مى فرمايد: «پس هنگامى كه او را دوست بدارم گوش او مى شوم همان گوشى كه با آن مى شنود و چشم او مى شوم همان چشمى كه با آن مى بيند و زبانش مى شوم همان زبانى كه با آن سخن مى گويد و دست او مى گردم همان دستى كه با آن بگيرد اگر دعا كند اجابتش كنم و اگر از من خواهش نمايد به او عطا كنم» «فاذا احببته كنت سمعه الذى يسمع به و بصره به يبصر به و لسانه الذى ينطق به و يده الذى يبطش بها، ان دعانى اجببته و ان سألنى اعطيته»، (اصول كافى، ج 2، باب ايمان و كفر، ص 352)..
در يك نگاه مى توان زيارت عاشورا را برخوردار از دو آموزه بزرگ در زندگى دانست: الف. ولايت، ب. برأئت.
ولايت با حق جويان و حق مداران و رهبران راه حق و حقيقت.
برائت از باطل و ستمگران و جنايتكاران و نفاق پيشه گان و كفرانديشان.
سراسر اين زيارت بزرگ و سراسر فرازهاى آن، برآمده از اين دو آموزه و معرفى پيروان و رهبران در اين دو مسيراست. گويا، هر انسان آزاده اى در مقابل اين دو جريان، هر لحظه بايد تصميم گيرى نمايد يا راه حق، شرافت و عزت را بپذيرد و يا جريان پليدى و تباهى و ذلت را برگزيند. از آغاز زندگانى فرزندان آدم(عليه السلام)، اين تقابل شكل پذيرفته و تا زمان و زمين استمرار و استقرار دارد اين مقابله ماندگار است.
امام حسين(عليه السلام) نماد، انسانى خداخواه و حق محور و دين دار است كه در مقابل جريانى فاسد، بى دين و باطل ايستادگى كرد و آموخت كه در شرايطى چنين، بايد چنان عزت مندانه ايستاد.

«حماسه عاشورا» حادثه يا فرهنگ
زيارت عاشورا حكايت گر يك حادثه در يك مكانى دور و يا زمانى دير نيست بلكه در كنار روايت گرى از جريانى تاريخى، بيانگر نوعى فرهنگ دينى است فرهنگى كه از حيات طيبه يك انسان معصوم(عليه السلام)، سرچشمه مى گيرد و سرانگشت اشارت و بشارت آن تا بى كران كرانه هستى، راهنماى انسان ها خواهد بود.
قيام عاشورا، حادثه اى بود فرهنگ ساز و فرهنگ پرور. و فرهنگى بر قيام كنندگان حاكم بود (فرهنگ قيام حسينى(عليه السلام)) كه موجب پديد آمدن اين حادثه در آن زمان خاص شد.
پس بايد هم به آن حادثه غمبار و خونبار و مظلومانه نگريسته شود و بر آنان كه قربانيان اين جنايت شوم در بيكران كرانه تاريخ بشرى بوده اند گريسته شود هم به زبان عشق و عاطفه بايد از آن سخن گفت و هم به بيان عقل و انديشه، آن را تحليل كرد. هم از آن فرهنگى جادوانه در فراروى بشر ساخت.
از همين روست كه شيعه، تا زمان پايدار است و زمين بر مدار، بايد از چشمانش گهر بارد و از سينه اش شرر، و آن را مرهمى نيست و ظهور يادگار پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) و منجى دادگستر و منتقم خون شهيدان، كه در اين زيارت آرزوى حضور در ركابش مى رود، مى تواند تسلى بخش دل سوگوار و قرار دل هاى بى قرار بوده باشد.
به فرجام اين كلام بايد گفت زيارت عاشورا روايت هجران و حرمانى است و برآمده از درد غم و سوز عشق و اوج كينه و نفرت، از سويى دلدادگى به آيين حق محورى است و از سويى ديگر دادخواهى بر ستمى بى حد. از جانبى اعلام محبت و عشق است و از جهتى بيانگر برائت و لعن و اين است كه آغاز با سلامى است و ادامه اش نفرين و خواندن عذاب. و حيات طيبه اين دو را با هم دارد كه «كلمه اخلاص»، «لااله الااللَّه» است.
فرهنگ انسان زيستن، عزيز بودن، خدايى بودن و خدايى ماندن، براى دين فداكارى كردن و در راه پايدارى دين از خويشتن گذشتن و تمام سرمايه هاى حيات را به پاى نگهبانى از دين نهادن و طعمه اى براى خويش از حطام دنيا نيندوختن، فرهنگى كه در نهاد و نهان خود عقل و عشق را توأمان دارد و جهاد براى حفظ دين و اصلاح امت پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) و انجام امر به معروف و نهى از منكر و عدم بيعت با فاسدى فاسق و فاجر را سرلوحه قيام خويش قرار داده است.
بازخوانى و بازكاوى قيام عاشورا، نياز هر زمان آزادگان و انديشمندان و راست قامتان است امروزه همه آنان كه براى زيستن به عزت مى انديشند و براى خود ارزش و كرامت نفس باور دارند، مى توانند با بينش درست و نگرش نوين، به ابعاد اين حادثه بزرگ بنگرند و به شعارها و اهداف آن توجه كنند و آنچه كه فرآورده آن قيام بزرگ بود را مورد بازبينى قرار دهند و به اين نكته هم توجه كنند كه حادثه سازان چه سودى برده اند و چه ثمره اى از اين جنايت بى نظير به دست آورده اند؟!

