انتقاد از پیادهروی ظریف با وزیرامورخارجه آمریکا/ هشدار به دولت بحرین
خطیب موقت نماز جمعه تهران ضمن انتقاد به پیاده روی ظریف با جان کری در ژنو بیان کرد:این امر در شأن دیپلماسی نظام جمهوری اسلامی نیست و امت آن را نمی پسندد.
به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام و المسلمین صدیقی در خطبه های امروز نماز جمعه تهران با اشاره به اینکه پست و مقام برای رئیس جمهور و وزیر نیست که به هرکسی بخواهند بدهند، بیان کرد: فرد باید متخصص و امانت دار باشد. مسئولیت ها حقوق عامه مردم است و اگر پستی را به کسی دادند که در آن کار تجربه و علم نداشت و به بیت المال پایبند نبود، روز قیامت بدهکار همه مردم هستند.
وی ادامه داد: رعایت امانت در دولت اسلامی به معنی جامع کلمه در بین سنگرنشینان مجلس، قضات کشور، مسئولان اجرایی استانداران و بخشداران و وزرا یک ضرورت است و آنها را بدهکار خدا و خلق خدا می کنند. آنها به جای خدا مسئولیت های مردم را به عهده گرفتند و به جای پیغمبر خدا در مدیریت اجتماعی سنگرنشین شدند. اگر تعهد نداشته باشند و قدر کار را نشناسند و قدر مردمی که مراجعه می کنند را ندانند و با آنها تحقیر آمیز رفتار کنند و بیت المال را در مصارف شخصی استفاده و از امکانات مردم به فامیل و غیر فامیل بدهند به حرمت الهی تعرض کرده اند.
صدیقی ادامه داد: دو نکته حائز اهمیت است یکی مسئله امانت که از حساس ترین مسائل است و اینکه در روایت ما از معصومین متعهد نیز آمده است که به نماز مردم نگاه نکنید و به طول رکوع و سجود چشم ندوزید چراکه دلیل بر دینداری نیست و این رفتار برای برخی عادی است و ملاک راست گفتن به مردم است و امانت داری و اینکه پست ها و مسئولیت ها امانت هستند و اگر این امانت حفظ نشود خائن به امت دین الهی محسوب می شود.
وی همچنین درباره بحث آموزش و پرورش گفت: گاهی امروز فرزندان در محیط خانواده سالم هستند اما در دانشگاه و مدرسه مصونیت ندارند و باید روسای دانشگاه، وزیر علوم و آموزش و پرورش بدانند که آنان امانت مردم هستند که به دست آنها سپرده شده است.
وی با بیان اینکه پدر و مادرها کوتاهی نکردند بچه ها را به دست مدرسه سپردند تا آنها را تحویل جامعه دهند، افزود: سرمایه مردم در اختیار آموزش و پرورش و دانشگاه است و من آنها را به وجدانشان قسم می دهند که محیط دانشگاه و مدرسه را محیطی دین باور با اعتقاد به مرگ و عزتساز برای اسلام کنند. دختران مردم در دانشگاه و آموزش و پرورش باید حیا، عفت و خودباوری یاد بگیرند و باور به خدا در آخرت باید نهادینه شوند.
خطیب موقت نماز جمعه تهران در بخشی دیگر از خطبه های خود، با بیان الطاف و مظلومیت های پیامبر اسلام اظهار داشت: از پیغمبر ما با این همه مهربانی و لطف کاریکاتور می کشند و به وجود نازنین پیغمبر توهین می کنند.
صدیقی بیان کرد: حمله تروریست ها به آن دفتر نشریه و کشته شدن چند نفر مقدمه ای بود که شرارت، خباثت و رذالت خود را در سطح جهانی نشان دهند و بر این اساس تحلیل اقتضا می کند که بگوییم که این عمل تروریستی نیز امر مبهمی است و بعید نیست که از طرف خود آنها باشد تا مجوزی برای حمله پیدا کنند مانند حمله به افغانستان.
وی ادامه داد: دنیای غرب و مستکبرین عناد عمیق و دیرینه با اسلام و ادیان توحیدی دارند و طرح خطرناک اسلام هراسی را در دستور کار دارند تا بر علیه اسلام ایجاد بدبینی کنند و عواطف انسان ها را علیه پیغمبر برانگیزند و اساسا این تربیت تروریست و پرداختن به تجهیز و حمایت های همه جانبه از آنها به منظور راه اندازی چنین جنگ تمام عیار فرهنگی با جهان اسلام بوده است.
وی ادامه داد: با وجود چنین خباثتی که آنها به خرج دادند و با وجود همه اختلافات کشورهای اسلامی دنیای اسلام به فضل الهی در این مسئله یک جوشش و غیرت بین المللی ایجاد کرد و در جای جای کشورهای اسلامی به خیابان ها ریختند و نفرت خود را اعلام کردند و حتی در برخی از کشورها مردم از دولت های خود خواستند که سفیر آن کشور را اخراج کنند.
صدیقی بیان کرد: اتحاد مسلمانان و حضور بین المللی آنها از این جهت از آثاری بود که خلاف انتظار آنها صورت گرفت.
وی افزود: نکته دیگر اینکه همه دنیا خصوصا دولتمردان کشور ما باید دشمن را بشناسند و بدانند با چه کسی صحبت می کنند و بر سر میز مذاکره می نشینند آنها درنده هایی هستند که به صغیر و کبیر رحم نمی کنند و به مقدس ترین مقدساتشان اهانت می کنند.
خطیب موقت نماز جمعه تهران خطاب به مسئولان گفت: عمل شما باید نشانه عزت و اقتدار شما باشد در شرایطی که اینها به پیغمبر شما اهانت می کنند و نخست وزیر نظام غاصب اسرائیل در راهپیمایی این گروه خبیث آنها را حمایت می کند و در شرایطی که احساسات یک میلیون و نیم مسلمان جریحه دارد شده است مسافرت به فرانسه بدون هیچ عکس العمل به این اهانت چه مفهومی دارد؟
وی ضمن انتقاد به پیاده روی ظریف با جان کری در ژنو بیان کرد: علی رغم کودک کشی های رژیم صهیونیستی این فرد حامی این رژیم است. آنها در تمام مذاکرات با نخست وزیر صهیونیست ها تماس می گیرند و می گویند جلوی برنامه هسته ای ایران را گرفته اند آن وقت چه مفهومی دارد که از انظار عمومی با این فرد قدم بزنید و خوش و بش کنید این امر در شأن دیپلماسی نظام جمهوری اسلامی نیست و امت آن را نمی پسندد.
