به مدرسه علمیه بقیع کرج
خوش آمدید
به مدرسه علمیه بقیع کرج
خوش آمدید
بشر باید توبه ای کند به عمق تاریخ وشیعیان در این میان باید توبه ای کنند عمیق تر ،چراکه نقشه ی سعادت بشریت در دست آن هاست دریک سخن کلید قفل غیبت به دستان شیعه است .در روایات مرتبط با «ظهور امام عصر » ارواحنا فداه آمده است :
«آن هنگامی که برای (یارانی ) به تعداد اهل بدر(313تن ) گردهم آیند بر آن حضرت قیام و تغییر واجب است »
آیا در حال حاضر در میان جمعیت بیش از شش میلیارد نفری کره ی زمین ، سیصد وسیزده نفر واجد شرایط فوق یافت نمی شوند ؟
به راستی در طول این هزار و یک صد و شصت و… سالی که از شروع غیبت می گذرد نبایستی حداقل در یک مقطع از تاریخ شیعه گروهی از شیعیان به فکر چاره می افتادند و با عزم راسخ و ایجاد معیارهای مورد نظر این در خود ،ظهورمبارک امام عصر علیه السلام را زمینه سازی می کردند تااین که عمر دوران غیبت به درازا نمی کشید و دوازده قرن غربت آن امام عزیز به پایان می رسید و روزگار مردم دنیا و به ویژه شیعیان این نبود که اکنون شاهد آن ایم .البته مخاطب این سئوال نسل کنونی جامعه ی شیعه نیز هست و شایسته است هریک از ما به تفکر و تامل راجع به این حقیقت تلخ پرداخته از خویشتن بپرسیم :
نقش من در طولانی شدن غیبت امام زمان علیه السلام
یا به عکس در نزدیک شدن ظهور آن بزرگوار چیست ؟
پاسخ های خود رادر بخش نظرات ثبت بفرمایید .
اي حجت يزدان و ای امیر دوران…
ای موعود انبیا و منجی انسان ها…
ای ذخیره خدا در زمین…
ای مهربانترین….
ای کاش اهل عالم می دانستند با آمدنت چه سعادتی به آنان روی خواهد آورد که نه چشمی ان را دیده و نه گوشی آن را شنیده .
ای کاش مسیحیان جهان می دانستند که مسیح خود دلداده ی توست و برای ظهورت لحظه شماری می کند تا از آسمان فرود آید در نماز به تو اقتدا کند .
ای مقتدای مسیح،زمین و زمان ،انسان و جهان و اسلام و قرآن را زنده خواهی کرد
السلام علیک یا امام المسیح
ای کاش کلیمیان جهان می دانستند که نه تنها ید بیضا،عصا و سنگ موسی الواح تورات و انگشتر سلیمان که تمام مواریث انبیا نزد توست و همان خضر که حضرت موسی مصاحبت با وی را تاب نیاورد و این گونه مخاطب وی قرار گرفت که :
هذا فراق بینی و بینک
در مقابل تو دست ادب برسینه می نهد به خدمتگذاری و همنشینی ات افتخار میکند و لحظه ای فراق و دوری ات را برنمی تابد .
ای کاش پیروان زرتشت این معنا را در می یافتند که «پندار نیک،گفتارنیک و کردار نیک »تنها و تنها در دوران طلایی ظهورتوست که مجال بروز خواهد یافت .تو را یوسف زهرا صدا می زنند
بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند هریوسفی که یوسف زهرا نمی شود .
حقیقت عبادت
امام حسن عسگری(علیه السلام)فرمودند:عبادت کردن به زیادی نماز و روزه نیست؛بلکه حقیقت عبادت زیاد در کار خدا اندیشیدن است.
عزت گرایی
امام حسن عسگری(علیه السلام)فرمودند:هیچ عزیزی حق را رها نکند مگر اینکه ذلیل شود و هیچ ذلیلی به حق نیاویزد مگر آنکه عزیز شود.
حتی یک دقیقه وقت تلف شده نداشتند
در تمام ساعات شبانه روز حتی یک دقیقه وقت تلف شده و بدون برنامه ی از قبل تعیین شده نداشتند . با توجه به شرایط سنی و میزان فعالیتی که داشتند ، باز هم ساعات خاصی را در سه نوبت ( هر کدام بین نیم تا یک ساعت ) به اهل منزل اختصاص داده بودند که هر کدام از ما ، که مایل بودیم خدمتشان می رسیدیم .
در این ساعات معمولاَ ، فکراً و روحاً توجه شان به خانواده بود ، هر سؤالی می کردیم ، بدون جواب نمی گذاشتند . هیچگاه خودشان ، ابتدا مسائل را مطرح ، نمی کردند . می خواستند از این وقت ، اعضای خانواده استفاده کرده و بر حسب ضرورت مسائلشان را عنوان کنند . اگر سؤالی را به دلیل کمبود وقت پاسخ نمی دادند ، حتماً در خاطرشان بود که فرصت مناسب دیگری پاسخ دهند.
به نقل از خانم فرشته اعرابی ( نوه امام)
پدرم همچون سایر علمای اسلام معتقد بود که تعلیم بدون تزکیه،ابتر و نافرجام است و چون زاهدترین و معروف ترین روحانی آن زمان،به جز مرحوم آیت الله غروی،مرحوم آیت الله فرسیو(رضوان الله تعالی علیهما)بود،پدر م مرا نزد وی برد تا اولین درس را تیمناُ و تبرکاُ در محضر او بیاموزم.آن بزرگوار با تلقین (بسم الله الرحمن الرحیم)و درس اول جامع المقدمات،بنده را به شاگردی پذیرفت و همراه حدیث«اول العلم معرفة الجبار و آخر العلم تفویض الامر الیه»تزکیه را نیز به سراسر وجودم اشراب کرد.یادش گرامی و یادش جاوید باد آن مرد الهی که لذت نوشیدن معارف الهی را از کوثر صادقین به ما چشاند و در ابتدای فراگیری علم،معرفت پروردگاری را به ما آموخت که جبر هر شکسته ای و جبران هر نقیصه ای در دست آن کامل محض است.
(فرازی (از زندگانی حضرت آیةالله العظمی جوادی آملی)
در پایان دوره تابستان،آینده سید علی و راه پیش رو،همانا ورود به دنیایی طلبگی،کسوت روحانیت و آموزش در حوزه های علمیه بود.