مقصود ظالمين در حق محمدوآل او عليهم السلام ومعاويه ويزيد مي باشد.
در مورد لعن، بايد گفت لعن به معناى دورى از لطف و رحمت الهى است و آنچه نکوهش شده ناسزاگويي و سب به خدايان مشرکان است «لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم؛… و آنهايي را که جز خدا مي خوانند دشنام مدهيد که آنان از روي دشمني به ناداني خدا را دشنام خواهند داد» (انعام، آيه 108).
اما لعن به معناي طلب دوري از رحمت الهي، نسبت به کافران و ظالمان در قرآن نيز آمده است «ان الله لعن الکافرين و اعد لهم سعيرا؛ خداوند کافران را لعن مي کند و عذاب را براي آنان آماده کرده است» (احزاب، ايه 64).
و همچنين کساني که پيامبر را آزار داده اند مورد لعن قرار گرفته اند. «ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الاخره؛ کساني که خداوند و پيامبرش را آزار مي دهند خداوند آنان را در دنيا و آخرت مورد لعن قرار مي دهد» (احزاب، آيه 57).
براى معاندان و محاربان با امام حسين(ع) و ظالمين به اسوه‏ها و الگوهاى هدايت مردم، ابدى است. زيرا ملاك لعن، ابدى است. آنچه كه موجب لعن و نفرين نسبت به ظالمين به حق محمد و آل محمد(ص) شده است، و ملاك لعن است، چون باقى است لعن هم باقى است. علاوه بر اين، حقيقت و روح دين را همين حب و بغض‏ها تشكيل مى‏دهد.
حب و عشق نسبت به كسانى كه بندگان مطيع و عارف درگاه الهى بوده‏اند و بغض نسبت به كسانى كه دشمن حق و حقيقت بوده‏اند (تولي و تبري) از نشانه هاي ايمان است. همچنان كه در متون دينى آمده است «هل الدين الاّ الحبّ؟ و هل الايمان الاّ الحبّ و البغض؟ آيا دين و ايمان چيزى غير از حبّ و بغض است؟»، (ميزان الحكمه، ج 2، ص 944)
و در حديث قدسى آمده است: «خداوند به موسى(ع) فرمود: آيا هرگز كارى براى من انجام داده‏اى؟ موسى عرض كرد: برايت نماز گزاردم، روزه گرفتم، صدقه دادم و تو را ياد كردم؛ خداوند فرمود: نماز برهان و حجّت براى توست و روزه سپر تو در برابر آتش جهنم است و صدقه، سايه‏ى سرت و ياد من، نورى است براى تو چه كارى براى من كرده‏اى؟ موسى(ع) عرض كرد: مرا به كارى كه براى توست راهنمايى فرما. خداوند فرمود: اى موسى! آيا هرگز براى من با كسى دوستى كرده‏اى و براى من با كسى دشمنى كرده‏اى؟ پس، موسى دانست كه برترين اعمال، حبّ و دوستى به خاطر خدا و بغض و دشمنى به خاطر خداست»، (همان، ص 966).
در زمينه حب و بغض بخاطر خدا، نقل متواتر از شيعه و سنى رسيده است. نبى اكرم مى‏فرمايد: «حبّ و بغض به خاطر خداوند، واجب است»، (كنزالعمّال، ح 24688) بنابراين، يكى ديگر از فلسفه‏هاى زيارت عاشورا را همين تحكيم حبّ و بغض به خاطر خدا مى‏توان برشمرد.
با توجه به آنچه گفته شد، لعن بر دشمنان و صلوات بر اولياء موجب حفظ و تقويت روحيه ظلم ستيزي با دشمنان و پيوستگي با مؤمنان مي شود. به همين جهت شخصيت وارسته و جامع نگري مانند امام راحل فرموده اند «آنچه ما داريم از محرم و صفر داريم» و «آنچه اسلام را زنده نگه داشته محرم و صفر بوده است».
و هم چنين تحليل گران از دشمنان به اين نتيجه رسيده اند آنچه موجب حفظ روحيه ظلم ستيزي شيعيان شده، زنده نگهداشتن خط سرخ عاشورا است و آنچه به شيعيان اميد مي دهد، ايمان به خطر سبز انتظار است.
اما آنچه مهم است بايد برپايي مجالس عزاداري و لعن و نفرين ها، با معنا و جهت دار باشد به طوري که نفرت از يزيدهاي زمانه را به دنبال داشته باشد و تجديد روحيه ياران باوفاي امام حسين(ع) در ميان مؤمنان امروزه به نمايش در آيد و منظور شهيد مطهري رعايت اين نکته است که از زمان خود غافل نشويم. و شعارهاي ما بر پايه شعور باشد. البته راه هاي ظلم ستيزي متعدد است که خودکفايي و بي نيازي از تکنولوژي دشمن نيز يکي از نمونه هاي آن است.
از روايت فهميده مي شود كه لعنت بر چهار قسم است ; لعنت حرام , مكروه , جايز و مستحب.
لعنت حرام : لعنت مؤمن و كسي كه مستحق لعنت نيست حرام مي باشد. رسول خدا(ص ) فرمودند: ((هرگاه لعنت از دهان لعنت گر خارج شود نگاه مي كند, اگر راهي به سوي آن چيزي كه متوجه آن شده است يافت به طرفش مي رود وگرنه به طرف كسي كه از دهانش خارج شده است برمي گردد)). امام باقر(ع ) فرمودند:(( از لعنت كردن مؤمن بپرهيزيد كه به خودتان برمي گردد)). حتي شخصي كسي را كه پيامبر او را حد مي زد لعنت كرد حضرت فرمودند لعنتش مكن او خدا و رسولش را دوست دارد (گرچه گنهكار است ).
لعنت مكروه : لعنت حيوانات است كه انسان حيواني را لعن كند.
لعنت جايز: لعنت كافرين (احزاب , آيه 64), لعنت ظالمين و كساني كه به خداوند دروغ مي بندند (هود, آيه 18), لعنت مردان زن نما و زنان مردنما, بدعت آورندگان در دين , كسي كه پدر و مادر خويش را لعن كند, رشوه دهنده و رشوه ستان و واسطه ميان آن دو, كسي كه بين مرد و زني سعايت كند تاميان آنها جدايي افكند, كسي كه ميان مؤمنان سخن چيني كند, كسي كه تقدير خدا را دروغ بداند, رباخوار و ربادهنده و گواهان بر ربا, كسي كه احترام مسجد را نگه ندارد, زن آوازه خوان و…., (ترجمه ميزان الحكمه , ج 11, ص 5324).