صدیقی درباره نامه مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی بیان کرد: این بیانات یک رهنمود بود که آنها هم در این امر راه حضرت آقا را پیش بگیرند ایشان در نامه جملات کلیدی داشتند اشاره به گذشته ننگین دنیای غرب جنگ جهانی اول و اهانت به سیاه پوستان در آمریکا کردند و از جوان ها خواستند به این موضوعات توجه کرده به قرآن کریم و تعلیمات نبی اسلام توجه کنند تا مسائل مشخص شود.
وی همچنین به اقدامات مردمی در چهار سال گذشته در بحرین اشاره کرد و اظهار داشت: حکومت بحرین مدت هاست که برای درخواست مشروع ملت خود مبنی بر اینکه صاحب رای باشند ارزشی قائل نیست و مردم همچنان با جوش و خروش در راهپیمایی ها حضور جدی دارند و این در حالی است که مدعیان حقوق بشر در این چهار سال با وجود حمایت از حکومت های استبدادی از ملت بحرین هیچ حمایتی نداشتند.
وی تاکید کرد: به نظر می رسد نظام بحرین بی حوصله شده است و رهبر الوفاق را در یک اقدام خلاف قانون و شرع زندانی کرده اند و به همه فشارهای مسلمانان و هشدارهای رهبران دینی بی اعتنایی کرده اند من به حکومت بحرین هشدار می دهم که این نوع حرکت ها زوال آنها را سریع تر خواهد کرد.
مقام معظم رهبری مدظله العالی :
سیاست آمریکا، صهیونیستها و استعمارگران این است
که مسأله فلسطین به فراموشی سپرده شود.
جمعیت صد و پنجاه میلیون نفری
من معتقدم که کشور ما با امکاناتی که داریم می تواند صدو پنجاه میلیون نفرجمعیت داشته باشد .من معتقد به کثرت جمعیت هستم .هر اقدام و تدبیری که می خواهد برای متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد بعد از صدو پنجاه میلیون نفر انجام بگیرد .
بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران نظام 91/5/3
پروردگارا...
با منزلت ترین و عاقبت بخیرترین مردم در نزدت کسانی هستند که حُزنشان در دنیا دراز ، همتشان بسیار و مطیع فرمان توأنند .اینان نیکو کارترین و پرهیزکارترینانند.
الهی….
مرا در این صفوف قرار بده . و تو آنی که می نویسی و پاک می کنی گناهانم را، نه کس آگاه کنی و نه با کس مشورت . و من شرمسار از گناهانم چرا که چشمی در ابرو نگردد به خیالت و خاطری در سینه نگذ رد برخلاف دیانت ، الّا آنکه تو دانا و بینایی و من شرسار !
خدایا …
خویش شناسی نردبان معرفت توست . هرکه خویش شناس است ، شناسای حضرتت تواند بود . مرا به عمق معرفتت آشنا ساز .
الها …
مرا به خدمت و طاعتت رهنمون کن تا سر بر خطِّ فرمانِ ارادت نهم و به نور ذکر و عبادتت ، منوّر گردد .
معبودا…
از کسانی قرارم نده که بد گمانی ام به تو باعث فرو دوختن چشم بصیرتم گشته و ترتیب و ترکیب وجود خویش را گم کرده باشم و در ظلمات حیرت بمانم .
پروردگارا…
همچون کسانی مبادا باشم که تو را فراموش کرده و تو نیز مرا به خود فراموشی گرفتار کنی ، که از گمراهان می شوم .مرا از زمره افرادی قرار مده که گفته اند کلام تو را شنیدیم و حال آنکه در حقیقت نشنیده اند و گمراه شدند !
مهربانا…
مرا همواره از پاکان درگاهت قرار بده .
س . ر طلبه سال دوم
مژده باد عاشقان ،مژده باد مومنان ، مژده باد ای اهل ایمان
ثواب روزه و حج قبول آنکس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد
عید سعید فطر مبارک باد
مقبره زینب علیها السلام در شام
مقبره هایی که در مصر به نام زینب است از نواده های امیرالمومنین علیه السلام است و این که نوشته اند زینب خواهر امام حسین علیه السلام به مصر سفر کرد و مسلمه بن مخلد از او استقبال و پذیرایی کرد دروغ است،چون این شخص ناصبی بوده است.و از مویدات این که قبر حضرت زینب کبری علیها السلام خواهر امام حسین علیه السلام در شام است سخن امام زمان مهدی علیه السلام در داستان زیر است:
مرحوم آیت الله آخوند همدانی نقل کرده اند:آیت الله آقا ضیاء عراقی فرمودند:شخصی شیعه مذهب از شهر قطیف حجاز به قصد زیارت ثامن الائمه علیه السلام حرکت کرد،در وسط راه پولی را که برای مخارج رفت و برگشت برداشته بود،گم کرد.دیگر نه روی برگشتن و نه خرج ادامه سفر را داشت.متوسل به عنایت حضرت بقیة الله العظم حجت بن الحسن علیها السلام می شود در همان حال ملاحظه می کند سید جلیل القدری با او همراهی می کند،می فرماید:این وجه را بگیر تو را به سر من رأی (سامرا)می رساند در آنجا نزد وکیل ما حاج میرزا حسن شیرازی برو و بگو سید مهدی فرمودند:پولی از ما در پیش تو است،فلان قدر بده تا به زیارت جدم علی بن موسی الرضا علیه السلام بروی.