«چه زمانی به فکر آینده افتادم ،هیچ یادم نیست.اما اینکه در آینده زندگی خودم بنا بود چه شغلی را انتخاب کنم،از اول برای خودم و خانواده معلوم بود.همه می دانستند بناست طلبه و روحانی شوم.این چیزی بودکه پدر می خواست و مادرم به شدت دوست می داشت.خود من هم علاقه مند بودم.»
وی از پایان دروه تابستان ،تدریس می کرد؛انموذج و صمدیه می خواند،شرح امثله و صرف میر در س می داد.
شاگردان او ،دو روضه خوان مشهدی بودند.رفته بودند پیش حاج سید جواد خامنه ای و خواسته بودند شرح امثله و صرف میر به آنان در س دهد.پدر هم آنها را حواله داده بود به پسر 13ساله اش،سید علی
وقتی به صحنه نبرد نگاه می کنم صحنه ای را میبنم که یک طرف آن شما ملت ایران که طرفدار اسلام و نجات مستضعفان و دشمن نظام استکباری دنیا هستید و طرف دیگر آن دشمنان شما یعنی سردمداران جبهه استکبار و ضداسلام دنباله روهایشان و اراذلی که در این بین به خاطر منافع شخصی و هواهای نفسانی دنبال بوق استکبار و خر دجال او راه افتاده اند ،قرار دارند الان کارزاری بر پاست ، شوخی نیست جنگ نظانمی تمام شد تازه اگر دشمن بتواند حرفی ندارد که بازهم جنگ نظامی را راه بیاندازد منتها برایش آسان نیست الان یک کارزار فرهنگی و فکری وسیاسی درجریان است هرکس بتواند بر این صحنه ی کارزار و نبرد تسلط پیدا کند خبرها را بفهمد احاطه ی ذهنی داشته باشد و یک نگاه به صحنه بیاندازد برایش مسلم خواهد شد که الان دشمن از طرق فرهنگی بیشترین فشار خود را وارد می آورد کم هم نیستند قلم به مزدها و فرهنگی های دین و دل و وجدان باخته و نشسته پای بساط فساد استکبار که برای مقاصد استکباری قلم هم بردارند شعرهم بگویند ،کارهم بکنند و دارند می کنند .
پول های مصوب کنگره آمریکا علیه ایران عمده صرف همین کارهای تبلیغاتی همین کارهای فرهنگی با شکل های مختلف میشود البته از این طرف هم مقاومت و بلکه هجوم می شود بنابراین یک جنگ است .
ازبیانات ولی امر مسلمین حضرت آیه الله خامنه ای در تاریخ 12/2/1369
بایسته های اخلاقی طلبه فردا در اندیشه حجت الاسلام و المسلمین فاطمی نیا
ظرفی که برای خوردن انتخاب می کنی،باید پاک باشد.اگر من ظرف باطنم،آلوده باشد،این توقع درستی نیست که از خدا،پاکیزه بخواهم.اول باید باطن را پاکیزه کنم.حالا چه کار کنیم در قدم اول،باطنمان پاک شود؟با خودت قرار بگذار به کسی پرخاش نکنی.غضب را در همین مجلس دفن کنی و بروی!الان ما زیارت می رویم،نماز جماعت می خوانیم،ماه رمضان روزه می گیریم.پیس چه می شودکه توفیق نداریم و پیشرفت نمی کنیم.
در تاریخ 1363قمری موافق 1322شمسی که تقریبا جنگ بینالمللی شدیدا درجریان بود و متفقین ایران را اشغال کرده بودند حقیر از میانه به مقصد قم از میانه راه افتادم وباسختی در سه روزخود را به دقم رساندم آنچه درخاطرم مانده با پول آن روز 63تومان خرج راهم بود .از تهران با قطار وارد قم شدم در مدرسه دارالشفا منزل گرفتم .
درفیضیه و دارالشفا آب خوردن از آب انبار دارالشفا استفاده میشد که در زمستان آب یخ زده رودخانه را در آب انبار ذخیره می کردند و در طول سال می خوردند و آب مصرفی آب حوض بود که گاهی آب رودخانه خشک می شد و آب حوض خیلی کثیف میشد به طوری که کرم های قرمز رنگ روی آب را فرا می گرفت به طوری که برداشتن یک مشت آب بدون کرم برای شستن صورت مشکل بود .
حجره های مدرسه حصیر یا زیلو و یا خالی بود که محصل بایستی آن رابا چیزی فرش می کرد حجره های تحتانی شدیدا بوی نم داشت .
حوزه را حضرات آیات عظام آقایان حجت و خوانساری و صدر -رحمه الله علیهم اجمعین - سرپرستی مینمودند شهریه طلاب فقط آیالله العظمی حجت چیز مختصری می دادند . درس های سطح و مقدمات و سطوح عالی به صورت آزاد توسط اساتید کرام در حجره ها یا مدرس کتابخانه فیضیه یا مسجدبالاسر و بقعه های صحن شریف گفته می شد .
کتابخانه در قم فقط در مدرسه فیضیه ان هم خیلی جزئی به مقدار دور یک اتاق معمولی .
درس های خارج گاهی خصوصی بود ولی آیات عظام مذکور درس خارج داشتند .
آیه الله العظمی بروجردی در ماه صفر 1364قمری وارد قم شدنمد حوزه عظمت یافت ایشان درس خارج اصول و فقه آغاز نمودند و حضرات آیات : امام ، گلپایگانی ، و داماد -رحمه الله علیهم اجمعین - درس های خارج اصول و فقه را رسما شروع نمودند .
نوشتم تا طلاب محترم قدر بدانند و شکرخدا را آورده و فرصت موجود را غنیمت شمارند .
علی احمدی میانجی
سخنی از شهید ثانی
شهید ثانی«رحمهالله» در کتاب ارزندهاش «منیهالمرید» مینویسد:
«… لازم است به هنگام نهادن و چیدن کتب، برحسب اعتبار و ارزش و شرف علوم و نیز حیثیت و اعتبار مؤلفان آنها، ترتیبی که حاکی از ادب و نزاکت در کیفیت چیدن آنهاست، رعایت شود؛ به این معنی که کتابهای پر ارزش را بر روی کتب دیگر بگذارد و به همین گونه به میزان اعتبار و ارزش آنها، کتابها را روی هم بچیند.