لعنت مستحب : لعنت به كساني كه خدا و رسولش را اذيت كنند (احزاب , آيه 57), كساني كه به زنان پاك دامن و مؤمن تهمت زنا مي زنند (نور, آيه 23 - هود, آيه 60 و 99 - قصص , آيه 42), كساني كه دشمن دين و اهل بيت پيامبر هستند كه در اين مسائله دو روايت در وسائل الشيعه , ج 4, كتاب الصلاه, ابواب التعقيب ذكر گشته است.
لعن به معناى دور بودن از رحمت الهى است.قاموس قرآن، ج 6، ص‏60. اين واژه، بارها در قرآن آمده است و كفار، مشركان، منافقان، تحريف كنندگان حق و جهنميان، از جمله لعن شدگان بوده‏اند.عمل لعنت هم به خداوند متعال و هم به فرشتگان و هم به انبياء و هم به مردم نسبت داده شده است. براى نمونه، مى‏توانيد به بقره (2)، آيات 88، 89، 159 و 161؛ آل عمران (3 )، آيه 87؛ نساء (4)، آيات 46، 47، 51، 94 و 118؛ مائده (5)، آيات 13، 60، 64 و 78؛ اعراف (7)، آيات 138 و 144 و… اشاره كرد. يكى از آياتى كه در آن به لعن دشمنان الهى تصريح شده است، اين آيه است: «إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً»؛احزاب (33)، آيه 57. «كسانى كه خدا و رسولش را اذيت كنند، خدا در دنيا و آخرت، آنها را نفرين مى‏كند و عذابى با ذلت، آنها را در مى‏يابد».
تفسير اين آيه، مى‏تواند پاسخى به علت لعن برخى اصحاب باشد. براى روشن شدن موضوع، به نكات زير توجه كنيد:
1. در اين آيه، اذيت و آزار پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)، در دايره لعن قرار گرفته است؛ يعنى هر كارى كه موجب آزار پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) شود، همچون شرك، الحاد، تهمت‏هاى ناروا، مخالفت با دستورات وى، ايجاد مزاحمت براى وى و همچنين اذيت اهل بيت او، از مصاديق اذيت - در اين آيه - مى‏باشندالميزان، ج 17، ص‏421 و 422. و كننده و فاعل آن، مشمول نفرين الهى و عذاب است و ما به پيروى از حضرت حق، موظفيم چنين كسانى را لعن كنيم. در اين باره، به برخى روايات، از منابع اهل سنت، مى‏توان اشاره كرد:
الف) پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در اواخر عمر، پس از اعزام سپاه اسامه براى نبرد با روميان‏و تخلف برخى از اصحاب، فرمود: «لعن اللَّه من تخلف عن جيش اسامه؛ نفرين خدابر كسى كه از لشكر اسامه سر پيچى كند».شهرستانى، الملل و النحل، ج 1، ص‏29. بدون شك، اين لعن، همه كسانى راكه از دستور پيامبر تخلف كردند و با سپاه مذكور به جبهه اعزام نشدند، شامل مى‏شود.
ب) پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) اذيت امام على(عليه السلام) را مساوى با اذيت خود مى‏دانست. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) خطاب به عمرو بن شاس الاسلمى فرمود: «يا عمرو اما و اللَّه لقد آذيتنى. فقلت: اعوذ باللَّه ان اوذيك يا رسول اللَّه. قال: بلى من آذى علياً فقد آذانى؛عمرو! به خدا قسم! مرا آزردى. عمرو مى‏گويد: عرض كردم: اى پيامبر خدا! به خدا پناه مى‏برم از اين‏كه شما را بيازارم. پيامبر فرمود: بله، آن‏كه على را بيازارد، همانا مرا آزرده است».مسند احمد، ج 3، ص 483؛ المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص‏422.
ج) پيامبر، آزار فاطمه(عليه السلام) را آزار خود مى‏دانست و مى‏فرمود: «اما فاطمهَ بضعة منّى يوذينى ما آذاها؛ فاطمه، پاره تن من است؛ آن‏كه او را آزرده كند، مرا آزرده است».مسند احمد، ج 4، ص 5؛ صحيح مسلم، ج 7، ص 141؛ سنن ترمذى، ج 5، ص 360؛ المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 159.
د) پيامبر(صلى الله عليه وآله)، آزار حسن و حسين(عليه السلام) را نيز اذيت خود مى‏شمرد. انس بن مالك مى‏خواست امام حسن(عليه السلام) را در حالى كه كودك بود و بر سينه پيامبر نشسته بود، از وى جدا كند؛ پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: «ويحك يا انس دع ابني و ثمرهَ فوادي فانه من آذى هذا فقد آذاني و من آذاني فقد آذى اللَّه‏؛مجمع الزوائد، ج 1، ص 284. واى بر تو اى انس! پسرم و ميوه دلم را آزاد بگذار؛ هر كس او را آزار دهد، مرا آزرده و هر كس مرا آزار نمايد، خدا را آزرده است».
2. اصحاب پيامبر(صلى الله عليه وآله)، يكديگر را لعن مى‏كردند؛ چنان‏كه عمار، عثمان راسبّ كرد.سير اعلام النبلاء، ج 1، ص 425.
3. لعن برخى اصحاب، از ويژگى‏هاى شيعه نيست؛ بلكه اهل سنت نيز برخى از اصحاب را لعن مى‏كنند؛ آنان، قاتلان عثمان را نفرين مى‏كنند ابن حزم درباره اصحابى كه به قتل عثمان مبادرت كردند، مى‏گويد: «لعن اللّه من قتله‏؛الفِصَل، ج 3، ص 74 و 77. لعن خداوند بر قاتلان او باد».
مسلم نيشابورى در كتاب خود، بابى را با عنوان «افرادى كه پيامبر آنان را لعن و نفرين كرده»، ذكر كرده است.صحيح مسلم، ج 5، كتاب البرو الصلة، باب 25، ح 88 - 97.
4. اسلام، اگرچه لعن و نفرين را تجويز كرده است و آن را امرى پسنديده مى‏شمارد، امّا از سب و دشنام، نهى كرده است و تفاوت اين دو نيز روشن است؛ خداوند مى‏فرمايد:
«وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ»؛انعام (6)، آيه 108. «و شما مؤمنان بر آنان كه غير خدا را مى‏خوانند، دشنام ندهيد؛ تا مبادا آنها هم از روى دشمنى و جهالت؛ خدا را دشنام دهند».
هر چند ممكن است كه مراد اين آيه، سب كردن در صورت رو به رو شدن با دشمنان خدا باشد