آن شخص اظهار می کند متوجه نشدم که این بزرگوار کیست؟و از کجا آمد.عرض کردم:هرگاه به آیت الله شیرازی بگویم:سید مهدی فرمودند:از من می پرسد کیست؟چه نشانه و سند و علامتی دارد؟
فرمود:به آقای شیرازی بگو سید مهدی فرمود:به این نشانی که امسال در فصل تابستان شما با حاج ملا علی کنی طهرانی در شام،د رحرم عمه ام زینب کبری سلام الله علیه مشرف بودید.در اثر کثرت زوار و ازدحام جمعیت در سطح حرم زباله جمع شده بود.شما عبای خود را از دوش برداشته،در دست جمع کرده و به وسیله آن حرم را جاروب کردید و در گوشه ای از حرم زباله را جمع کردید.و حاج ملا علی کنی با دست های خود برداشته،بیرون برد،من آنجا بودم.
قطیفی می گوید وقتی در سامرا به خدمت آیت الله شیرازی رسیدم و عرض کردم،بی اختیار از جا بلند شد و دست در گردنم انداخت.چشم هایم را بوسید و تبریک گفت.بعد در تهران خدمت آیت الله کنی رسیدم ایشان نیز مطلب را تصدیق کرد و افسوس خورد که چرا حواله به ایشان از جانب آن حضرت نشده است.
جملات دانشمندان درباره ی حضرت علی علیه السلام
ايلياپاوليچ پطروشفسكى
استاد تاريخ در دانشگاه لنينگراد :
« على پرورده محمد ( ص ) و عميقا به وى و امر اسلام وفادار بود . . . على تا سر حد شور و عشق پاى بند دين بود . صادق و راستگار بود ، در امور اخلاقى بسيار خردهگير بود و از نامجويى و مالپرستى به دور و بيشك هم مردى سلحشور و هم شاعر و تمام صفات لازمه اولياء اللّه در وجودش جمع بود . »
« آيا انسان بزرگى را مانند على مىشناسى كه حقيقت انسانى را به عقول و مشاعر بشرى آشنا بسازد آن حقيقت انسانى كه سرگذشتى چون ازل و آينده باقى چون ابديت و ژرفائى بس عميق دارد . . . » معناى اين جمله چنين است كه مكتبهاى معمولى و ديگر عظماى انديشه ، انسان را در آن قلمرو محدود و بسته مىشناسند و معرفى مىكنند كه با عوامل جبرى محيط و تاريخ و قوانين مقرّره و خود خواهىها قالب گيرى مىشود و چند روزى در صحنه ساخته شده عوامل مزبور به بازيگرى خود دلخوش ميدارد و با تحمل هزاران رنج و شكست از صحنه خارج مىشود و رهسپار زير خاك تيره مىگردد .
اين انسان مورد شناخت و معرفى مكتبها و متفكران معمولى ، همواره در ميان گذشته معدوم و آينده مجهول ، چشم به دهان مكتبها و متفكران ، ديده از اين زندگانى مىبندد . اگر خيلى شانس داشته باشد و انبوه گرد و غبار تاريخ چهرهاش را نپوشاند ، مىتواند موضوع تحقيقات حرفهاى براى مورخين بوده يا مانند جنازهاى بىصاحب مورد تشريح فلسفه گويان نامجو قرار بگيرد .
شناخت على درباره انسانها بقول جرج جرداق : درست در نقطه مقابل انسان شناسى مزبور مىباشد . نخست اينكه على انسان را محصول بازى طبيعت ناخودآگاه نمىداند ، بلكه او انسان را يك محصول جدّى از يك كارگاه جدّى كه با مشيّت بسيار والاى هستى آفرين شروع به كار كرده است ، مىداند .
بهمين جهت است كه عمر انسان در حقيقت مساوى عمر كارگاهى است كه از بامداد ازل تا شامگاه ابد بجريان افتاده ، از دستبرد سود جويان ضدّ انسان بالاتر قرار گرفته است .
« آيا انسان بزرگى را مانند على مىشناسى كه حقيقت انسانى را به عقول و مشاعر بشرى آشنا بسازد آن حقيقت انسانى كه سرگذشتى چون ازل و آينده باقى چون ابديت و ژرفائى بس عميق دارد . . . » معناى اين جمله چنين است كه مكتبهاى معمولى و ديگر عظماى انديشه ، انسان را در آن قلمرو محدود و بسته مىشناسند و معرفى مىكنند كه با عوامل جبرى محيط و تاريخ و قوانين مقرّره و خود خواهىها قالب گيرى مىشود و چند روزى در صحنه ساخته شده عوامل مزبور به بازيگرى خود دلخوش ميدارد و با تحمل هزاران رنج و شكست از صحنه خارج مىشود و رهسپار زير خاك تيره مىگردد .
اين انسان مورد شناخت و معرفى مكتبها و متفكران معمولى ، همواره در ميان گذشته معدوم و آينده مجهول ، چشم به دهان مكتبها و متفكران ، ديده از اين زندگانى مىبندد . اگر خيلى شانس داشته باشد و انبوه گرد و غبار تاريخ چهرهاش را نپوشاند ، مىتواند موضوع تحقيقات حرفهاى براى مورخين بوده يا مانند جنازهاى بىصاحب مورد تشريح فلسفه گويان نامجو قرار بگيرد .
شناخت على درباره انسانها بقول جرج جرداق : درست در نقطه مقابل انسان شناسى مزبور مىباشد . نخست اينكه على انسان را محصول بازى طبيعت ناخودآگاه نمىداند ، بلكه او انسان را يك محصول جدّى از يك كارگاه جدّى كه با مشيّت بسيار والاى هستى آفرين شروع به كار كرده است ، مىداند .
بهمين جهت است كه عمر انسان در حقيقت مساوى عمر كارگاهى است كه از بامداد ازل تا شامگاه ابد بجريان افتاده ، از دستبرد سود جويان ضدّ انسان بالاتر قرار گرفته است .