اگر در میان جمع کتب قرآن کریم وجود داشته باشد، باید آن را بر فراز همه کتب و بر تارک آنها قرار دهد؛ ولی بهتر آن است که قرآن کریم را در کیف دسته داری گذاشته و در صدر مجلس برمیخ و آهنی، روی دیواری طاهر و پاک و پاکیزه، بیاویزد و …
بهتر است که انسان به هنگام نگارش و استنساخ کتب دینی طاهر و رو به قبله بوده و بدن، جامه، مرکب، قلم و نوشتافزار دیگر، پاک و طاهر باشد، و نبشتار خود را با نام خدای مهربان و ستایش او و درود بر پیامبر و خاندانش آغاز نماید. باید نسخه بردار با چنان تعبیرهایی کار خود را آغاز کند، اگر چه خود مؤلف کتاب- که او از روی آن استنتساخ میکند- اینگونه تعابیر را در آغاز کتاب خود نیاورده باش. اگر نسخه بردار از چنین کتابی استنساخ میکند، باید مراتب را بدین صورت اعلام نماید که پس از نگارش نام خدای متعال و ستایش او و درود بر پیامبر«صلیاللهعلیهوآله» و خاندان او«علیهاالسلام»بنویسد:
مرحوم حاج شیخ عباس قمی; در احوال حضرت صادق(علیه السلام )مینویسد: «… و آن جناب کثیرالحدیث و خوش مجالست و کثیرالفوائد بود. و هرگاه میخواست بگوید: قال رسولالله( صلی الله علیه و اله وسلم )رنگش تغییر میکرد؛ گاهی سبز میگشت و گاهی زرد، بحدی که نمیشناخت او را کسی که میشناخت او را …
مولف گوید که خوب تامل کن در حال حضرت صادق(علیه السلام )در تعظیم و توقیر او از رسول خدا( صلی الله علیه و اله وسلم )که در وقت نقل حدیث از آن حضرت و بردن اسم شریف آن جناب، چگونه حالش تغییر میکرده با آن که پسر پیغمبر و پاره تن اوست، پس یاد بگیر این را و با نهایت تعظیم و احترام، اسم مبارک حضرت رسول ( صلی الله علیه و اله وسلم )را ذکر کن و صلوات، بعد از اسم مبارکش بفرست و اگر اسم شریفش را در جائی نوشتی، صلوات را بدون رمز و اشاره، بعداز اسم مبارکش بنویس و مانند بعضی از محرومین از سعادت به رمز «ص» و یا «صل» و به نحو آن اکتفا مکن؛ بلکه بدون طهارت اسم مبارکش را مگو و ننویس و با همه اینها باز از حضرتش معذرت بخواه که در وظیفه خود نسبت به آن حضرت کوتاهی نمودی و به زبان عجز ولا به بگو:
هزار مرتبه شویم دهان به مشک و گلاب
هنوز نام تو بردن، کمال بی ادبی است.»
امام حسن(علیه السلام) در عین اینکه پارسا و عابد بود و بیست بار پیاده از مدینه به مکه برای انجام مناسک حج رفت ، و سه بار همه اموال خود را صدقه دادند، خوشپوش و با وقار و آراسته بودند.
روزی با لباس خوب و تمیز سوار بر قاطر زیبا از منزل بیرون آمد، و با شکوه و نورانیت خاصی در کوچه های مدینه می گذشت و به بیرون شهر می رفت . یک نفر یهودی نزدیک آمد و عرض کرد: سوالی دارم ، امام فرمود: بپرس . او گفت :
جدت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: الدنیا سجن المومن و جنه الکافر: دنیا برای مؤ من ، زندان است و برای کافر بهشت . ولی اینک می بینم تو از مواهب دنیا بهره مندی ولی من در سختی هستم !
امام حسن (علیه السلام) فرمود:
این تصور تو غلط است که مؤ من باید از همه چیز محروم باشد، و اگر تو مقام ارجمند مؤ من را در بهشت با جایگاه پست جهنم برای کافر را مقایسه کنی ، و با دنیای مؤ من و کافر بسنجی بخوبی درمی یابی که سخن رسول خدا (صلی الله علیه وآله) دست که دنیا برای مؤ من زندان است و برای کافر بهشت می باشد
این فاجعه ای است غمگین ،کران تاکران زمین با غروب خورشید وجود او در تاریکی فرورفت و ستارگان در سوگ رحلت غمبار او بی فروغ شدند و امیدها به یاس و نامیدی گرائید و کوه ها فروریخت .
بخشی از خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها )در سوگ پدر
فروغ حیات دنیوی پیامبر (ص) در روز دوشنبه 28صفرسال دهم هجرت خاموش شد . و پس از سه روز بدن مبارکش مظلومانه در دل شب دفن گردید( البدایه و النهایه ج5ص107،الغدیر ج 7،ص 75)
در این سه روز تنی چند همت کردند و مردی را به بهانه اینکه از همه پیرتر است خلیفه مسلمین نمودند (الغدیر ج 1،ص389،تاریخ طبری ج 3 ص199)
آن شب که پیامبر را به خاک می سپردند مردم در خانه های خود از فرط خستگی در خوابی سنگین غنوده بودند (طبقات ابن سعد ،ج2،ص 78)
تنهادختری برسرگور با دوکودک خردسالش اشک ریزان زمزمه هایی بر لب داشتند : یا ابت یا رسول الله ماذا لقینا بعدک من فلان و فلان (الامامه والسیاسه ج 1ص 13،الغدیر ج 7ص 17)
مردم خسته سه روز است که فریاد کشیدند و دستشان نای کندن قبری برای عزیز از دست رفته را ندارد (کنزالعمال ج3 ص 140)
بدن ها خسته و چشم ها از دود اتش خانه وحی افسرده است (الامامه و السیاسه ،ج1،ص 12)
ای کلنگ هایی که قبر پیامبر را حفر می کنید بی صداباشید که مردم خفته اند و فردا و فرداهای دیگر بسی مشغله دارند از فردا کسی را حق آن نیست که بر فرزندش نام محمد گذاردیا از محمدروایت برخواند (مجمع الزوائد ج7/الغدیر ج 6ص294)
فردا سر مالک بن نویره ها را باید به تیغ سپرد و ناموس آنان را به کابین در آورد ،فردا برای اعتلای دین اسلام علی را با تیغ اجتهاد سر می زنند (المحلی ج 10ص ،الغدیر ج 1ص323)
فرداسبط نبی با جگر خویش نجوا دارد (الاستیعاب ج1 ص141)
فردا سر حسین (علیه السلام ) در تشت طلا از خلیفه ضربت عصا می خورد (تذکره الخواص ص 267)
فردا ،فردای خزان باغ نبی است فردا ،فردای خالدها و مروان هاست (تاریخ طبری ج6 ،ص 267)
فردا ،فردای غربت دین پیامبر است
فردا و فرداهای دیگر ولیدها مست و مخمور در نماز جماعت ،امامت می کنند (الانساب و الاشراف ، ج5، ص 33)
فردا خلیفه سوگند یاد می کند که نام پیامبر را نیز دفن کنیم (مروج الذهب ،ج2،ص 34)
برگرفته از کتاب سیری در الغدیر : نوشته محمد امینی نجفی
به همت صبا از مدرسه بقیع
این حادثه ناگوار ضایعه ای برای حوزه علمیه
و جامعه مذهبی تهران و به ویژه ارادتمندان
و جوانانی است که از مجالس پرفیض ایشان
بهره می بردند .