به نقل از سایت پرسمان

 1 نظر

اسوه همت و خلوص

25 آبان 1391 توسط فاطمه سلجوقی

بیست و پنج آبانماه سالروز درگذشت علامه خلوص و  اراده ،

علامه جعفری

 به پاسداشت حریم علم و عبودیت ،

با قرائت سوره یس برکات قرانی را به روح پرفتوح ایشان هدیه می نماییم .

 نظر دهید »

جرعه ای از زلال علامه جعفری

25 آبان 1391 توسط فاطمه سلجوقی

خداوندگارا ،با یک کلمه «باش»که در مقابل کلمات پایان ناپذیرت بس ناچیز است ، و در یکدم که در مقابل ازلیت و ابدیت جمال و جلال به حساب در نیاید روشنایی با عظمت جهان هستی را بر تاریکی نیستی مطلق پیروز ساختی ، در گوشه ای از میلیونها منظومه خورشیدی کاشانه کوچکی بنام زمین بنهادی در این آشیانه بس کوچک موجودات ضعیفی را در میان دو بی نهایت از خاک تیره بیرون آوردی تا دیدگان خود را باز کنند و انسان نامیده شوند .

لطیف پروردگارا : آنگاه در درون این موجودات ضعیف شعاعی از بارگاه الوهیت فروزان ساختی که اگر بیندیشد پا در تمام کرات نهند و اگر گرایش پیدا کند به مرتفع ترین قله های هستی سرکشیده در تمام آفاق و انفس ترا دریابند و اگر در اقیانوس خویشتن فرو روند از اعماق آن اقیانوس بنگرند ذرات وجود را ، هریک روزنه ای  بر دیدار جمال و جلال تو  برآنها باز نماید اینست آن روی انسانی که به سوی بی نهایت بلاست .

و اگر نیندیشد و نگرایند و در شوره زار خودپرستی سراب آب نمای (خود طبیعی ) را هدف و آرمان خود قرار دهند شخصیت انسانی خود را متلاشی ساخته به پست ترین نقطه وجود سقوط کنند .

اینست آن روی انسانی که بسوی بی نهایت پایین است .

مهربان خداوندا ، برای حمد و ثنای تو چیزی جز این نداریم که به زانو در آمده پیشانی به خاک تیره سائیم و به ناتوانی خویش از سپاسگزاری نعمت های بیکران تو اعتراف کنیم .

برگرفته از کتاب : تفسیر و تحلیل مثنوی

علامه محمد تقی جعفری  

 نظر دهید »
20 آبان 1391 توسط فاطمه سلجوقی

 

خدایا ما را از مسیر هدایت امام علی .علیه السلام . و محبت خانواده او کنار مگذار .

 نظر دهید »

روز هل اتی

20 آبان 1391 توسط فاطمه سلجوقی

 نظر دهید »

دعوت به مباهله

18 آبان 1391 توسط فاطمه سلجوقی

 خداوند به پیامبر خود دستور می دهد که هر گاه پس از این همه استدلال بر حقانیت اسلام و رد باورهای نادرست مسیحیان، باز کسی درباره ی حضرت عیسی علیه السلام با تو به محاجه پرداخت، به او پیشنهاد مباهله کن؛ به این صورت که شما و طرف مقابل هر دو، پسران، زنان و خودتان را حاضر سازید و نفرین کنید که خداوند طرف دروغگو را رسوا سازد.مسأله ی مباهله به این شکل که تا آن زمان در بین عرب سابقه نداشت راه حل نهایی برای تشخیص حق از ناحق است و حکایت از ایمان و صداقت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در دعوت خود می کند؛ زیرا امکان ندارد کسی به تمام معنا به ارتباط خویش با پروردگار ایمان نداشته باشد و وارد چنین میدانی گردد و از مخالفان خود دعوت کند که بیایید با هم از درگاه خدا بخواهیم تا دروغگو را رسوا سازد؟! مسلما ورود در چنین میدانی بسیار خطرناک است؛ زیرا اگر دعا به اجابت نرسد و اثری از مجازات مخالفان آشکار نشود، نتیجه ای جز رسوایی برای دعوت کننده عابد نخواهد شد. و امکان ندارد و آدم عاقل و فهمیده بدون اطمینان به نتیجه، در چنین مرحله ای گام بگذارد.از این جا است که گفته اند دعوت پیامبر به مباهله، یکی از نشانه های صدق دعوت و ایمان قاطع او است، قطع نظر از نتایجی که بعدا از مباهله به دست آمد.

 نظر دهید »

مباهله

18 آبان 1391 توسط فاطمه سلجوقی

 مباهله در اصل از ریشه ی «بهل» به معنای رها کردن و قید و بند را از چیزی برداشتن است. از این رو، هنگامی که حیوانی را به حال خود واگذارند. و پستان آن را در کیسه قرار ندهند تا نوزادش بتواند به آزادی شیر بنوشد به آن «باهل» می گویند. و «ابتهال» در دعا، به معنای تضرع و واگذار کردن کار خود به خداست.بنابراین، اگر در مواردی «مباهله» را به معنای «هلاکت، لعن و دوری از خدا» گرفته اند، به خاطر آن است که رها کردن و واگذار کردن بنده به حال خود، هلاکت و لعنت و دوری از درگاه خدا را به دنبال دارد.این بود معنای «مباهله» از نظر ریشه ی لغوی، اما مفهوم آن در آیه ی مورد بحث نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است؛ یعنی افرادی که درباره ی یک مسأله ی مهم مذهبی اختلاف نظر دارند، در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند که طرف مقابل را که دروغگو است، رسوا ساخته و به سزای اعمال خود برساند.

 نظر دهید »

منابع و اسناد خطبه غدیر

14 آبان 1391 توسط فاطمه سلجوقی

 

نوشته زير خلاصه اي است از سند حديث غدير که در کتب معتبر شيعه و سني و به اسناد مختلف نقل شده است

واقعه عظیم غدیر شامل مراحل مقدماتی قبل از خطبه و متن خطبه و وقایعی که همزمان با خطبه اتفاق افتاد و آنچه پس از خطبه بوقوع پیوست بصورت یک روایت واحد و متسلسل به دست ما نرسیده است و تنها خطبه غدیر به طور کامل در کتب حدیث حفظ شده است.

در کتاب عوالم العلوم(ج15/3 صفحات 493-508) فهرستی از راویان حدیث غدیر به ترتیب زمانی چهارده قرن را آورده و اثبات کرده چنین اتصال سند و نقل خلف از سلف دلیل بر ریشه محکم و سلسله بدون انقطاع اسناد در نقل حدیث غدیر است.

در صفحه 509-517 راویان غدیر به ترتیب الفبا آورده شده است.

در صفحه 522 مولّفینی که حدیث غدیر را ثبت کرده اند ذکر کرده و در صفحات 529-534 به وثاقت صحابه و تابعین و سایر ناقلین حدیث غدیر پرداخته است. به همین جهت در بین قاطبه مسلمین هیچ حدیثی به اندازه «حدیث غدیر» روایت کننده ندارد و از لحاظ علم رجال و درایت اسناد آن در حدّ فوق العاده ای است.