حقيقت انسانى والا را : « هر يك از صاحبان عقول و نفوس بزرگ مطابق روش و طبع خود درك مىكنند و ديگر انسانهاى عادى بدون اينكه خود بدانند در سايه آنان زندگى مىكنند . » اين يك توجّه بسيار عالى است كه « جرداق » درباره حركت قافله انسان رو به آينده پيدا كرده است . حقيقتا چه اندك است شماره آن عظماى انسان شناسى كه توانستهاند آن حقيقت والاى انسانى پايدار را درك كنند و نظريات و مكتبهاى معمولى را مانند برق زود گذر تلقى كنند كه مقدارى روشنايى در لحظههاى بسيار موقّت بچهره آن حقيقت والا مىتابد و سپس براه خود مىرود .
كمتر از اين عظماى انسان شناس ، افراد معدود بسيار والائى هستند كه تمام چهره حقيقت والاى انسانى را مىشناسند و ارزش واقعى آن را بجاى ميآورند .
مردم عادى كه اكثريت قريب به نود و نه درصد تاريخ را تشكيل مىدهند ، سايهوار دنبال آن عظماء راه مىافتند و تنها باين اصل كه عظماى پيشرو ما انسانها را ميشناسند و بايستگى و شايستگى ما را درك كردهاند ، قناعت مىورزند . چيزى كه به ذهن اين اكثريت خطور نمىكند ، چون و چرا در فلسفهها و دلايل راههايى است كه آن عظماى پيشرو پيش پاى آنان مىگسترانند . همين امروز همه جوامع و ملل متمدن را بگرديد و قوانين و رفتارهاى متنوع زندگى آنان را براى افرادشان مطرح كنيد و بپرسيد :
فلسفه و دليل درست بودن اين قوانين و رفتارها چيست ؟ افرادى كه بتواند بهمه سئوالات شما جواب درست بدهند ، قطعا از شماره انگشتان شما تجاوز نخواهند كرد .
با يك نظر دقيقتر خود همان عظماى انسان شناس و اين افراد اندك كه فلسفه
كار آن عظما را درك و توجيه خواهند كرد ، در پايان تحقيق و تحليل به اصول و قوانين معدودى خواهند رسيد كه افراد معدود بسيار والا و كمتر از شماره عظماى انسان شناس بعنوان مواد رسالت كلى ابلاغ نمودهاند . علىّ بن ابيطالب ( ع ) از اين افراد معدود است
حضرت علی علیه السلام اين مطلق را بطور مخصوص دريافته سپس با عقل و قلبش درك كرده است كه بالاترين قدرتها از پايدارى و مقاومت روى آن مطلق ناشى مىگردد . » « بينوا ما انسانها » : بوسيله اصطلاح گويىها و وسوسهها ، از مطلق واقعى كه انسان بدون آن قابل درك و توصيف و توجيه نخواهد بود ، قهر نموده و پا بفرار مىگذاريم ، و نمىدانيم كه نيروى فرار ما از مطلق واقعى ، و مسيرى كه براى فرار انتخاب كردهايم و مقصدى كه برگزيدهايم و آوازى كه در هنگام فرار مىخوانيم ، همه و همه مطلقهايى هستند كه با اصطلاحات شيرين و جالب خود ، ما را به خود جذب مىكنند و بجاى يك مطلق واقعى ، چند مطلق را معبود خويشتن قرار ميدهيم آن مطلقى كه على بن ابيطالب ( ع ) را به اوج قدرت انسانى رسانيده است چيست ؟ در تفسير اين مطلق هم مىتوانيم راه كوتاه را در پيش بگيريم و هم راه دراز را .
در اين مبحث ما راه كوتاه را انتخاب مىكنيم :
« من در اين نمايشگاه بزرگ هستى جلوهگاهى از هستى آفرينم ، شعاعى از آن هستى آفرين بر وجود من مىتابد . درك مىكنم كه هر اندازه كه سطوح و اعماق روحم را براى نفوذ آن شعاع ، بيشتر باز مىكنم ، حقايق و واقعيات جهان هستى براى من شفّافتر و صيقلىتر مىگردند و ماهيت خود را بيشتر آشكار مىسازند . همچنين مىبينم هستى من ، استقلال من ، مالكيت من بر خويشتن ، عشق من به كمال و رشد ، در اعماق جانم سر بر مىكشند و خود را مىنمايانند .
بدينسان با حقيقتى بنام « من » يا شخصيت آشنا مىشوم كه جزئى از همان شعاع گسترده از مقام ربوبى است . بنابراين ، تكاپوى « من » ( جلوهگاه هستى آفرين ) در مسير و جاذبيت شعاع گسترده از مقام ربوبى ، همان مطلق است كه فرزند ابيطالب را به اوج قدرت انسانى رسانيده است .
اين تكاپو تنها در مجراى قوانين و اصول انسانى الهى بثمر مىرسد . براى چنين تكاپو شكست و پيروزى ، و دوست و دشمن و شادى و اندوه و گريه و خنده و داشتن و نداشتن و تنهايى و تراكم جمعيتها و محراب عبادت و ميدان جنگ و زمامدارى و گوشهگيرى ، حبابهايى هستند كه در دنبال عواملى سر بر مىكشند و سپس در اقيانوس مطلق فرو مىنشينند . اينست محصول آن مطلقى كه على را به اوج قدرت انسان الهى نائل ساخته است
جملات دانشمندان درباره ی حضرت علی علیه السلام
ميخائيل نعيمه
نويسنده صاحبنظر و متفكر انسانى مسيحى عرب :
هيچ مورخ و نويسندهاى هر اندازه هم كه از نبوغ و راد مردى ممتاز برخوردار بوده باشد ، نمىتواند قيافه كاملى از انسان بزرگى مانند پيشوا حضرت علی علیه السلام در مجموعهاى
كه حتى داراى هزار صفحه باشد ، ترسيم نمايد و دورانى پر از رويدادهاى بزرگ مانند دوران او را توضيح بدهد . تفكرات و انديشههاى آن ابر مرد عربى و گفتار و كردارى را كه ميان خود و پروردگارش انجام داده است ، نه گوشى شنيده و نه چشمى ديده است . تفكرات و ايدهها و گفتار و كردار او خيلى بيش از آن بوده است كه با دست و زبان و قلم وى بروز كرده ، و در تاريخ ثبت شده است . »
هيچ مورخ و نويسندهاى هر اندازه هم كه داراى نبوغ و راد مردى باشد نمىتواند قيافه كاملى از انسان بزرگى مانند پيشوا على حتى در هزار صفحه ترسيم نمايد » . همانطور كه ميخائيل نعيمه مىگويد : ما نمىتوانيم عناصر اساسى شخصيت حضرت علی علیه السلام و فعاليتها و نتايجى را كه از آن عناصر بروز كرده است ، توضيح بدهيم ، با نظر به مجموع اصول و قوانين انسان شناسى ، اگر بخواهيم درباره حضرت علی علیه السلام تحقيق مفيدى داشته باشيم ، باين نتيجه خواهيم رسيد كه : شخصيتى است در حدّ اعلاى كمال كه زيبايى غير قابل ترسيم روحى را بدست آورده است و داراى آن استقلال روحى است كه در افقى بسيار بالاتر از فرهنگ و علم و خواستههاى معمولى بشر قرار گرفته است .