ای یزید !
به زودی بر پیامبر خدا وارد شوی در حالی که خون ذریّه او را بر گردن داری و
حرمت او را زیرپا نهادی . فرازی ازخطبه حضرت زینب سلام الله علیها
گوش های خود را گرفتند و نشنیدند که فرمود :
” و انّما خرجتُ لِطَلَبِ الإصلاح ِ فی اُمّةِ جدّی “
مدعیان حتی گلواژه « جدّ» را هم انکار کردند
ای یزید !
به خدا سوگند از این ننگ و عار تبرئه نخواهی شد
فرازی ازخطبه حضرت زینب سلام الله علیها
یزیدیان جنایتی مرتکب شدند که هیچ راه تبرئه برای خود نگذاردند .
راه بی بازگشتی از این جنایت در تاریخ برایشان ماند .
توصیه بعدى من به شما عزیزان این است که باید اخلاق اسلامى را، هم بشناسیم - همهمان؛ این دیگر پیر و جوان ندارد؛ اما جوانها بیشتر و بهترند - و هم تحلى به حلیهى اخلاق پیدا کنیم. امروز خوشبختانه درسهاى اخلاق در حوزه هست؛ اما عزیزان من! درس اخلاق، همهى وظیفهى ما در باب تخلق به اخلاق حسنه را ایفا نمىکند. هر کسى خودش باید با دل خود، با رفتار خود، به طور دائم مشغول تهذیب و مشغول کشتى گرفتن با بدیها و زشتیهاى وجود خودش باشد. دعاى شریف مکارم الاخلاق را - که دعاى بیستم صحیفهى سجادیه است - زیاد بخوانید تا ببینید آن چیزهایى که امام سجاد علیهالسلام در این دعا از خدا خواسته است، چیست. بسیارى از این چیزها یا بسیارى از دعاهاى دیگر را ما به عنوان اخلاق نیکو نمىشناسیم. مفاهیم و مضامینى که در همین دعاى پنجم صحیفهى سجادیه هست: «یا من لاتنقضى عجائب عظمته» - که شروعش اینطورى است - براى ما درس است؛ «اللهم اغننا عن هبة الوهابین بهبتک و اکفنا وحشة القاطعین بصلتک».با کلمات ائمه، با دعاهاى صحیفهى سجادیه، با این داروهاى شفابخشى که مىتواند بیماریهاى اخلاقى ما را شفا بخشد و زخمهاى وجود ما را درمان کند، خودمان را آشنا کنیم. قدر بدانید این دعا و توسل و تضرع و توجه و نورانیتى که از این راه حاصل مىشود. این همه چیز است.
بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ اساتید، فضلا و طلاب حوزهى علمیهى قم، در مدرسهى فیضیه ۱۴/۰۷/۱۳۷۹
شما ملاحظه فرمایید که امام سجاد علیه الصلاة والسلام، آن مرکز نورانیت، آن معدن معنویت و کمال، زین همهى عابدین عالم، در دعاهاى صحیفهى سجادیه، با خود چگونه مواجه مىشود و خود را چطور در مقابل پروردگار عالم قرار مىدهد و استغاثه مىکند! در نیمهى شب و بعد از نماز شب؛ آن هم نه نماز شب آدم معمولى و عادى، بلکه نماز شب سید سجاد، آن امام همام به پروردگار عالم رو مىکند و مىگوید: «و هذا مقام من استحیا لنفسه منک و سخط علیها و رضى عنک». یعنى «پروردگارا! من به خاطر نفس خودم، به خاطر ضعفها و نقصهاى خودم از تو شرمندهام. بر نفس خود خشمگینم و از تو راضىام.» این جمله را امام سجاد علیهالصلاة والسلام، به پروردگار عالم مىگوید: «فتلقاک بنفس خاشعة و رقبة خاضعة.»
بازنگرى در خود این است، که انسان، آسمان کمال را مرحله پس از مرحله طى مىکند و کامل مىشود. اگر انسانهاى والا پدید مىآیند و اگر معنویات و زیباییها خود را ظاهر مىکنند و نشان مىدهند، همه بر اثر بازنگرى در خود و دیدن نقایص و عیبهاى خود است. برخلاف انسانى که چشم را بر روى همهى این ضعفها ببندد؛ خود را فارغ بداند؛ مغرور به خود و مغرور به خدا شود؛ مغرور به اندک شعلهى نورانیتى شود که در وجود او و بالاخره در وجود هر انسانى هست و خود را نشان داده است و نهایتا به همین قانع شود. بعضى افراد هستند که به کمترین خیرى از خیرات در وجود خودشان قانعند. فردى که چنین است، دیگر کمال را نمىتواند طى کند.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار پرسنل و فرماندهان ارتش ۲۸/۰۱/۱۳۷۵
امام سجاد (سلاماللَّهعلیه) در دعاى ابوحمزه - که دعاى خیلى با حال و خوبى است - ترس از قیامت را تشریح مىکنند: «ابکى لخروجى عن قبرى عریانا ذلیلا حاملا ثقلى على ظهرى»؛ امروز مىگریم براى وقتى که عریان و ذلیل و بار سنگین عمل بر دوشم از قبر بیرون مىآیم. «انظر مرّة عن یمینى و اخرى عن شمالى اذ الخلائق فى شأن غیر شأنى لکلّ امرء منهم یومئذ شأن یغنیه وجوه یومئذ مسفرة ضاحکة مستبشرة»؛ یک عده چهرههاشان خندان است و خوشنود و خوشحال و سربلندند. اینها چه کسانى هستند؟ کسانى هستند که در دنیا از پل صراطى که حقیقت و باطناش در آنجاست و مثال آن در اینجاست، توانستهاند رد شوند. این پل صراط، پل عبودیت، پل تقوا و پل پرهیزگارى است؛ «و ان اعبدونى هذا صراط مستقیم»؛ صراط این دنیا، همان صراط روى جهنم است. «انّک على صراط مستقیم»ى که به پیغمبر مىفرماید، یا «ان اعبدونى هذا صراط مستقیم»، همان صراط روى جهنم است. اگر اینجا ما توانستیم از این صراط، درست، با دقت و بدون لغزش عبور کنیم، گذر از آن صراط آسانترین کار است؛ مثل مؤمنین که مانند برق عبور مىکنند. «انّ الّذین سبقت لهم منّا الحسنى اولئک عنها مبعدون لا یسمعون حسیسها»؛ اصلاً اینها همهمهى جهنم را هم نمىشنوند؛ «و هم فى ما اشتهت انفسهم خالدون لا یحزنهم الفزع الاکبر». فزع اکبر، یعنى دشوارترین ترسى که ممکن است براى انسان پیش بیاید. مؤمنین با همین ابعاد جسمانى و روحانى و نفسانى، فزع عظیمى که در آنجاست، «لا یحزنهم الفزع الاکبر»؛ اینها را محزون و اندوهگین نمىکند؛ اینها از این صراط عبور کردهاند.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسؤولان نظام ۰۶/۰۸/۱۳۸۳
خوف و رجا در نظر امام سجاد علیه السلام
“… در دعاى صحیفهى سجادیه یک جا حضرت سجاد (علیهالسّلام) از طرف خودش به خداوند متعال عرض مىکند که: «تفعل ذلک یا الهى بمن خوفه اکثر من رجائه لا ان یکون خوفه قنوطاً»؛ من خوفم از رجایم بیشتر است، نه اینکه مأیوس باشم. این، یک اعلان رسمى و دستورالعمل است. خوف را همراه رجاء حتماً به دلها بدمید؛ و خوف را بیشتر. اینکه ما آیات رحمت الهى را بخوانیم - که بعضى از این آیات و مبشرات، مخصوص یک دستهى خاصى از مؤمنین است و به ما ربطى ندارد - و یک عدهاى را غافل کنیم و نتیجهاش این بشود که خیال کنند - با یک توهّم معنویت - غرق در معنویتند و از واجبات و ضروریات دین در عمل غافل بمانند، درست نیست. در قرآن، بشارت مخصوص مؤمنین است؛ اما انذار براى همه است؛ مؤمن و کافر مورد انذارند. پیغمبر خدا گریه مىکند، شخصى عرض مىکند: یا رسولاللَّه! خداوند فرمود: «لیغفر لک اللَّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخر». این گریه براى چیست؟ عرض مىکند: «أولا اکون عبدا شاکرا»؛ یعنى اگر شکر آن مغفرت را نکنم، پایهى آن مغفرت سُست خواهد شد.”
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانهى ماه محرم ۰۵/۱۱/۱۳۸۴
۲۱
توجه به ادعیه ائمه اطهار(س)
“…و اى کاش کسى مى آمد و این ادعیه ائمه علیهم السلام را ترجمه مى کرد، این را شرح مى کرد، این ادعیه خیلى محتاج به شرح است. و ما اگر این ادعیه را بتوانیم یک اشخاص عارفى، عارف صحیح، دلسوخته پیدا بشود که اینها را براى مردم تشریح بکند، همه چیز در اینها هست، در عین حالى که دعاست.
شما ادعیه حضرت سجاد را مى بینید، دعاست اما چه مى کند در این دعاها! هم معنویات هست، هم قضیه حکومت هست، همه چیز هست، هم از بین بردن حکومت ظلم است، چنانچه سیره همه ائمه- علیهم السلام- بر این بوده .”
پیام رادیو- تلویزیونى، ۱ فروردین ۱۳۶۷/۲ شعبان ۱۴۰۸، صحیفه امام ج
امام سجاد (عليه السلام):
لَوْ يَعْلَمُ النّاسُ ما فى طَـلَبِ الْعِلْمِ لَطَـلَبوهُ وَ لَو بِسَفْكِ الْمُهَجِ وَ خَوضِ اللُّجَجِ اِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى اَوحى اِلى دانيالَ : اِنَّ اَمْقَتَ عَبيدى اِلَىَّ الْجاهِلُ الْمُسْتَخِفُّ بِحَقِّ اَهْلِ الْعِلْمِ ، التّارِكُ لِلاِْقْتِداءِ بِهِمْ وَ اِنَّ اَحَبَّ عَبيدى اِلَىَّ التَّقىُّ الطّالِبُ لِلثَّوابِ الْجَزيلِ اَللاّزِمُ لِلْعُلَماءِ التّابِـعُ لِلْحُلَماءِ القابِلُ عَنِ الْحُـكَماءِ؛
اگر مردم مىدانستند كه در جستجوى دانش چه چيزى [نهفته] است، بىگمان در پى آن مىرفتند، حتّى اگر با ريخته شدن خون و فرو رفتن در اعماق دريا باشد. خداى تبارك و تعالى به دانيال وحى كرد: منفورترين بندگانم نزد من، نادانى است كه حق اهل علم را سبك بشمارد و پيروى از ايشان را رها كند و محبوبترين بندگانم نزد من، تقوا پيشهاى است كه جوياى پاداش فراوان، همراه دانشمندان، پيرو بردباران و پذيراى حكيمان باشد.
كافى ، ج 1، ص 35، ح 5.
از دعاهاى معتبر - بخصوص صحيفهى سجاديه - با توجه به معانى و مفاهيمش حتماً استفاده كنيد، ولو كم؛ اينها انسان را در همهى ميدانها قوى مىكند و در دل و روح و باطن خود احساس قدرت و قوّت مىكند.
مقام معظم رهبری (مد ظله العالی )
بخشنده و بزرگوار
1 - روزى يك اعرابى نزد امام حسين آمد و عرض كرد: اى فرزند رسول خداصلىاللهعليهوآله من پرداخت ديه اى كامل را ضمانت كرده ام امّا از اداى آن ناتوانم. با خود گفتم كه از بزرگوارترين مردم، آن را تقاضا میكنم و از خاندان رسول اللَّه كسى را بزرگوارتر و بخشنده تر نيافتم.
پس امام حسين به وى فرمود: “اى برادر عرب از تو سه پرسش مىكنم اگر يكى از آنها را پاسخ گفتى ثلث آن ديه را به تو میدهم و اگر دو پرسش را جواب دادى دو ثلث آن را به تو مىپردازم و اگر هر سه پرسش را پاسخ گفتى تمام مالى را كه مىخواهى به تو مىدهم".
اعرابى عرض كرد: آيا كسى مانند تو كه اهل علم و شرف است از چون منى مىخواهد بپرسد؟
حضرت فرمود: “آرى. از جدّم رسول خدا صلىاللهعليهوآله شنيدم كه مىفرمود.معروف به اندازه معرفت است".
اعرابى عرض كرد: آنچه مىخواهى بپرس اگر پاسخ دادم (كه هيچ) و گرنه جواب آنها را از تو فرا خواهم گرفت. و لا قوة الا باللَّه.
امام عليه السلام پرسيد: “برترين اعمال چيست؟”
اعرابى گفت: ايمان به خدا.
حضرت سؤال كرد: “راه رهايى از نيستى و نابودى چيست؟”
اعراى گفت: اعتماد به خداوند.
امام حسين پرسيد: “زينت دهنده انسان چيست؟”
اعرابى گفت: علم همراه با حلم.
امام پرسيد: “اگر اين نشد؟”
اعرابى گفت: مال همراه با مروّت.
حضرت پرسيد: “اگر اين نشد؟”
اعرابى گفت: “فقر همراه با صبر".
حضرت پرسيد: “اگر اين نشد؟”
اعرابى گفت: در اين صورت صاعقه اى از آسمان بر او فرود آيد و بسوزاندش كه او سزاوار آن است.
آنگاه امام حسين عليه السلام خنديد و كيسه اى كه در آن هزار دينار بود، به او داد و انگشترى خود را كه نگين آن به دويست درهم مىارزيد، بدو بخشيد و فرمود: “اى اعرابى اين طلا را به طلبكارانت بده و انگشترى رابه مصرف خود برسان.”
اعرابى تمام آنها را گرفت و گفت: “خدا داناتر است كه رسالتش را در كجا نهد."(1)
2 - انس بن مالك گويد: پيش امام حسين عليه السلام بودم كه كنيز آنحضرت داخل شد و در حالى كه دسته اى گل براى آن حضرت آورده بود، به وى سلام داد. امام به او فرمود: “تو را در راه خدا آزاد كردم".
عرض كردم: او به شما با دسته اى گل سلام كرد. اين امر براى آن كنيز چندان مهم نبود كه آزادش كردى؟!
فرمود: “خداوند ما را چنين ادب آموخته است. او فرمود: “چون به شما تحيّت فرستادند شما نيز تحيّتى بهتر از آن يا همانند آن بفرستيد".بهتر از تحيّت اين زن، آزاد كردنش بود".(2)
1 - اعيان الشيعه - سيّد محسن امين، ص40 - 29.
2 - أبو الشهداء - عباس محمود عقّاد.
لبیک یا حسین(علیه السلام )؛لبیک ای حقیقت حج. بانگ ‘الرحیل االرحیل ‘ شماست که پس از سال ها هنوز در گوش هامان طنین انداز است. ای حاجی ملکوت ، ما طواف کنندگان کعبه نفس را از اسارت دنیا وارهان و به کربلای سرخ ات برسان؛آن جا که “هیهات مِن الذِّله و هل مِن ناصِرِ یَنصُرنی” تو همه را بی قرار می کند؛آن جا که عرفه،رنگ و بوی شهادت می گیرد.حج را رها کردی و کعبه تن را واگذاشتی تا کعبه ای برای دل ها بسازی
.پهن دشت عرفات،وا دی معرفت است.
”لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ
عَرَفاتٍفَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّين“.1
گناهى بر شما نيست كه از فضلِ پروردگارتان طلب كنيد.و هنگامى كه از«عرفات» كوچ كرديد، خدا را نزد«مشعَر الحرام« ياد كنيد! او را ياد كنيد همان طور كه شما را هدايت نمود و قطعاً شما پيش از اين، از گمراهان بوديد.
نخستین مرحله همان وقوف در عرفات است که از نیمه روز نهم ذی الحجه تا غروب آفتاب در آنجا توقف می نمایندسپس از آنجا به سوی معشرالحرام حرکت می کنند.
در نامگذاری سرزمین ”عرفات“ به این نام جهات گوناگونی ذکر کرده اند،گاه گفته اند هنگامی که پیک وحی خداوند جبرئیل مناسک حج را در آنجا به ابرهیم علیه السلام نشان داد،ابراهیم علیه السلام فرمود:“عرفتُ،عرفتُ“ (شناختم ،شناختم) بنابراین آنجا را عرفات گفتند.
بعضی دیگر گفته اند این داستان برای آدم علیه السلام واقع شد و بعضی گفته اند که آدم و حوّا در آن سرزمین یکدیگر را پیدا کردند و شناختند و بعضی گفته اند:زائران خانه خدا در آنجا یکدیگر را می بیند ومی شناسند وتفسیرهای دیگر…
ولی بعید نیست این نامگذای اشاره به حقیقتی دیگر داشته باشد و آن این است که،سرزمین عرفات،محیط بسیار آماده ای برای معرفت پروردگارو شناسائی ذات پاک اوست. و به راستی آن جذبه معنوی و روحانیکه انسان به هنگام ورود به عرفات پیدا می کند با هیچ بیان و سخنی قابل توصیف نیست-تنها باید رفت و مشاهده کرد- همه یک شکل،همه یکنواخت،همه بیابان نشین،همه از هیاهوی شهر و از هیاهوی دنیای مادی و زرق و برق اش رها شده، در زیر آن آسمان نیلی، در آن هوای آزاد و پاک از آلودگی گناه، در آنجاکه فرشته وحی پرو بال می زند،در آنجا که از لابلای نسیم اش صدای زمزمه جبرئیل و آهنگ مردانه ابراهیم خلیل علیه السلام و طنین حیات بخش پیامبر اسلام صلی ا…علیه و اله و مجاهدان صدر اسلام شنیده می شود .
در این سرزمین خاطرانگیز که گویای دریچه ای به جهان ماورای طبیعت در آن گشوده شده انسان نه تنها از نشئه عرفان پروردگار سرمست می شود و لحظه ای با زمزمه تمام خلقت هماهنگ می گرددبلکه در درون وجود خود،خودش را هم که عمری است گم کرده و به دنبالش می گردد پیدا میکند و به حال خویشتن نیز عارف می گردد ومی داند او آن کسی نیت که شب و روز در تلاش معاش حریصانه، کوه و صحرا را زیر پا می گذارد وهرچه می یابد عطشش فرو نمی نشیند، می یابد گوهر دیگری در درون جان او نهفته است که او در حقیقت همان است. آری این سرزمین را عرفات می نامند.
خداوند تو را می خواند… پس نزدیکتر شو وبشناس! همانگونه که مولایت حسین بن علی علیه السلام شناخت و قربانی شد.
عرفه ،گل واژه ای بارانی که روح را غرق نور می کند، زمزمه عاشقانه خالقی است که جان ها را طراوت می بخشد و غزل معرفت خوبان خداست.
عرفه ،سرود مهربانی پروردگاری است که مهربان ترین انسان برایش سروده و نجوای آشنای هر بنده ای قرار داده است.
آری دعای عرفه تفسیر ”مِن حبلِ الورید“1 است و مصداق آیه ”لاتَقنَطوا من رحمة ا…“2
عرفه پناهگاهی است برای کویر دلتنگی ها و عرفات مکانی عظیم و آغوشی گرم.
پرنده ای ناچیز و محبوس در قفس جسم برای حرکت به سویت ،بال های ظریف اش لرزیدن گرفته است. نه برای اینکه از قفس تن پرواز کند و درجهان پهناور بال و پر بگشاید چرا که زمین و آسمان با آن همه پهناوری ، جز قفسی بزرگتر برای این پرنده شیدا نیست؛او می خواهد و می نالد تا آغوش بارگاه بی نهایت خود رادر همین هستی که تجلی گاه عظمت جلال و جمال توست باز کنی و او را به سوی خودت بخوانی !
این چشم نیاز را که به سویت دوخته ام تو به من عنایت فرموده ای، پس مرا دریاب و تفکر و شناخت معبودم را که کسی جز تو نیست بر من عطا کن!
چرا که امام محمد باقر علیه السلام می فرمایند
تدبیر برترین مظهر عقل است و تفکر عالیترین مراتب عبادت
انجام دادن عباداتی مانند نماز و روزه و حج و زکات که خداوند متعال بر عهده ی ما نهاده است، نفس را تزکیه و پاک می سازد، و دل را صیقل می دهد و آن را برای دریافت نور و هدایت و حکمت از جانب خداوند آماده می کند.
(افمن شرح الله صدره للاسلام فهو علی نور من ربه)1
آیا کسی که خداوند سینه اش را برای اسلام گشاده و بر نوری از جانب پروردگار خویش است.
انجام دادن عبادات گناهان را پاک می کند، امید به آمرزش و بخشایش الهی را در انسان بر می انگیزد، آرزوی رسیدن به سعادتمندی را در او تقویت می کند. و احساس آرامش و امنیت را در روان او به وجود می آورد.
انجام دادن عبادات بسیاری از خصلت های نیک را به انسان می آموزد، خصلت هایی چون شکیبایی و تحمل سختی ها، مبارزه با نفس و تسلط بر هوس ها و خواهش های آن، فرمانبرداری، و نظم، مردم دوستی و نیک کردن به آن ها و کمک به نیازمندان، همکاری و همبستگی اجتماعی و دیگر خصلت هایی که از شاخص های مهم سلامت و بهداشت روان محسوب می شوند.2
1-زمر/22
2-حدیث و روانشناسی/دکتر نجاتی/ترجمه حمید رضا شیخی/ص 306/ انتشارات آستان قدس رضوی
به همت باران از مدرسه ی بقیع
به همت حمزه لوی طلبه ی سال دوم
به گزارش رابط خبری: مراسم شب زنده داری و عبادت در شب میلاد حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه شریف) 14/4/1391 باحضورمسئولین ، اساتید، مبلغین ، دانش آموختگان ،طلاب در مدرسه ی بقیع برگزارگردید.
هدف از این برنامه بهره مندی از شب پرشکوه نیمه ی شعبان و درک حرمت توسل واستمداد از حضرت بقیه الله اعظم خلف الحجه(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود.
حضور شماری از اساتید و مبلغین مدرسه ی بقیع کرج به عنوا ن مبلغ در مراسم اعتکاف به گزارش رابط خبری: شماری از اساتید و مبلغان مدرسه ی بقیع به عنوان مبلغ ، سخنران پاسخگو به سوالات شرعی وشبهات، قاری قرآن در مراسم اعتکاف از 15/3/1391 به مدت سه روز حضور یافتند .
هدف از حضور اساتید و مبلغان مدرسه در اعتکاف بیان بایسته گی های مراسم اعتکاف در میان معتکفین بیان شده است.
اعزام شماری ازطلاب مدرسه ی بقیع کرج به شهر مقدس قم
به گزارش رابط خبری : به همت معاونت فرهنگی و پایگاه بسیج مدرسه ی علمیه ی بقیع پنج شنبه 18و19/3/1391 شماری از طلاب این مدرسه به اردوی زیارتی قم و جمکران اعزام شدند.
شرکت در برنامه های فرهنگی حرم و جمکران، زیارت علمای مدفون در شهر قم از جمعه برنامه های برگزار شده در این اردو بود.
به گزارش رابط خبری: جلسه ی دانش آموختگان یکشنبه 24/2/1391 با حضور موسس مدرسه ی علمیه ی بقیع خانم صباحی و طلاب فارغ التحصیل در مدرسه ی بقیع برگزار گردید.
خانم صباحی درآغاز کلام با تبریک سالروز ولادت حضرت فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) گفت: ان شاءالله مقامی که خداوند به شما داده است مبارک تان باشد، مقام مادری.
وی در ادامه افزود: مادر یک موجودی است که خداوند متعال به او ارزش داده است. واژه ی ام یا مادر برای مخلوقاتی به کار می رود که ارزش گران سنگی دارند.مثل ام الکتاب ، زمین مادر طبیعت و … .
موسس مدرسه ی بقیع با اشاره به اینکه هرچه از زمین استخراج می شود خاصیتی دارد گفت: هرچه که روی زمین است خاصیتی دارد حتی اگر مورد پسند مانباشد ، نیاز دیگر موجودات را برطرف می کنند. معادن، گیاهان دارویی، گیاهان زینتی و … .
ایشان با تاکید بر ضعیفه و بی عقل نبودن زن گفت: زن امانت دار الهی است. زن است که امنیت و آرامش را در محیط خانه ایجاد می کند.
اگر می خواهیم جامعه درست شود باید شخصیت و رفتار زن راتا حد تعادلی که در شرع تعریف نموده است تصحیح نمود.
استاد صباحی در ادامه با بیان فقیر بودن تمان موجودات به ذات مقدس الهی اظهار داشت: ما باید بدانیم با همه ادعایی که داریم دستمان خالی است.
باران که از آسمان نازل می شود دانه های شقایق از زمین می رویند، روزهایی مثل ولادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) باران رحمتی است از سوی خداوند متعال که شقایق های معنویت و عمل و علم اندوزی در وجود زنان جامعه رشد کند تا خوب در عرصه ی زندگی جلوه گری کنند.
در ادامه ی جلسه موسس مدرسه استاد صباحی به سوالات دانش آموختگان پاسخ دادند.
پس از آن دبیر جلسه ی دانش آموختگان در باره ی تازه های کتاب دینی و اخبار روز مطالبی را بیان نمودند.
درآخر از دانش آموختگان برای کلاس تجوید عملی و قرائت ثبت نام به عمل آمد.
مسابقه ي مهتاب درغربت درمدرسه ي بقيع برگزار مي شود.
مسابقه ي مهتاب در غربت در قالب:
1-مقاله نويسي (حداقل يك صفحه وحداكثر10صفحه )
2- متن ادبي
3-دلنوشته
4-شعرنويسي
5-وبلاگ نويسي (بادرج حداقل پنج پست)
با محوريت احاديث نبوي(صلي الله عليه وآله وسلم) در مقام حضرت فاطمه الزهرا(سلام الله عليها)
1- فاطمه بضعه مني من سرها فقد سرني و من ساءها فقد ساءني… امالي مفيد،ص 260
2-فاطمه بضعه مني من آذاها فقد آذاني يرضي الله لرضاها و يغضب لغضبها و هي سيده نساءالعالمين. ارشادالقلوب الصواب،ج2،ص 232
شركت كنندگان گرامی برای ارسال آثار خود به آدرس الكترونيكي baghi.karaj@yahoo.com مراجعه فرمایید.
زمان آغاز مسابقه 5/2/91 مقارن با ايام شهادت حضرت فاطمه الزهرا(سلام الله عليها)ومهلت ارسال آثار 28ارديبهشت (سالروز ميلادحضرت فاطمه الزهرا(سلام الله عليها) مي باشد.
حضور طلاب برگزیده مدرسه ی علمیه ی بقیع در دیدار باریاست جمهوری در استان البرز
به گزارش رابط خبری: طلاب برگزیده مدرسه ی بقیع 21/12/1390 درجلسه ی دیدار ایثارگران،علما،منتخبین با دکتر محمود احمدی نژاد شرکت نمودند.
برگزاری مسابقه ی راه روشن در مدرسه ی علمیه ی بقیع
به گزارش رابط خبری: مسابقه ی راه روشن صبح جمعه 19/ 12/1390 ساعت ده با شرکت سی وهشت نفر درمدرسه ی بقیع برگزار گردید.
سوالات مسابقه به صورت چهار گزینه ای برگرفته از جلد دوم کتاب راه روشن بود.
لازم به ذکر است به نفرات برتر از سوی موسسه ی راه روشن جوایز نفیسی اهدائ خواهد شد.
خانم علی محمد زاده مسئول اجرایی مسابقه ی راه روشن هدف از برگزاری مسابقه را آشنایی هرچه بیشتر شرکت کنندگان با مفاهیم نهج البلاغه بیان نمود.
با عرض تسیلت و تعزیت به مناسبت وفات دخت گرامی حضرت امام موسی کاظم(علیه السلام) حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام ) ، پیروزی شکوهمند ملت آگاه و شجاع ایران اسلامی در حضور آگاهانه و هوشمندانه آنهادر انتخابات مجلس نهم را ارج می نهیم و امید وافر داریم در سایه عنایات حضرت حق جل و علا و توجهات حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) و هدایت داهیانه رهبر معظم انقلاب این حضور حماسی و آگاهانه مردم ایران اسلامی سر آغازی شکوهمند در طلیعه پیشرفت و عدالت باشد .
برگزاري نشست بصيرت در مدرسه بقيع کرج
به همت معاونت فرهنگي مدرسه علميه بقيع کرج نشست بصيرت با حضور کارشناس سياسي برگزار شد.
آقاي مسگري استاد حوزه و دانشگاه در اين نشست با اشاره به لزوم مقابله با جنگهاي داخلي تصريح کرد: بي بصيرتي در جنگها و فتنههاي داخلي خطرناکتر از جنگ با دشمنان خارجي است و در فتنه 88 برخي از خواص جامعه ما دچار لغزش شدند.
وي افزود: شرکت در انتخابات نمايندگان مجلس مهمتر از انتخابات رياست جمهوري است زيرا مجلس اتاق فکر نظام جمهوري اسلامي است.
استاد حوزه و دانشگاه به نامزدهاي شرکت کننده در انتخابات مجلس اشاره کرد و خاطرنشان ساخت: در انتخاب نامزدها بايد به سلامت ديني و تخصص در کنار يکديگر دقت نماييم زيرا تعهد بدون تخصص کارساز نيست و تخصص بدون تعهد نيز مخرب است.
تجديد پيمان طلاب و مسئولين مدرسه بقيع کرج با آرمانهاي امام خميني(ره(
مسئولين و طلاب مدرسه علميه بقيع کرج در مراسم تجديد ميثاق با آرمانهاي رهبر کبير انقلاب اسلامي در حرم مطهر امام خميني(ره) شرکت کردند.
فاطمه سلجوقي مدير مدرسه علميه بقيع کرج با اشاره به حضور طلاب و مسئولين اين مدرسه در مرقد مطهر امام خميني(ره) تصريح کرد: مسئولين و طلاب مدرسه علميه بقيع به همراه مسئولين استان البرز در مراسم ضمن قرائت فاتحه بر مرقد امام راحل(ره) با آرمانهاي بنيانگذار جمهوري اسلامي و شهداي انقلاب و هشت سال دفاع مقدس تجديد پيمان کردند.