در اینجا به معرفی چند کتاب درباره سند حدیث غدیر می پردازیم:

تعداد زیادی از بزرگان اهل سنت نظیر: بخاری، ثعلبی، ذهبی، ابن حجر، تفتازانی، ابن اثیر، جاحظ و… حدیث غدیر را به عنوان یکی از مسلمات روایی، روایت کرده اند و در میان بزرگان شیعه کتب زیادی در زمینه حدیث غدیر تالیف شده است که در اینجا چند کتاب به عنوان راهنمایی و برای آگاهی از مباحث مربوط به سند حدیث غدیر معرفی می شود:

  • 1. عبقات الانوار: میر حامد حسین هندی:جلد های مربوط به غدیر.
  • 2. الغدیر: علامه امینی:ج1ص12-151و294-322.
  • 3. نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار: علامه سید علی میلانی :ج6-9.
  • 4. عوالم العلوم: شیخ عبدالله بحرانی:ج15/3ص 307-327.
  • 5. بحار الانوار: علامه مجلسی:ج37ص181-182.
  • 6. اثبات الهداة: شیخ حر عاملی:ج2ص200-250.
  • 7. کشف المهم فی طریق خبر غدیرخم: سید هاشم بحرانی.
  • 8. الطرائف: سید ابن طاووس:ص33.

در تاریخچه کتابهای اسلامی اولین بار در نقل حدیث غدیر به صورت مستقل به کتابی که عالم شیعی شیخ خلیل بن احمد فراهیدی متوفای 175 هجری تالیف کرده تحت عنوان «جزء فیه خطبة النبی(ص) یوم الغدیر» معرفی شده است.

متن مفصل خطبه غدیر در 9 کتاب از مدارک معتبر شیعه که هم اکنون در دست می باشد و به چاپ هم رسیده با اسناد متّصل نقل شده است.

  • روایات این 9 کتاب به سه طریق منتهی می شود:
  • 1. به روایت امام باقر(علیه السلام) است که با اسناد معتبر در چهار کتاب «روضة الواعظین» تالیف شیخ فتال نیشابوری، «الاحتجاج»طبرسی، «الیقین»سید ابن طاووس، «نزهه الکرام»شیخ محمد بن حسین رازی نقل شده است.
  • 2. به روایت حذیفة بن یمان که با اسناد متصل در کتاب «الاقبال» سید ابن طاووس به نقل از کتاب «النشر و الطی» نقل شده است.
  • 3. به روایت زید بن ارقم است که با اسناد متصل در 4 کتاب «العددالقویة» شیخ علی بن یوسف حلی، «التحصین» سید ابن طاووس «الصراط المستقیم» شیخ علی بن یونس بیاضی و «نهج الایمان» شیخ علی بن حسین بن جبر هر دو به نقل از کتاب «الولایة» تالیف مورخ طبری نقل شده است.

شیخ حر عاملی در «اثبات الهداة» و علامه مجلسی در «بحارالانوار» و سید بحرانی در «کشف المهم» و سایر علمای متاخر خطبه مفصل غدیر را از مدارک مذکور نقل کرده اند.

 

 نظر دهید »

فصلی از کتاب غدیر

12 آبان 1391 توسط فاطمه سلجوقی

   ای مردم

                      این علی است برادرو وصی ونگاهبان دانش من درمیان امت

 

  وایمان   آورندگان به من اومردمان رابه سوی خدا بخواند

 

و به آنچه موجب خشنودی اوست

 

عمل کندوبا دشمنان اوستیزنماید.     

       فرازی از خطبه غدیر

 

 

 

 3 نظر

فصلی از کتاب غدیر

12 آبان 1391 توسط فاطمه سلجوقی

پروردگارا!اکنون به فرمان تو می گویم:

خداوندا!دوست داران او را دوست دارو دشمنانش را دشمن.

پشتیبانان اورا پشتیبانی ویارانش رایاری کن و خود داری کنندگان ازیاری اش رها کن.  

     فرازی از خطبه غدیر

 

 

 نظر دهید »

ما هم می توانیم

11 آبان 1391 توسط فاطمه سلجوقی

 

و شما در پیروی از فرمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم )

 

 برای رساندن  خبر ولایت

 

امیرالمومنین (علیه السلام) در این غدیر

 

 چه می کنید ؟

 

 نظر دهید »

آیا ما هم میتوانیم ؟

11 آبان 1391 توسط فاطمه سلجوقی

 

یک هیئت و یا یک گروه چند نفره می تواند :  

*بادیدار از سالمندان و اهدای هدیه به پدرومادرهای دینی ما مبلغ غدیر باشد . 

*با برگزاری مراسم جشن برای غدیر تبلیغ کند  .

*با ایجاد ایستگاه صلواتی مبلغ غدیر باشد .

* با کمک های  مالی و رسیدگی به زندگی مستمندان در این ایام غدیر را  در کام آنان شیرین کند .

*باتبلیغات نوشتاری و نصب پلاکارد در محله برای غدیر تبلیغ کند .

*با مراجعه  به یک      بیمارستان در روز غدیر  و عیادت  از بیماران  دل های پریشان     آن ها در غدیر شاد کند

9- و بالاخره  :

*یک راننده تاکسی  می تواند در عید غدیر مسافرانش  را با تخفیف ویژه به مقصد برساند

*یک راننده اتوبوس می تواند با پذیرایی شکلات در ماشینش مبلغ غدیر باشد .

*یک امام جماعت مسجد می تواند با صحبت پیرامون غدیر مبلغ غدیر باشد

*یک گرافیست می تواند با طراحی کارت پستال با موضوع غدیر ،مبلغ غدیر باشد .

*یک نویسنده می تواند در روزنامه یا نشریه ای پیام غدیر را به خوانندگان برساند .

*یک عالم میتواند با نوشتن مقاله و درج یادداشت هایی در نشریات به سئوالات مردم در مورد غدیر پاسخ دهد .

 

 1 نظر

آیا ما هم می توانیم ؟

11 آبان 1391 توسط فاطمه سلجوقی

 

یک مادر  می تواند :

*با تعریف ماجرای غدیر برای فرزندانش مبلغ غدیر باشد 

*با پوشاندن بهترین لباس ها بر تن کودکانش  در روز غدیر جلوه دهنده ی    نام غدیر باشد 

*باپختن غذای موردعلاقه فرزندانش در روز غدیر شیرین کننده ی  یاد غدیر در خاطرشان باشد . 

*باپخش سرود های شاد غدیری در منزل ،مبلغ غدیر باشد .

*باسهل گیری و گذشتن از خطاهای فرزندان به مناسبت غدیر ، مبلغ غدیر باشد . .

*باقرائت روزانه ی فرازهایی از خطبه غدیر در میان اهل خانواده برای غدیر  تبلیغ نماید  .