از نظر آرمانهاى اعلاى انسانى ، حقيقت مطلقى در شخصيتش بوجود آمده است كه حيات اصيل و منطقى انسانى را با همه بايستگىها و شايستگىهاى مربوط به متن حيات اصيل نشان داده است .
امّا اين حقيقت مطلق چيست ؟ و كدام است آن عناصر مثبت كه دست بهم داده و در بوجود آوردن آن حقيقت مطلق هماهنگ شدهاند ؟ و راه شناسايى آن فعاليتهاى درونى و مديريت آگاهانه روى آن فعاليتها چيست ؟ مسائلى است كه حل آن بدون قرار گرفتن در مسير چنان شخصيت و بدون شنيدن آهنگ كلى هستى وابسته به هستى آفرين امكان پذير نخواهد بود .
علوم روانى و دقيقترين آزمايشگاههايى كه در صدد شناساندن روان آدمى و جريانات گوناگون آن هستند ، هنوز از نشان دادن روشنترين پديدههاى روانى مانند لذت و درد و انديشه ، مانند يك نمود فيزيكى ناتوانند ، چه برسد كه بتوانند سه موضوع فوق را براى ما نمودار بسازند .
ما براى مشاهده موقعيت روانى شخصيتى مانند على بن ابيطالب ( ع ) بيش از يك راه نداريم و آن هم عبارت است از قرار گرفتن در مسيرى كه اين شخصيت از آن عبور كرده است و بقول جلال الدين مولوى :
عقل گردى عقل را دانى كمال
عشق باشى عشق را بينى جمال
هدیه به مادرم زهرا (سلام الله علیها )
سلام بر مادری که مادری را در دنیا آغاز نمود و با امام حسین وحضرت زینب وامام حسن علیهم السلام به اوج رساند
مادر ، در حق مانیز مادری کن
با دست های مهدی آشنایمان کن
باشد که بوسه ای بر خاک پایت نهم
به قلم مینا صمدی طلبه سال اول مدرسه بقیع
فاطمه مادر زمان
فاطمه مادر زمان
فاطمه ای نور جاودان
فاطمه ای زهرای علی علیه السلام
فاطمه ای یاس نبونت و حکمت
خبر آمد ، فاطمه فاطمه تنهاست
هست هستی از آن فاطمه
فاطمه ای مادر لیل و نهار
فاطمه ای نور نور احمد /، ای بهار
فاطمه ای روشنی عالمین
فاطمه ای مادر حسنین
جمله گویند در عالم فاطمه
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه . (سلام الله علیها )
مادر ای اسوه صبرو شکیبایی
مادر ای نوروصفای زندگی
مادر ای دل شکسته زمین و زمان
دل شکسته ات زمین را بی تاب کرده
دل شکسته ات مرا بی تاب کرده
خنده تو مثل سکوت زمین ،بیداری ات چو شکفتن بهار
بوی تو بوی بهشت بوی یاس
یاس فاطمه
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
به قلم خانم حسنی طلبه سال اول مدرسه بقیع
زندگی به سبک روح الله
برخورد آقا با بچه ها بعد از سن تکلیف ، تابع مسائل شرعی بود و در مسائل شرعی با کسی شوخی نداشتند . البته کاملاً در چارچوب شرع بود .
مثلاً هیچ وقت صبح بچه ها را از خواب بیدار نمی کردند که نماز بخوانند . معتقد بودند که خواب تکلیف ندارد . عقیده داشتند که پیش از رسیدن به تکلیف باید کارهای خوب و بد و مسئل شرعی را به بچه ها گفت .
زندگی به سبک روح الله
تقسیم شبها برای نگهداری فرزندان
خانم می گفتند که چون بچه ها،شب ها خیلی گریه می کردندو تا صبح بیدار می ماندند،امام شب ها را تقسیم کرده بودند،یعنی مثلأ2ساعت خودشان از بچه نگهداری می کردندو خانم می خوابیدند و 2ساعت خودشان می خوابیدند و خنم بچه ها را نگه می داشتند.فرزندان امام هم تعریف می کنند که آقا با آن ها بازی می کردند،یعنی بعد از تمام شدن درس،ساعتی را به بازی با بچه ها اختصاص می دادند تا کمک خانم در تربیتِ بچه ها باشند.
کلام ناب
حقیقت عبادت
امام حسن عسگری(علیه السلام)فرمودند:عبادت کردن به زیادی نماز و روزه نیست؛بلکه حقیقت عبادت زیاد در کار خدا اندیشیدن است.
کلام ناب
عزت گرایی
امام حسن عسگری(علیه السلام)فرمودند:هیچ عزیزی حق را رها نکند مگر اینکه ذلیل شود و هیچ ذلیلی به حق نیاویزد مگر آنکه عزیز شود.
جبران گناهان
امام رضا (علیه السلام ) می فرمایند :
کسی که توان جبران گناهانش را ندارد زیادبر حضرت محمد (ص) و اهل بیتش صلوات و درود فرستد که گناهانش اگر حق الناس نباشد محو ونابود می گردد . میزان الحکمه ج 1
ویژگی های اخلاقی امام حسین .علیه السلام.