3-یک پدربزرگ  یا مادربزرگ می تواند :

*با  گفتن قصه های غدیری برای نوه هایش مبلغ غدیر باشد

*با دادن مبلغی جزئی به عنوان عیدی در غدیر  برای نوه هایش مبلغ غدیر باشد

*با دعوت  از فرزندان و نوه ها  و برگزاری مهمانی اختصاصی در روز غدیر ،یاد غدیر را زنده نگه دارد .

*با هدیه دادن خطابه ی غدیر به فرزندان و نوه هایش مروج غدیر و پیام آن باشد .

 

- یک معلم می تواند :

*با برگزاری مسابقات مرتبط با غدیر در کلاسش مبلغ غدیر باشد .

*با اجرای مسابقه ی تزئینات بین کلاس ها ،مبلغ غدیر باشد

*با اختصاص دادن بخشی از کلاسش به مباحث غدیری ،مبلغ غدیر باشد

*با دادن موضوعات تحقیقی پیرامون غدیر باعث افزایش دانش شاگردانش در

زمینه ی غدیر شود .

   *با کمک دانش آموزانش ، جشن کوچکی در کلاس برگزار نماید . 

 

5- یک دانش آموز می تواند :

 

*با تزئین کلاس مدرسه اش مبلغ غدیر باشد .

*با توزیع یک پاکت شکلات در کلاس مبلغ غدیر باشد .

*با تهیه ی روزنامه دیواری با موضوع غدیر مبلغ غدیر باشد .

*با آماده کردن دکلمه و قرائت شعر در مجالس برای غدیر تبلیغ کند .

 

یک کاسب  می تواند :

*با دادن تخفیف ویژه در ایام غدیر در میان مشتریانش مبلغ غدیر باشد . 

*در ایام غدیر از مشتریانش با شکلات و با شیرینی پذیرائی کند .

*با نصب تابلو در مغازه ی خود مبلغ غدیر باشد .  

*با تزئین   ویترین مغازه و پیاده رو برای   غدیر تبلیغ نماید 

 

 

 نظر دهید »

آیا ما هم می توانیم .....

11 آبان 1391 توسط فاطمه سلجوقی

 

آیا  ما می توانیم در زنده نگاهداشتن نام بزرگترین عید خدا سهیم باشیم ؟

1- یک پدر می تواند :

*با خرید شیرینی در عید غدیر ،در خانه اش مبلغ غدیر باشد

*با خرید لباس نو و یا تهیه  ی هدیه ای کوچک برای همسر و فرزندانش ،مبلغ غدیر باشد

*با افزایش پول توجیبی فرزندش در روز غدیر ،خاطره خوشی از غدیر در ذهن او باقی بگذارد

*بادرخواست از فرزندانش برای تزئین خانه ،توجه آنان رابه غدیر جلب کند .

*از فرزندانش بخواهد تا احادیثی پیرامون غدیر جمع آوری کرده و در ایام غدیر

                      برای خانواده بخوانند .

*در ایام غدیر سرسفره چند کلمه برای همسر و فرزندانش

 نظر دهید »

تبریک ایام

27 مهر 1391 توسط فاطمه سلجوقی



حلول ماه ذی الحجه


ایام میقات امت توحید


مبارک باد.

 1 نظر

دلیل اصلی اهانت‌ ها به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله ) در سخنان مقام معظم رهبری

26 شهریور 1391 توسط فاطمه سلجوقی


اگر امروز مشاهده می‌شود که در ادبیات برخی از کشورهای غربی و در قلم و زبان سیاست‌زدگانی از اکناف دنیای غرب، نسبت به پیامبر اهانتی صورت می‌گیرد، مسئله همان مسئله‌ی جاهلیتِ دوران نخستین است. امروز هم آن کسانی که با پیغمبر درمی‌افتند و نام و یاد آن بزرگوار را مورد اهانت قرار می‌دهند، با پیام توحید او و با پیام عدل او و با پیام آزادگی‌ای که او برای انسان‌ها آورد دشمن و مخالف‌اند. همه‌ی کسانی که با ظلم، با فریب، با زورگویی، با تحقیر انسان‌ها و با به بردگی کشاندن انسان‌ها برای خود قدرت و ثروت فراهم کرده‌اند، با این پیام دشمنند؛ با پیام توحید مخالفند؛ پیام توحیدی که مردم را به عبودیت خدای واحد فرامی‌خواند؛ هرکس بنده‌ی خدای واحد شد، بنده‌ی خداوندان ثروت و مکنت و زور نخواهد شد. آن کسانی که زندگی خود را بر اساس تبعیض میان ملت‌ها و آحاد بشر تنظیم کرده‌اند، پیام عدل پیامبر را نمی‌پسندند و با آن دشمنی می‌کنند؛ این دشمنی‌ها آن روز هم نشانه‌ی ضعف و ترس بود، امروز هم نشانه‌ی ضعف و ترس است.
آن کسانی که با پیامبر و با اسلام او مخالفت می‌کنند، کینه‌ورزی می‌کنند، اهانت می‌کنند، از موضع ضعف به این رفتار ناشایست دست می‌زنند، نه از موضع قدرت؛ آن روز از پیام توحید و عدل پیامبر ترسیدند و احساس خطر کردند، امروز هم ـ که دل آحاد مردم در سراسر جهان تشنه‌ی معنویت و متنفر از زورگویی زورمندان عالم است ـ از اسلام احساس خطر می‌کنند؛ اسلامی که پرچم عدل و مساوات در دست دارد، اسلامی که پرچم معنویت و عبودیت را در جهان برمی‌افرازد و بشر خسته شده‌ی از نظام‌های مادی را به خود دعوت می‌کند. امروز هم مستکبران عالم و مزدوران آنها از ترسشان به پیغمبر اهانت می‌کنند؛ این نشانه‌ی شکست آنهاست، نه نشانه‌ی قوّت و قدرت آنها،اشتباه است اگر کسی تصور کند که در این قضایا، فقط کسی یا نویسنده‌ی مزدوری مثل سلمان رشدی یا کاریکاتوریست قلم‌به‌مزدی ـ مثل آنچه که در برخی از کشورهای اروپایی انجام دادند ـ طرف مقابل اسلام است؛ اینها پیاده نظام‌های نگون‌بخت و روسیاه استکبار جهانی هستند. یک طرف قضیه، سیاست‌هاست. یک طرف قضیه اعضای شبکه‌ی استعماری و استکباری دنیا هستند؛ یعنی شبکه‌ی صهیونیست‌های غدار و خون‌خوار و سیاستمدارانی که تحت نفوذ آنها قرار دارند. این است که شما می‌بینید یک مقام از مقام‌های اتحادیه‌ی اروپا، صریحاً اعلام می‌کند که باید همه‌ی رسانه‌های غربی ـ دسته جمعی ـ به پیغمبر اسلام اهانت کنند! این رو کردن دست خود و رسوا کردن خود در این‌گونه قضایاست. پیداست اسلام با تسخیر دل‌های مردم در سرتاسر جهان، مستکبران و زورگویان را به‌شدت ترسانده است و آنها علاج را در این می‌بیینند که با پیغمبر اسلام دشمنی کنند. آن روز شکست خوردند، امروز هم به حول و قوه‌ی الهی به وسیله‌ی مسلمانان شکست خواهند خورد.۸۷/۰۱/۰۱
چرا وجود مقدس رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله وسلم)
ما عرض مى‌کنیم وجود مقدس نبى مکرم و رسول اعظم اسلام، مهمترین نقطه‌ى ایجاد وحدت است. قبلاً هم این را عرض کردیم که دنیاى اسلامى مى‌تواند در این نقطه به هم پیوند بخورد؛ اینجا، جایى است که عواطف همه‌ى مسلمان‌ها در آنجا متمرکز مى‌شود؛ این، کانون عشق و محبت دنیاى اسلام است. حالا شما ببینید قلم‌هاى پول گرفته‌ى از صهیونیست‌ها، همین کانون را مورد توجه قرار مى‌دهند و به آن اهانت مى‌کنند؛ براى اینکه اهمیت اهانت به امت اسلامى و تحقیر دنیاى اسلام، کم‌کم از بین برود.۸۵/۰۱/۲۷
تصادفى نیست که ما مشاهده مى‌کنیم در این سال‌هاى اخیر، مثل دوران قرون وسطى‌ و دوران تحلیل‌هاى مغرضانه مستشرقین،نسبت به ساحت مقدس نبى‌اکرم اهانت روا مى‌دارند. در دوران قرون وسطى‌ کشیشان مسیحى در نوشته‌ها، گفتارها و کارهاى هنریشان و در دورانى که تاریخ نویسى مستشرقین باب شد، همان‌ها در آثارشان به شخصیت پیغمبر اکرم اهانت مى‌کردند. در قرن گذشته هم باز دیدیم که مستشرقین غیرمسلمانِ غربى یکى از نقاطى را که مورد تشکیک و در مواردى مورد اهانت قرار دادند، شخصیت مقدس و مبارک نبى‌اکرم بود!
مدت‌ها فاصله شده بود؛ ولى اخیراً باز شروع کردند. در چند سال اخیر، انسان یک تهاجم مطبوعاتى و فرهنگى پلید و شومى را در اکناف عالم نسبت به شخصیت نبى‌اکرم صلّى‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم مشاهده مى‌کند. این کار مى‌تواند حساب شده باشد؛ چون به این نقطه توجّه شده است که مسلمانان مى‌توانند برگرد محور وجود مقدّس نبى‌اکرم و اعتقاد و محبت و عشق به او جمع شوند. لذا آن مرکز را مورد مناقشه قرار مى‌دهند.۷۹/۰۳/۳۱
شما مى‌بینید امروز که جبهه‌ى استکبار جهانى درصدد تضعیف اسلام است، وجود مبارک پیامبر را هدف قرار میدهد. صهیونیست‌ها و دولت‌هایى که زیر نفوذ صهیونیسم هستند، دستگاه استکبار و در رأس آنها آمریکاى جنایتکار، وقتى می‌خواهند با امت اسلامى دربیفتند و با اسلام معارضه کنند، آماج حمله‌ى خودشان را نبى معظم و مکرم اسلام قرار می‌دهند. این به چه معناست؟ این به خاطر این است که یاد آن بزرگوار، نام آن بزرگوار، ولادت آن بزرگوار، هجرت آن بزرگوار، حکومت ده ساله‌ى آن بزرگوار در مدینه و یکایک اقدام و تعلیم و آموزش آن بزرگوار، امروز براى مسلمان‌ها، اگر تدبر بکنند و تأمل بکنند، یک درس است؛ گشایشِ یک درِ بازى به سوى زندگى است. پیغمبر الهام‌بخش است براى امت اسلامى. چون این را میدانند؛ چون از بیدارى امت اسلامى می‌ترسند؛ چون از قدرت جامعه‌ى یک میلیارد و پانصد میلیونى مسلمان در سرتاسر عالم وحشت دارند، در مقابل پیغمبر صف‌آرائى میکنند. رحمة للعالمین را، منشأ عظیم‌ترین خیرات و برکات براى بشریت را در مطبوعاتشان، در زبان سیاستمدارانشان، در کتاب‌ نوشتن‌هایشان، به وسیله‌ى مزدورانشان مورد اهانت قرار میدهند.۸۶/۱۲/۲۲

 1 نظر

حاجت جبرییل

09 مرداد 1391 توسط فاطمه سلجوقی

در تفسیر عیاشی از امام باقر(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)  روایت شده که فرمود: در شب معراج چون بازگشتم از جبرییل پرسیدم: ای جبرییل آیا حاجتی داری؟ گفت: حاجت من آن است که خدیجه را از طرف خدای تعالی واز جانب من سلام برسانی.