ياور ضعيفان
اين صفت در حقيقت به مثابه شاخهاى از صفات پسنديده بخشش و كرم آنحضرت است. زيرا هر گاه نفس به بلنداى صفات پاك و والابرسد نسبت به ديگران مهر مىورزد همچنان كه ابر بر زمين و خورشيد برديگر ستارگان مهربانى و محبّت مىبخشد.
1 - پس از ماجراى عاشورا، بر شانه آن حضرت زخمى عميق مشاهدهكردند. به نظر مىرسيد كه اين زخم در اثر ضربت چند شمشير بر شانه آن حضرت پيدا شده است. كسانى كه اين زخم را ديدند دريافتند كه اين، زخمى عادى نيست. از امام سجادعليه السلام در اين باره پرسش كردند. آنحضرت پاسخ داد: “اين زخم در اثر حمل توبرهاى بود كه حسين عليه السلام آن را بردوش مىگرفت و به منزل بيوه زنان و يتيمان و بيچارگان مىبرد".(3)
3 - آنحضرت براى ترغيب مردم به جود و سخاوت اين اشعار رامىخواند:
- چون دنيا به تو بخشيد
تو نيز همه آن را پيش از آنكه از بين برود،
بر مردم ببخش.
- پس بخشش، نابود كننده آن نعمت هاى رسيده نيست
و بخل نمی تواند آن نعمت هاى از دست رفته را نگاه دارد.
در حقيقت حضرت پيش از آنكه گوينده خصال نيك باشد، عامل بدان هابود
دریای بیکران
به نام خدا
محرم ، دریای بیکران کسب معرفت است.
محرم، نجوای قصیده بلند وفاداری وجوانمردی است .
آری ، محرم ابراز ادب خالصانه دوستداران است .شکوفایی عقل رادرپرتو نهضت حسین (ع) بایددریافت وحسینی شد ، چرا که حسین بن علی (ع) ویاران اش عاشقانه زمزمه ی بندگی سردادند ومصداق کامل احسن الخالقین گشتند.
ای حسین (ع)، ای روح عظیم
سلام برتو ، سلام برخط شفقگون کربلا ، که خون تورا،ای خون خدا همواره برچهره افق می پاشد؛غروب هنگام،سرخی آسمان مغرب را به شهادت می گیرد،تا آن جنایت هولناک را هرچه آشکارتر بنمایاند و چشم تاریخ رابر این صحنه همیشه خونین بدوزدوگوش زمان رااز آن فریادهای تندرگونه آن عاشورای دوران ساز، پرکند.
ای حسین (ع)ای شراره ایمان
کربلای تو ، عشق رامعنی کردوانقلاب تو اسلام را زنده ساخت و شهادت تو ، حضور همیشگی درهمه زمان ها وزمین ها بود .
می برد درکربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش ازاینها حرمت کوی منی داردحسین
آیا ما هم می توانیم ؟
یک فرد از جامعه می تواند :
*باپذیرایی از نمازگزاران در مسجد محل مبلغ غدیر باشد
*با دادن نذری در ایام غدیر برای غدیر تبلیغ کند .
*با هدیه ی کتاب و سی دی مرتبط با غدیر به فامیل و دوستان مبلغ غدیر باشد .
*با برگزاری مراسم جشنی کوچک در خانه در میان خانواده مبلغ غدیر باشد .
* بادیدار از از اقوام و سادات مبلغ غدیر باشد .
*با دادن عیدی در روز غدیر به رفتگر محله ،پستجی ،کارگر پمپ بنزین برای غدیر تبلیغ کند.
*با پخش یک جعبه شیرینی میان همسایه ها در زنده نگه داشتن نام غدیر سهیم گردد .
*با تزئین درب منزل یا آپارتمان خود مبلغ غدیر باشد .
*با التزام به آداب دینی مصافحه در غدیر مبلغ غدیر باشد .
*با تهیه و گرد آوری جدول مقاله ،شعر و…با موضوع غدیر و دادن آن به برگزار کنندگان جشن ها مبلغ غدیر باشد .
*با ترویج فرهنگ عیدی در عید غدیر در میان فامیل نام غدیر را زنده نگه دارد .
* با کمک مالی به برگزار کنندگان جشن ها و فعالان عرصه غدیر در تبلیغ غدیر سهیم باشد .
*در سایت خود برای غدیر تبلیغ نماید
درک حلاوت دعا
نیایش گر پروردگار،عرفه فرصت خوبی است برای نیکی کردن،نیکی کردن به خود و دیگران .
دعای عرفه، نیکی کردن،گذشت کردن،قربانی کردن “من” و “منیت” است،حال که نجوای پر شکوه و آسمانی را سر داده اید و لبیک برای خداوند گفته اید،برای درک حلاوت دعا و نیایش و ورود به عرفه،دست مهربانی دهید،چرا که حسین قبل از ورود به عرفات و زمزمه دعای عرفه،دست نوازش بر سر یتیمان کشیده ، حمایت از بینوایان کرده،به یاری فقیران شتافته است…!
حسین بن علی علیه السلام از ظالمان و ستمکاران حمایت نکرده و ندای آزادی سر داده است.
ای خداوند بزرگ بر من منت نها و گناهان مرا همچون برگهای پائیزی بریز و توفیق انجام کار خیر عطا فرما!
جرعه ای از بقیع
امام محمدباقر (علیه السلام ) می فرمایند :
هرکه خوش نیت باشد روزیش افزایش می یابد .
بحارالانوار ج 75 ،ص 175
جرعه ای از بقیع
امام محمد باقر (علیه السلام ) :
کسی که واعظی درونی نداشته باشد موعظه های مردم در او اثر نمی گذارد .
برگی از نور
سلام بر امام دانش ها و بینش ها ،
حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) ، در کلامی معرفت بخش،مسیر سعادت و سلامت را چنین ترسیم فرموده اند :
تو را به پنج چیز سفارش می کنم :
اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن ،
اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن ،
اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو ،
اگر مدحت کنند شاد مشو ،
و اگر نکوهشت کنند ، بیتابی مکن .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج75
پژوهش حدیثی روزانه (روان درمانی در حدیث -2-)
قرآن کریم و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در تربیت انسان به تقویت بعد روحی او از طریق دمیدن ایمان در وجودش، اهتمام ورزیده اند، زیرا وقتی ایمان انسان و رابطه او با پروردگارش قوی شد انرژی روحی او آزاد می شود و نیروی شگرفی در اختیارش می نهد که در جسم و روان او تاثیر عظیمی می گذارد و ضعف یا بیماری او را بهبود می بخشد. نعمان بن بشیر حدیثی از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) نقل کرده که درآن آمده است:
” دربدن پاره ای است که اگر آن فاسد شود همه بدن فاسد می شود. آن پاره، دل است".
براساس این حدیث، اصلاح انسان با اصلاح خود از درون، یعنی همان اصلاح دل، آغاز می شود، و راه آن هم ایمان به خدای یکتا و تقرب به او از طریق تقوا و عبادات و طاعات است. بنابراین، هرگاه دل انسان درست شد واز ایمان به خدای یکتا و عشق به پرستش او آکنده گشت، انسان درست می شود و رفتارش بهنجار و اخلاقش زیبا می گردد.
مادام که دل انسان با فطرت سلیم و تکمیل شده با شریعت آسمانی مطابقت داشته باشد انسان هنجارمند و برخوردار از بهداشت و سلامت روانی خواهد بود اما هرگاه انسان تحت تاثیر عوامل نامناسب محیطی که دل را از فطرت سلیم و مستقیم منحرف می سازند، قرار گیرد، به بیماری دل، یعنی همان بیماری روانی، دچار می شود.
بنابراین، ایمان به خدای یگانه و پرستش او به درستی رفتار می انجامدو موجب پیشگیری از انحراف و نابهنجاری وبیماری روانی و هم چنین درمان آن ها می شود، زیرا مومنی که به دین خود پایبند است در کلیه گفتارها و کردارهایش خدا را در نظر دارد و ایمانش او را از انحراف و ناهنجاری حفظ می کند و ازبیماری روانی نگاهش می دارد.
به همت باران طلبه ی مدرسه ی بقیع
حدیث وروانشناسی/محمد نجاتی/مترجم: حمید رضا شیخی/ص 303و304
پژوهش حدیثی روزانه (روان درمانی در حدیث -1-)
برخی افراد دستخوش فشارها وتجربه های هیجانی و تعارض روانی زیادی می شوند و در نتیجه، به بیماری روانی دچار می گردند. شخصی را که از بیماری روانی رنج می برد می توان با سه نشانه تشخیص داد:
1- ادراک آشفته از خود و دیگران
2- رفتار ناسازگار
3- احساس بدبختی
شخصی که به بیماری روانی مبتلاست از خودش و واقعیت، ادراک آشفته و تحریف شده ای دارد و از این رو، رفتارش در نظر مردم ناسازگار و نابهنجار جلوه می کند. او هم چنین به سبب ابتلا به اضطراب ناشی از تعارضات روانی ناهشیار، از آلام روانی و درماندگی احساس رنج می کند.بیماری روانی به ناتوانی بیمار در ابراز نظر و داوری کردن و انجام مسئولیت ها یش به نحو جدی و کارآمد و برقراری روابط درست و سالم با واقعیت و با مردم منجر می شود. (1)
بیماری روانی را می توان حاصل یادگیری نادرستی دانست که بر اثر فشارهای معین و شرایط رنج آوری که فرد قبلا در معرض آن ها بوده رخ داده است. این یادگیری نادرست به اختلال ادراک فرد از خودش و جهان پیرامونش، و به آموختن راه های معینی از رفتار نابهنجار در تعامل با واقعیت و با مردم انجامیده است. این امکان وجود دارد که تحت شرایطی سالم و سازگار یاد گیری جدیدی صورت بپذیرد، به طوری که فرد از خودش و واقعیت و مردم ادراک درستی به دست آورد، و راه های رفتاری جدیدی را که سازگارتر و رضایت بخش تر باشد فرا گیرد.
“روان درمانی” به فعالیت هدایت شده ای - اساسا مبتنی بر روش های روان شناختی - اطلاق می شود که روان شناس یا روان پزشک برای ایجاد این تغییر در شخصیت و رفتار فرد اتجام می دهد تا زندگی او را سعادتمندانه تر و سازنده تر گرداند.(2)
اسلام برای هدایت و ارشاد انسان و رهانیدن او از جهل و گمراهی و عادت های ناپسند و خلق و خوهای پست آمد و دگرگونی ژرفی در وجود مردم ، در عقیده و افکار و عادات و رفتار و اخلاقشان، پدید آورد. اسلام درک و دریافت انسان از خودش را تغییر داد و معنای جدیدی از حیات و از رسالت واقعی او در زندگی به وی بخشید. افکار نادرست و عادت های زشت را تغییر داد و به انسان شیوه ی نوینی در زندگی و در اندیشیدن و در نگاه به خودش و به مردم و کل هستی آموخت. در عرصه ی رفتار و اخلاق و تعامل اجتماعی نیز روش های تازه ای به او تعلیم داد. هم چنین اسلام بسیاری از ارزش هاس انسانی و خصلت های مهم برای کامیابی در زندگی را که برای تحقق امنیت روانی و سلامت و بهداشت روانی ضروری به شمار می آیند، به او آموخت.
پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم ) همواره سعی داشت یارانش را به هر آنچه بهداشت و سلامت جسمی و روانی آنها را تامین می کرد، رهنمون شود. هم چنین به درمان بیماری جسمی و روانی آن ها اهتمام می ورزید. در اینجا، روش هایی را که آن حضرت در اصلاح رفتار با یارانش و درمان روانی اختلالات رفتاری آنها به کار می گرفت بررسی می کنیم.
روان درمانی با ایمان
ایمان به خدای یگانه و پرستش او نه تنها عامل اساسی و مهم در سلامت و بهداشت روانی است بلکه یک عامل اساسی و مهم در درمان بیماری روانی نیز به شمار می آید، زیرا ایمان به خدای یکتا و نزدیک شدن به او از طریق عبادات و طاعات و در پیش گرفتن تقوا وانجام دادن آنچه مورد رضایت خدا و رسول اوست و دوری کردن از آنچه خدا و پیامبرش از آن نهی کرده اند، جنبه ی روحی انسان را تقویت می کند و انرژی های روحی شگرفی را که در کلیه ی کارکردهای بدنی و روانی انسان تاثیر می گذارد، در او آزاد می سازد. این انرژی ها نیروی خارق العاده ای را در اختیار شخص می نهد که در جسم و روان او تاثیر زیادی می گذرد و به طوری که می تواند بر بیماری های جسمی و روانی اش چیره آید. دلیل بر میزان تاثیر نیروی روحی و روانی در بدن روایاتی است که کتاب های حدیثی از پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) نقل کرده اند و گفته اند آن حضرت چند روز پیاپی روزه ی متصل می گرفت اما یارانش را از این گونه روزه - روزه ی وصال - نهی می کرد وبه آن ها می فرمود: “من همانند شما نیستم ، مرا پروردگارم آب و غذا می دهد"(3)
از این حدیث فهمیده می شود که پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) از خداوند متعال غذای روحی دریافت می کرده و این غذا نیروی فوق العاده ی به او می بخشیده است، به طوری که می توانست چند روز پیاپی گرسنگی و تشنگی را تحمل کند بدون آن که جسمش ناتوان یا بیمار شود. این مطلب دلیل آشکاری است بر تاثیر نیروی روحی در بدن.
یکی دیگر از دلایل تاثیر اترژی روحی بر بدن و کارکردهای آن سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) به حنظله اسیدی، در پاسخ به این گفته اوست که به پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) عرض کرد: ای رسول خدا، وقتی در محضر شما هستیم و شما از دوزخ و بهشت سخن می گویید چنان حالتی به ما دست می دهد که گویا آن ها را می بینیم، و زمانی که از نزد شما می رویم سرگرم زن و فرزند و املاک خود می شویم و خیلی چیزها را از یاد می بریم. حضرت به او فرمود: ” سوگند به آن که جانم در دست اوست اگر بر آن حالی که نزد من می یابید و بر یاد خدا پیوسته بمانید فرشتگان در بسترهایتان و در کوچه و بازار با شما دست می دهند اما ای حنظله، آدمی را هر ساعتی حالتی است. حضرت سه بار این جمله را فرمود.
این حدیث نشان می دهد که نزدیک شدن به خداوند متعال از طریق عبادت و ذکر ، حالتی از زلالی وشفافیت در انسان پدید می آورد و انرژی روحی او را از قید و بندهای بدنی و مادی آزاد می سازد، در این هنگام انسان می تواند اموری را ادراک کند که وقتی سرگرم امور زندگی مادی و دنیویی اش هست از ادراک آن ها عاجز است.
1- محمد نجاتی/علم النفس فی حیاتنا الیومیه/ص 388
2-جولیان روتر/علم النفس الاکلینیکی /ترجمه ی عطیه محمود هنا/ص 137
3-دکتر محمد نجاتی/حدیث و روانشناسی/ص 299-301
به همت باران طلبه ی مدرسه ی بقیع
گفتی انا من شروطها، گفتم : چشم
زائر: به روزهایی فکر می کنم که نشانی خدا را گم کرده بودم و خدا راه حرمت را نشانم داد و صحن آزادی را که آدم می تواند آنجا از همه ی تعلقاتش آزاد شود و تمام بی کسی ها و تلخی ها و دلتنگی ها را یک جا ببارد. ومن تمام تارو پود بودنم را شکافتم و در بند بند وجودم مهر تو بود که لانه کرده بود…
آهوانه ضامنم باش که بد عهدی نکنم… این همه راه پیموده ام، نه فقط برای دیدن شوکت و جبروت حرمت - که خود لیاقتی می خواهد - از فرسنگ ها دورتر سلام آورده ام. نه فقط برای نوشیدن آب سقا خانه ات - که کام بهشتیان حسرت زده ی یک جرعه اش هستند - اما آقای خوبی ها! من آمده ام تا به “ولایت” برسم گفتی: “انا من شروطها” ، گفتم: چشم…
راوی: یازده روز از بهار اول که لبخند زد، خورشید وجودش در بیکران آسمان و زمین تابید، جایی که سرشار از عطر خدا بود و زمینش رنگ روشن نور داشت …
بیست سال و اندی دوران امامت شمس الشموسی بود که خورشید پیش پای انوار او زانو زده بود به تسلیم عشق.
حق نظر کرد بر حضرت “تکتم” و از جلوه رحمتش بر دامن طهورایش، شرافتی فرود آمد که آیینه ی تمام مهربانی بود و او شد مادری که یک معصومه زاد و یک معصوم.
ادامه دارد…
منبع: خواهر خورشید
پیشگیری از آسیب در خداشناسی کودکان
خداشناسی کودکان ، دنیایی پراز ظرافت و حساسیت است. در مسیر شناخت کودکان که نخست از طریق خانواده محقق می شود، گاهی با مسائلی روبه رو می شویم که با این ظرافت ها همخوانی ندارد. برخی از والدین در مسیر معرفی خداوند به کودکان، دچار اشتباهاتی می شوند که می تواند در آینده ی دینی آنها نقش تخریبی بالایی داشته باشد. از این رو شناخت این موارد برای پیشگیری از آنها بسیار مهم است. در این نوشتار به برخی از اشتباهات رایج و آسیب های ناشی از آن اشاره می شود.
1- ارائه ی اطلاعات نادرست
کودکان به صورت فطری، اعتقاد به یگانگی خداوند دارند و دلایل بسیاری بر این مساله وجود دارد. به عنوان نمونه به این روایت اشاره می شود: “حضرت موسی(علیه السلام) به خدا عرض کرد: پروردگارا! کدام یک از اعمال نزد تو برتر است؟ از سوی خداوند خطاب رسید: محبت به کودکان، چرا که من فطرت آنها را بر پایه ی اعتقاد به یگانگی خود قرار دادم.”
صفحات: 1· 2