 نظر دهید »
  • 1
  • 2

زیارتنامه ائمه بقیع


يا مَوالِيَّ يا اَبْناءَ رَسُولِ اللهِ، عَبْدُکُمْ وَابْنُ اَمَتِکُمُ الذَّليلُ بَيْنَ اَيْديکُمْ، وَالْمُضْعِفُ في عُلُوِّ قَدْرِکُمْ، وَالْمُعْتَرِفُ بِحَقِّکُمْ، جاءَکُمْ مُسْتَجيراً بِکُمْ، قاصِداً اِلي حَرَمِکُمْ، مُتَقَرِّباً اِلي مَقامِکُمْ، مُتَوَسِّلاً اِلَي اللهِ تَعالي بِکُمْ، أَدْخُلُ يا مَوالِيَّ، أَدْخُلُ يا اَوْلِياءَ اللهِ، أَدْخُلُ يا مَلائِکَةَ اللهِ الْمُحْدِقينَ بِهذَا الْحَرَمِ الْمُقيمينَ بِهذَا الْمَشْهَدِ. اَللهُ اَکْبَرُ کَبيراً، وَالْحَمْدُ للهِ کَثيراً، وَسُبْحانَ اللهِ بُکْرَةً وَاَصيلاً، وَالْحَمْدُ للهِ الْفَرْدِ الصَّمَدِ الْماجِدِ الاْحَدِ الْمُتَفَضِّلِ الْمَنّانِ، الْمُتَطَوِّلِ الْحَنّانِ الَّذي مَنَّ بِطَوْلِهِ، وَسَهَّلَ زِيارَةَ ساداتي بِاِحْسانِهِ، وَلَمْ يَجْعَلْني عَنْ زِيارَتِهِمْ مَمْنُوعاً بَلْ تَطَوَّلَ وَمَنَحَ. اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَئِمَّةَ الْهُدي، اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَهْلَ التَّقْوي، اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَيُّهَا الْحُجَجُ علي اَهْلِ الدُّنْيا، اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَيُّهَا الْقُوّامُ في الْبَرِيَّةِ بِالْقِسْطِ، اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَهْلَ الصَّفْوَةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ آلَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَهْلَ النَّجْوي، اَشْهَدُ اَنَّکُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ وَنَصَحْتُمْ وَصَبَرْتُمْ في ذاتِ اللهِ، وَکُذِّبْتُمْ وَاُسيءَ اِلَيْکُمْ فَغَفَرْتُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکُمُ الاْئِمَّةُ الرّاشِدُونَ الْمُهْتَدُونَ، وَاَنَّ طاعَتَکُمْ مَفْرُوضَةٌ، وَاَنَّ قَوْلَکُمُ الصِّدْقُ، وَاَنَّکُمْ دَعْوَتُمْ فَلَمْ تُجابُوا، وَاَمَرْتُمْ فَلَمْ تُطاعُوا، وَاَنَّکُمْ دَعائِمُ الدّينِ وَاَرْکانُ الَاْرْضِ، لَمْ تَزالُوا بِعَيْنِ اللهِ يَنْسَخُکُمْ مِنْ اَصْلابِ کُلِّ مُطَّهَر، وَيَنْقُلُکُمْ مِنْ اَرْحامِ الْمُطَهَّراتِ، لَمْ تُدَنِّسْکُمُ الْجاهِلِيَّةُ الْجَهْلاءُ، وَلَمْ تَشْرَکْ فيکُمْ فِتَنُ الاْهْواءِ، طِبْتُمْ وَطابَ مَنْبَتُکُمْ، مَنَّ بِکُمْ عَلَيْنا دَيّانُ الدّينِ، فَجَعَلَکُمْ في بُيُوت اَذِنَ اللهُ اَنْ تُرْفَعَ وَيُذْکَرَ فيهَا اسْمُهُ، وَجَعَلَ صَلَاتَنا عَلَيْکُمْ رَحْمَةً لَنا وَکَفّارَةً لِذُنُوبِنا، اِذِ اخْتارَکُمُ اللهُ لَنا، وَطَيَّبَ خَلْقَنا بِما مَنَّ عَلَيْنا مِنْ وِلايَتِکُمْ، وَکُنّا عِنْدَهُ مُسَمِّينَ بِعِلْمِکُمْ، مُعْتَرِفينَ بِتَصْديقِنا اِيّاکُمْ، وَهذا مَقامُ مَنْ اَسْرَفَ وَاَخْطَاَ وَاسْتَکانَ وَاَقَرَّ بِما جَني وَرَجا بِمَقامِهِ الْخَلاصَ، وَاَنْ يَسْتَنْقِذَهُ بِکُمْ مُسْتَنْقِذُ الْهَلْکي مِنَ الرَّدي، فَکُونُوا لي شُفَعاءَ، فَقَدْ وَفَدْتُ اِلَيْکُمْ اِذْ رَغِبَ عَنْکُمْ اَهْلُ الدُّنْيا، وَاتَّخَذُوا آياتِ اللهِ هُزُواً وَاسْتَکْبَرُوا عَنْها يا مَنْ هُوَ قائِمٌ لا يَسْهُو، وَدائِمٌ لا يَلْهُو، وَمُحيطٌ بِکُلِّ شَيْء لَکَ الْمَنُّ بِما وَفَّقْتَني وَعَرَّفْتَني بِما اَقَمْتَني عَلَيْهِ، اِذْ صَدَّ عَنْهُ عِبادُکَ، وَجَهِلُوا مَعْرِفَتَهُ، وَاسْتَخَفُّوا بِحَقِّهِ، وَمالُوا اِلي سِواهُ، فَکانَتِ الْمِنَّةُ مِنْکَ عَلَيَّ مَعَ اَقْوام خَصَصْتَهُمْ بِما خَصَصْتَني بِهِ، فَلَکَ الْحَمْدُ اِذْ کُنْتُ عِنْدَکَ في مَقامي هذا مَذْکُوراً مَکْتُوباً، فَلا تَحْرِمْني ما رَجَوْتُ، وَلا تُخَيِّبْني فيـما دَعَوْتُ، بِحُرْمَةِ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ، وَصَلَّي اللهُ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد. اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَئِمَّةَ الْهُدي وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَسْتَوْدِعُکُمُ اللهَ وَاَقْرَأُ عَلَيْکُمُ السَّلامَ، آمَنّا بِاِللهِ وَبِالرَّسُولِ، وَبِما جِئْتُمْ بِهِ وَدَلَلْتُمْ عَلَيْهِ، اَللّـهُمَّ فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدينَ.

محتواها

  • هفته دفاع مقدس
  • ۱۷ شهریور
  • برگزاری مراسم عزاداری
  • عاشورا...
  • عاشورا...
  • عاشورا...
  • امام حسین علیه السلام
  • روز تاسوعا
  • عقیله بنی هاشم
  • پاسخ به شبهات عاشورا
  • ماه محرم....
  • مسافری از جبل الرحمه
  • روز مباهله
  • عید با فضیلت مباهله
  • ولادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام 
  • عید غدیرخم
  • عید بزرگ غدیر
  • عید بزرگ غدیر
  • شیعه مولا امیرالمومنین عیدت مبارک
  • باز هوای نجفم آرزوست

آرشیوها

  • مهر 1399 (1)
  • شهریور 1399 (9)
  • مرداد 1399 (34)
  • تیر 1399 (29)
  • خرداد 1399 (30)
  • شهریور 1398 (5)
  • بهمن 1397 (12)
  • شهریور 1396 (1)
  • بهمن 1395 (1)
  • اردیبهشت 1395 (7)
  • فروردین 1395 (3)
  • دی 1394 (1)
  • بیشتر...
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس