• آرشیوها 
  •  
  • تماس  
  • ورود 

به کجا می رویم ؟

04 تیر 1393 توسط فاطمه سلجوقی

آیا می دانید ؟ نرخ باروری به معنای متوسط تعدادفرزندان زنده ای است که هر زن به دنیا می آورد ؟ یعنی تعداد فرزندانی که جایگزین والدین می شوند

آیا می دانید ؟ نرخ باروری در جامعه ای اگر 2/1باشد افراد آن جامعه ثابت می مانند  و پس ازدو نسل نرخ رشد جمعیت به به صفر می رسد؟

آیا می دانید ؟ علی رغم اینکه قراربودهاست در سال 90نرخ باروری در ایران به 2/1برسد در سال 79 به این عدد رسیده است یعنی مسئولین کنترل جمعیت به جای کلاه ، سر آوردند .

آیا می دانید هم اکنون نرخ باروری در ایران به 1/7رسیده است ؟

آیامی دانید این نرخ باروری میانگین همه نقاط کشور اعم از تسنن و تشیع می باشد و با توجه به اینکه نرخ باروری در مناطق اهل تسنن بالاتر از مناطق شیعه نشین است ،نرخ باروری در مناطق شیعه نشین به مراتب از 7/1هم پایین تر است ….

بخشی از پیام کارشناسان جمعیت و پزشکان مشاور شورای عالی انقلاب فرهنگی

این مطلب ادامه دارد

 نظر دهید »

کاهش خوشبختی با افزایش ثروت

01 خرداد 1393 توسط فاطمه سلجوقی

 یک گروه از محققان با بررسی پرسش نقش توسعه اقتصادی در احساس خوشبختی و رضایت از زندگی در نهایت اعلام کردند که ثروت می تواند خوشبختی به همراه داشته باشد اما این شرایط تنها زمانی عملی است که درآمد فرد بیشتر از 36 هزار دلار در سال باشد.به گزارش خبرگزاری مهر، اقتصاددانها با بررسی این پرسش که آیا توسعه اقتصادی توان خرید خوشبختی را دارد یا خیر به این نتیجه رسیده است که رضایت از زندگی درمیان افرای که در ثروتمندترین کشورها زندگی می کنند کاهش یافته است.

تحقیقات انجام شده توسط یوجینیو پروتو از دانشگاه وارویک و آلدو راستچینی از دانشگاه مینه سوتا همانطور که انتظار می رفت به این نتیجه رسید که سطح رضایت از زندگی با ثروت کشور افزایش می یابد تا مردم بتوانند نیازهای اولیه خود را تأمین کنند.

این درحالی است که نتیجه شگفت انگیز اینجاست که وقتی در آمد به یک سطح مشخصی می رسد ( حدود 36 هزار دلار) سطح رضایت از زندگی به اوج خود می رسد و پس از آن در کشورهای بسیار ثروتمند اندکی کاهش می یابد.

محققان اظهار داشتند تحقیقات ما یک نتیجه بسیار شگفت انگیز داشت که تاکنون گزارش نشده بود به نظر می رسد که سطح رضایت از زندگی پس از یک سطح مشخص از ثروت کاهش می یابد.

این تحقیق نشان می دهد که افرادی که در کشورهایی زندگی می کنند که سرانه تولید ناخالص ملی آنها کمتر از 6700 دلار است 12 درصد بیشتر از کشورهایی که سرانه تولید ناخالص ملی آنها حدود 18 هزار دلار بود، به بیشترین سطح رضایت از زندگی دست یافته اند.

وقتی که کشورها به سرانه تولید ناخالص ملی حدود 36هزار و 400 دلار دست یافتند افزایش سطح شادی که ثروت به ارمغان می آورد کمتر مشهود است.

بین این سطح و بالاترین سطح سرانه تولید ناخالص ملی یعنی رقم 54 هزار دلار احتمال گزارش بالاترین سطح رضایت از زندگی تغییر می می کند.

نتایج این تحقیق به طور گسترده در ارتباط با پارادوکس استرلین قرار می گیرد که اعلام کرده است ارتباط رضایت از زندگی و تولید ناخالص ملی در کشورهای غنی کما بیش در یک سطح است.

پارادوکس استرلین که از نام اقتصاد دان ریچارد استرلین برگرفته شده است بیان می ‌کند که درآمد بالا لزوما افراد را شادمان ‌تر نمی‌ کند. این نظریه از سال 1974 که بیان شد نظرات اقتصاددانها را دچار تحولات بسیاری کرده است.

منبع خبرگزاری مهر: http://mehrnews.com/detail/News/
 

 1 نظر
03 آذر 1392 توسط فاطمه سلجوقی

 

کتابهای دشوار را چگونه بخوانم؟
طرح سئوال هنگام مطالعه متنهای دشوار، رودربایستی شما را با متن کم، و مسیر مطالعه را برای شما باز می‌کند، آهسته آهسته، احساس علاقه می‌کنید که کتاب را تا پایان بخوانید.
سئوال کردن به شما کمک می‌کند تا مطالب دشوار یا مطالبی را که به آنها علاقه ندارید، تجزیه و تحلیل کنید و آنها را بهتر بفهمید. پس از طرح سئوال، برای یافتن جواب، رغبت بیشتری به خواندن در خود احساس می‌کنید. مثلاً می‌توانید یک عنوان یا سرفصل یا جمله اول یک پاراگراف را به یک جمله سئوالی تبدیل کنید تا برای ادامه مطلب و پیدا کردن پاسخ تحریک شوید.
برای مثال، می‌توان از عبارت زیر:
فرق مفهوم «جنس» و «فصل» در این است که «جنس» مورد تقسیم واقع می‌شود؛ ولی «فصل» تقسیم کننده «جنس» است.
سئوالات زیر را مطرح کرد:
- بالاخره فرق مفهوم «جنس» و «فصل» چیست؟
- منظور از مورد تقسیم واقع شدن و مقسم بودن چیست؟
- آیا تنها همین فرق بین «جنس» و «فصل» وجود دارد؟
- اگر «جنس» و «فصل» را مستقلاً تعریف کنیم، آیا می‌توانیم این فرق را بهتر بفهمیم یا حتی فرقهای احتمالی دیگری را پیدا کنیم؟
- آیا شباهتی نیز بین این دو مفهوم وجود دارد؟
- دانستن فرق این دو مفهوم چه سودی دارد و در کجا استفاده می‌شود؟

◊ همچنین برای خواندن یک کتاب دشوار:

1- متن های طولانی و بلند را تجزیه کنید.

2- در مطالعه از روش «پس ختام»سود برید.
این روش؛ برای خواندن و فهم کتابهای دشوار، بسیار مفید و موثر است و مشتمل بر شش مرحله است:


1- خواندن اجمالی: هنگامی که می‌خواهید مطالعه کتاب دشواری را آغاز کنید، بهتر است قبل از خواندن کامل و جزء به جزء آن، ابتدا یک بار به طور اجمالی و سریع، کتاب را مرور کنید تا یک برداشت کلی از موضوع و قسمتهای مهم آن داشته باشید.

2- سئوال: برای هر قسمت یا فصلی از یک کتاب که می‌خوانید، متناسب با هدفی که از مطالعه دارید، سؤالهایی را طرح کنید. از عنوانهای کلی، فرعی و پاراگرفهای مقدمه و نتیجه، سئوال بسازید.

مثلا از خود بپرسید که به چه دلیل می‌خواهید این کتاب را بخوانید؟ به عبارت دیگر انتظار دارید از خواندن این کتاب چه چیزی عایدتان شود؟

پرسش از این هدف مطالعه، طرح فکری شما را نسبت به مطلب، روشن می‌سازد و علاقه و دلبستگی خاصی را برای مطالعه در شما ایجاد می‌کند.
در بسیاری از افراد، پس از طرح این سئوال، وابستگی خاصی به متن ایجاد می‌شود و این کلید فهم متن است.


3- خواندن: در این مرحله، مطلب یا موضوع را بخوانید.


4- تفکر: سعی کنید با تفکر درباره مطالبی که می‌خوانید، آنها را بفهمید و به آنها معنا بدهید.
5- از حفظ گفتن: پس از خواندن هر قسمت، بکوشید مطالب مهم آن را به یاد آورید و برای خود بازگو کنید. ضمن این کار به سئوالهایی که طرح کرده‌اید، بیندیشید.


6- مرور کردن: وقتی که خواندن تمام کتاب یا کلّ مطلب را به پایان رساندید، آن را مرور یا بازبینی کنید. بهترین راه مرور کردن این است که بکوشید تا بدون مراجعه به متن، سئوالهای مهم را جواب دهید.

 

 3- با مؤلف، گفت و گو یا مباحثه کنید.


لزومی ندارد که دسترسی حضوری به مولف داشته باشید. شما می‌توانید با مولف، یک مکالمه ذهنی داشته باشید و سوالات خود را از او بپرسید.
- مبنای فکری شما برای این مسئله چیست؟
- من این قسمت از حرفهای شما را نمی‌توانم بپذیرم؛ چون
…
- کاربردهای علمی این مطلب چیست؟
- آیا منظور شما از این مطلب، آن است که
…
از طرح سئوالات دشوار نهراسید. حتی سئوالاتی که فکر می‌کنید پاسخ دادن به آنها برای مولف هم دشوار است!

 
◊ اکنون کتاب را ببندید، و ….

● آموخته‌های خود را ارزیابی کنید.
بعد از خواندن مطالب با طرح پرسش می‌توانید میزان فهم خود را از مطالب ارزیابی کنید. این گونه سئوالات، شما را برای بحثهای کلاسی، امتحانات و تهیه مقالات تحقیقی آماده می‌کند.

● مطالب را تجزیه و تحلیل کنید.
اگر هنگام مطالعه، سوالات خوبی مطرح کرده باشید، باید بتوانید از درک سطحی مطالب بگذرید و قادر به تجزیه و تحلیل آنها به طور عمیق باشید.
اگر این توانایی را ندارید، یک بار دیگر متن را با سوالات جدی‌تری بخوانید.

● انتقاد کنید
اگر مطالب را تا حدّ رضایت‌بخشی فهمیده باشید، باید بتوانید درباره نظم داخلی مطالب، ارزش اثر و اعتبار آن، سوالات انتقادی مطرح کنید.
همچنین می‌توانید درباره دسته‌بندی مطالب، اهمیت و روابط آنها با دانسته‌های قبلی خود، انتقاد کنید.


● در بازنویسی کتاب به مولف کمک کنید.
شاید مولف بخواهد کتاب خود را ویرایش علمی کند. خود را دست کم نگیرید. در این کار به او کمک کنید. انتقادها و پیشنهادهای خود را در حاشیه کتابتان یادداشت کنید.


◊ بد نیست بدانید که …
«اشکال کردن» غیر از «سوال کردن» است.
باید مرز بین «سؤال کردن» و «اشکال کردن» مشخص شود. مهم‌ترین تفاوت سؤال و انتقاد آن است که :
انتقاد پس از فهم کامل مطلب صورت می‌گیرد؛ در حالی که سؤال به منظور فهم و درک مطلب مطرح می‌شود. به عبارت دیگر، خواننده‌ای که سؤال می‌کند، می‌داند که هنوز به دیدگاه مورد نظر نویسنده دست نیافته است؛ پس سؤال می‌کند تا مطلب را بفهمد.
اگر مرز بین «سؤال» و «انتقاد» مشخص نشود، ممکن است سؤال کننده، پرسش خود را با لحن انتقادی مطرح کند و این مسئله سبب می‌شود تا پاسخی که نویسنده در کتاب خود بیان کرده است، مسیر همواری برای رسیدن به ذهن پرسشگر نیابد.


 نظر دهید »

راز ازدواج یوسف علیه السلام با زلیخا

02 اردیبهشت 1392 توسط فاطمه سلجوقی

حضرت ابی عبدالله علیه السلام فرمود:زلیخا خواست به ملاقات یوسف برود،به او گفته شد:به خاطر کاری که نسبت به او کردی خوش نداریم تو را نزد وی ببریم.گفت:از کسی که خوف خدا دارد بیمی ندارم.وقتی بر یوسف وارد شد،یوسف فرمود:ای زلیخا!چرا رنگ تو را متغیر می بینم؟زلیخا گفت:سپاس خدای را که سلاطین را به خاطر نافرمانی،بنده نمود و بندگان را به واسطه فرمانبرداری،پادشاه قرار داد.

یوسف فرمود:چه چیزی تو را بر آن داشت که آن عمل را انجام دهی؟زلیخا گفت:ای یوسف!زیبایی رویت.

یوسف فرمود:اگر پیامبر آخر زمان را که محمد می نامند و صورتش از من زیباتر و خلقش بهتر و کرمش بیستر است ببینی چه خواهی کرد؟!

زلیخا گفت:راست می گویی!یوسف فرمود:چگونه دانستی من راست می گویم؟

زلیخا گفت:وقتی نامش را بردی،محبتش در قلبم جای گرفت.خداوند عز و جلّ به یوسف وحی نمود:او را ست می گوید و من او را به خاطر علاقه اش به محمد دوست می دارم.به یوسف فرمان داد که با وی ازدواج کند.(علل الشرایع،باب 48،ص149)

 نظر دهید »

فرشتگان خدمت گذار

02 اردیبهشت 1392 توسط فاطمه سلجوقی

در بخشی از دعای افتتاح آمده است:((وَ حُفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ المُقَّربینَ وَ اَیَّدهُ بِرُوحِ القُدُسِ یا رَبَّ العالَمینَ؛او را به سپاه فرشتگان مقرب فراگیر و به روح القدسش موید بدار،ای پروردگار جهانیان))فرشتگان خدای عز و جل مأموراند تا به فرمان امام عصر علیه السلام عمل کنند،در هر کاری به خدمت این بزرگوار برسند و با اجازه ایشان ،آنچه متعلق به امام است را میان مردم تقسیم کنند.خدا به آنها امر فرموده که مطیع امامان باشند و به دستورشان عمل کنند.امام موسی بن جعفر علیه السلام فرموده اند:هیچ فرشته ای نیست که خدا او را برای امری فرو فرستد ،مگر اینکه از امام شروع می کند و آن کار را خدمت امام عرضه می دارد و به طور کلی،آمد و شد فرشتگان از جانب خدای تبارک و تعالی به سوی صاحب این امر (حجت خدا)است.

امام حسین علیه السلام نیز می فرمایید:((قسم به خدا!خدا چیزی را نیافریده است،مگر آنکه به او امر فرموده تا از ما اطاعت و فرمان برداری کند.))بنابراین ،فرشتگانی که برای انجام دادن کاری به زمین فرود می آیند،باید مطیع اوامر امام  باشند.(مهدی منجی موعود،سید حسین اسحاقی،ص49و50)

 نظر دهید »

شب اول قبر

05 اسفند 1391 توسط فاطمه سلجوقی

کسانی که در دریا می میرند یا طوری می شود که خاکستر می شوند،شب اول قبر آنان چه موقعی است؟یا شهیدانی که بعد از بیست سال جنازه شان پیدا می شود،آیا شب اول قبر آنان،شب اولی است که استخوان آنان را در قبر می گذارند؟

بر اساس آیات و روایات،روح انسان پس از مرگ و انقطاع از بدن مادی،خود را با بدن برزخی و قالب مثالی می یابد.بدن مثالی،شباهت بسیاری به بدن دنیوی انسان دارد؛ولی در عین حال بدنی است که با نظام و قوانین عالم برزخ سازگار است و با بدن مادی دنیوی،تفاوت هایی دارد.1افزون بر اینکه در بیشتر موارد،مقصود از واژه(قبر)،در واقع (برزخ)است؛چنان که در روایت آمده:(ان القبر روضة من ریاض الجنة او حفرة من النار)2،(قبر یا باغی از باغ های بهشت و یا جایگاه پستی از جایگاه های آتش است.)

البته قبر برزخی و قبر خاکی،ارتباط خاصی با هم دارند؛ولی باید توجه داشت که عمده مسائل شب اول قبر و پس از آن،مرتبط با عالم برزخ است،نه قبر خاکی.3بنابراین هم عذاب قبر و فشار آن و هم شادی ها و فراخی های آن،مرتبط با عالم برزخ بوده و با قالب بدن برزخی،صورت می گیرد و قبر خاکی در این موارد،خصوصیتی ندارد.از این رو اگر مرده ای را بسوزانند،یا به دریا بینندازند و یا آن را مومیایی کرده و در محفظه های خاصی نگه دارند،باز هم مسائل شب اول قبر(فشار،سوال،مکافات و…)برای آنان خواهد بود و شب اول قبر آنها،همان شبی است که این بدن ها به دریا انداخنه شد،یا طعمه حریق گشته و یا خوراک حیوانی قرار گرفته است.شب اول قبر شهیدانی که پس از مدت مدیدی،اجساد مقدس و مطهر آنان یافت می شود؛همان شبی است که در بیابان ها مانده اند.حضرت امیر علیه السلام می فرماید:(فرو گذار نمی شود احدی از مردم که در شرق و غرب زمین و دریا و صحرا هستند؛مگر آنکه فرشته های سوال کننده،به ملاقات آنان خواهند رفت.)4

 نظر دهید »

روزهای خدایی

19 بهمن 1391 توسط فاطمه سلجوقی

سلام بر 22بهمن

سلام بر شهدا

سلام بر پاکانی که نعمت حیات را مدیون ایشانیم .

خدایا ماراقدردان این پیمان نگهدار .

حرکت امام خمینی ، حرکت ناب انقلاب اسلامی معلم صادق و از جان گذشته تا تحقق دولت حقه امام زمان (عج) همچنان پرشور وزنده حیاتمند خواهدمانند چه نسلی که انقلاب کرده اند وجود داشته باشند و چه وجود نداشته باشند، فرزندان معنوی امام خمینی در سارسر جهان پیام انقلاب و شهدا را دریافته اند . .

ضامن این حرکت خداست چه ما زنده باشیم یا نباشیم ،چه در داخل کشور وفادار به این پیمان باشیم و گرچه کسانی هم باشند که اهل خیانت به این پیام باشند خداوند نخواهد گذاشت که این پیام و خون شهدا نابود  گردد .

اسلام زنده است به خون شهدا علی رغم همه سختی ها و کارشکنی ها .

علی رغم فشارهای دشمن از برون و درون نخواهیم گذاشت به نهالی که شهدا با خونشان آبیاری نموده اند صدمه ای وارد شود

مابرآنیم که بر سر این پیمانیم .

مادران و همسران شهدا

از تمام لحظه های عمرشما سپاسگزاری می نمائیم از همه گذشت ها و صبوری های شما سپاس گزاری می نمائیم .

خالصانه و متواضعانه در محضر خداسپاسگزار وشاکریم .

وجودگرامیتان را در این جامعه شمع هایی استواری می دانیم که شعله ان هرگز به خاموشی نخواهدگرائید .

همچنان که نام امام حسین (علیه السلام ) و نام شهدای کربلا و حضرت زینب جاودانه ماند ، خوش پیمانی با امام حسین (علیه السلام) نموده اید و بدانید که خداوند ضامن این پیام و حرکت  است اگر امروز کتاب ها در قفسه های کتابخانه ایستاده اند ….

اگر امروز دختران جوان اهل حجاب و تقوا در این جامعه حاضرند ….

اگر امروز خارجی ها و آمریکایی ها در پای میز مذاکره در مقابل استواری و هوشمندی و مقاومت این ملت اذعان دارند که ایرانی ها هوشمند هستند و ما در مقابل ایران سردر گم هستیم ….

عزت و آبرویی است که حاصل هم این پایداری هاست ،نتیجه پرچم عزتمند جهاد و شهادت است .

اگر امروز دانشمندان ما با گلوله نشانه می روند از آنجاست که دشمن نمی خواهدپیام امام و شهدا با قدرت علمی واقتصادی ایران الگویی برای فهم جدید جهان باشد .

جهان از سلطه و ظلم خسته است و فرزندان این مرزو بوم پاکانی که به بشریت پیام داده اند که ذلت از کرامت ذاتی انسان به دور است و پیام هیهات من الذله را احیا نمودند .

ماوظیفه داریم در شرایط کنونی بیش از پیش به سرمایه های عمروجانی که شهدا خود استفاده نکردند و برای ما به ارمغان نهاده اند برای بهترین های جهان علم و اخلاق و دین صرف نمائیم . وگرنه بدانیم دربرابر سئوال خداوند در برابر شهدا و پرسش بای ذنب قتلت پاسخی برای مظلومیت ایشان نداریم .

خدایا در حضور مادران و همسران شهدا و در این ساحت مقدس به نام تو مردم به جهاد آمدند و رهبری دین مدارانه و خالصانه امام خمینی تو را سوگند می دهیم که ما را در برابر خودت و شهدا شرمسار مگردان که هیچ کوتاهی و خیانتی بر اهداف شهدا پذیرفته شده نیست .

ای خدای بزرگ دعای امام عصر (عج) را در حق امت اسلامی و مقام معظم رهبری در اعتلای هر چه بیشتر و مقاومت روز افزون مستجاب بفرما.

به قلم صبا از مدرسه بقیع

 1 نظر

توطئه های استکبار علیه انقلاب از دیدگاه امام خمینی

15 بهمن 1391 توسط فاطمه سلجوقی

از دیدگاه امام خمینی مهمترین توطئه های استکبار پس از پیروزی انقلاب که آشکارا به چشم می خورد تبلیغات دامنه دار است که با هدف مایوس کردن ملتها خصوصاَ ملت ایران از اسلام می باشد. .ایشان این تبلیغات را در سه دسته طبقه بندی می کنند:

 1. گاهی ناشیانه و با صراحت به این که احکام اسلام که هزار و چهار صد سال قبل وضع شده است نمی تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند.

 2.یا آن که اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است،و در عصر حاضر نمی شود کشورها از تمدن جهانی و مظاهر آن کناره گیری نمایند و امثال این تبلیغات ابلهانه

 3.گاهی موذیانه و شیطنت آمیز به گونه طرفداری از قداست اسلام،که اسلام و دیگر ادیان الهی سر و کار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترک نیا و اشتغال به عبادات و انکار و ادعیه که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور می کند،و حکومت و سیاست و سررشته داری بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است چه این ها تمام برای تعمیر دنیا است و آ« مخالف مسلک انبیا عظام است و مع الاسف تبلیغ بوجه دوم در بعضی از روحانیون و متدینان بی خبر از اسلام تاثیر گذاشته که حتی دخالت در حکومت و سیاست را به مثابه یک گناه و فسق می دانستند و شاید(هنوز)بدانند و این فاجعه بزرگی است که اسلام مبتلای آن بود.

 نظر دهید »

همدوش

11 بهمن 1391 توسط فاطمه سلجوقی

«درمیان تمام پدیده هایی که به جامعه و جنبه های انسانی آن مرتبط است ،موضوع زن همواره با پیچیدگی بیشتری همراه بوده است، در عالم حقیقت انسانی زن چهره ای مختلفی از خود ارائه نشان داده است که باسیستی آن جلوه های متفاوت و صورت های گوناگون هویدا گردد تا آن گونه که هست شناخته و معرفی گردد . دفاع مقدس هشت ساله با تمامی افت و خیزهای خود هزاران تجربه  از جان فشانی ها ،ایثارگری ها صبر و مقاومت و نقش های تربیتی ،اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی این قشر از جامعه انسانی را به نمایش گذاشته که هرکدام گنجی عظیم و قابل کشف و بررسی و تفسیر می باشد . »

مجموعه کتاب همدوش گوشه ای از حضور و نمایش توانایی های زنانی است که همدوش مردان خطه ی دلاورخیز اصفهان توانستند درسنگر دفاع مقدس و در پشتیبانی از جنگ نقش به سزایی ایفا کنند .

این مجموعه پس از برگزاری اولین همایش طلایه داران مقاومت در سال 1383که با همت اداره کل حفظ آثار و نشر ونشر ارزش های دفاع  مقدس اصفهان برگزارشد ،جمع آوری گردیده است تلاش نموده با روایت های زیبا از جان فشانی زنان دلیر این مرزو بوم تابلویی از صبر و ایثار و عاطفه را در تصویر نماید .

کتاب در سال 1388 به همت خانم طیبه کیانی جمع آوری و توسط انتشارات گفتمان اندیشه معاصر به چاپ رسیده است .

 نظر دهید »

صوت قرآن نامحرم

09 بهمن 1391 توسط فاطمه سلجوقی

آیا مرد نامحرم می تواند صدای دختر بالغ را در حال خواندن قرآن با صوت یا ترتیل و تواشیح و سرود بشنود؟

همه مراجع (به غیر از آیه الله مکارم):اگر صدای خود را نازک و رقیق نکند -به طوری که باعث تهییج شهوت شود-اشکال ندارد.

آیه الله مکارم شیرازی :جایز نیست.

 1 نظر

تفاوت مصحف فاطمه سلام الله علیها با قرآن

07 بهمن 1391 توسط فاطمه سلجوقی

اگر مصحف به معنای قرآن است،پس مصحف فاطمه سلام الله علیها چیست؟چه محتوایی دارد؟مگر ممکن است جبرئیل بر غیر پیامبر نازل شود؟این مصحف اکنون کجاست؟

مصحف در لغت به معنای مجموعه برگه هایی استکه میان دو جلد،جمع آوری شده است و امروزه کتاب خوانده می شود.بنابراین منظور از مصحف فاطمه کتاب آن حضرت است. سخن کسانی مانند ایجی در مواقف و جرجانی در شرح مواقف و ابو زهره در کتاب امام صادق علیه السلام که مدعی اند،شیعه به قرآنی منسوب به فاطمه سلام الله علیها که غیر از قرآن رایج میان مسلمانان است،اعتقاد دارد-نادرست است و در عدم رجوع به روایات شیعه و نیز عدم دقت در معنای مصحف ریشه دارد.بر اساس شماری از احادیث در این کتاب،مطالبی چون وصیت حضرت زهرا سلام الله علیها،مصیبت های فرزندان آن حضرت در طول زمان،پیشگویی حوادث آینده و تمام پادشاهانی که بر زمین حکم خواهند راند،نوشته شده است.دسته ای از روایات نیز از اشتمال این مصحف،بر تمام احکام حلال و حرام،سخن به میان آورده است.بر اساس بعضی از احادیث،امام صادق علیه السلام حوادث تاریخ ای چون ظهور زندیقان را پیشگویی و گفتارش را به مصحف فاطمه،مستند کرده است.این روایات با هم ناسازگار نیست؛زیرا ممکن است همه مطالب یاد شده در آن مصحف،وجود داشته و هر روایت بخشی از محتوای آن را بیان کرده باشد.

درباره سبب انتساب مصحف به فاطمه سلام علیها می توان گفت:آن کتاب نزد آن حضرت نگه داری می شد و یا او واسطه رسیدن بعضی از مطالب،به دست امام علی علیه السلام بوده است.در بعضی از روایات،مصحف ،ره آورد املا و وحی مستقیم خداوند بر حضرت زهرا سلام الله علیها دانسته شده است.بر اساس روایات دیگر،بعد از وفات پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله،خداوند فرشته ای را نزد آن حضرت می فرستاد تا در غم پدر،دلداری اش دهد و وی را از مکان و جایگاه رسول خدا در بهشت آگاه سازد و با او درباره مطالب مختلف به گفت و گو بنشیند.حضرت فاطمه سلام الله علیها سخنان آن فرشته را به امام علی علیه السلام منتقل می کرد و آن حضرت آنها را به نگارش در می آورد.روایتی این فرشته را جبرئیل معرفی کرده است.میان این احادیث نیز ناسازگاری وجود ندارد؛زیرا می توان گفت خداوند به وسیله فرشته ای از فرشتگان خود(جبرئیل)با آن حضرت سخن گفته است و فاطمه زهرا سلام اله علیها بخشی از این کتاب را به مطالب دریافتی از پدر بزرگوار خود و بخشی دیگر را به مطالب جبرئیل اختصاص داده بود.

اشکال دیگر روایات دسته اخیر،قطع وحی پس از رسول اکرم است.به عبارت دیگر مسلمانان معتقدند آن حضرت،خاتم پیامبر است و بعد از وفات ایشان ،ارتباط میان زمین و آسمان قطع و وحی منقطع گشته است.حال چگونه فرشته بر حضرت زهرا سلام الله علیها نازل شده و با آن بزرگوار گفت و گو کرده است؟پاسخ:

طبق آیات قرآن،نزول فرشته الهی و ارتباط خداوند با غیر پیامبران،از طریق فرشتگان و وحی امکان پذیر است.

 1 نظر

موعود شناسی

05 بهمن 1391 توسط فاطمه سلجوقی

شکی نیست که هر کار اجتماعی احتیاج به اماده کردن ظرفیت های مناسب دارد در مورد منجی کل بشریت که پدیده اجتماعی عظیمی است احتیاج به تحقق مقدمات و شرایط خاصی است :

1-پیشرفت دینی در میان امت اسلامی

2- بلوغ همه زمانی و همه مکانی در جهان و درک اضطرار برای حضور منجی

3- آماده شدن یاران حضرت

 نظر دهید »

چکیده پایان نامه تبیین جایگاه ولایت فقیه در حکومت اسلامی

01 بهمن 1391 توسط فاطمه سلجوقی

عنوان تحقیق پایانی  : تبیین جایگاه ولایت فقیه در حکومت اسلامی

استاد راهنما:جناب آقای مسگری 

استاد داور:سرکار خانم دکتر نیکوبرش

پژوهشگر:فاطمه میدانی

 چکیده

حکومت ارگانی است، رسمی که بر رفتارهای اجتماعی افراد جامعه نظارت داشته و سعی می کند به رفتارهای اجتماعی مردم جهت نبخشد، اگر مردم از طریق مسالمت آمیز جهت دهی را پذیرا شدند، مطلوب حاصل است، و گرنه حکومت با توسل به قوۀ قهریه اهدافش را دنبال می کند.

با نگرش اجمالی به تاریخ حیات بشر از بدو خلقت تاکنون، جمعی می توان به عنوان جزء جدایی ناپذیر زندگی بشر دانست، این زندگی غیر قابل انکار است، جمعی زندگی کردن و در کنار هم بودن و وجود انگیزه ها، گرایش ها از یک سو، جاذبه ها و منافع شخصی افراد از سوی دیگر باعث می شود که انسانها به تلاش و تکاپو بیفتند و برای رسیدن به اهداف خود یک سری قوانین و مقررات را وضع کند، در نتیجه تشکیل حکومت می دهد، چرا که حکومت خود عامل نظم و انتظام اجتماعی می باشد، البته حکومتی که از مشروعیت و مقبولیت افراد آن جامعه باشد.

امّا در میان تمام حکومت ها حکومت اسلامی تنها حکومتی است که بسیار جامع و کامل می باشد و هر آنچه را که بشر به آن نیاز دارد مورد توجه قرار دارد.

حکومت اسلامی اهدافی را دنبال می کند که مهمترین هدف آن توسعه بستر تقرّب اهلی می باشد و اهداف دیگران هم چون اقامۀ قسط و عدل، برقراری نظم و امنیت و ارتقای فرهنگی و تأمین رفاه عمومی می باشد.

امّا در رأس این حکومت اسلامی، حکومتی که همۀ قوانین و مقررات اجرایی آن بر گرفته از احکام دینی است، مجریان آن نیز از طرف خداوند مستقیماً ، یا به اذن خاص یا عام منصوب شده اند اما ولایت فقیه هدیه سترگ الهی به انسانهاست که خداوند آن را در عصر غیبت به آنها عنایت فرموده است. چرا که انبیاء و اولیاء خداوند تنها در مقاطع کوتاهی توانسته اند توفیق ادارۀ جامعه و صلاح و خیر آنها را داشته باشند.

پس در نتیجه ولایت فقیه است که « فقه » و « عدالت » را جایگزین خودکامگی و پلیدی می کند و حاکمیت « الله » را در زمین محقق ساخته است، که در این تحقیق به بیان و تبیین جایگاه ولایت فقیه در حکومت اسلامی از طریق ادله عقلی و نقلی پرداخته ایم.

این تحقیق در دو فصل ارائه شده است که روش کار به صورت تحلیلی، توصیفی می باشد و اطلاعات از طریق کتابخانه ای جمع آوری شده است.

 

 

کلید واژه ها

حکومت ، حکومت اسلامی ، ولایت ، فقیه ، ولایت فقیه

 

 

 نظر دهید »

پرسش و پاسخ قرآنی

30 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

 

فرق قرآن با احادیث قدسی چیست؟

احادیث قدسی،روایاتی است که به وسیله جبرئیل از سوی خدا بر پیامبر(صلی الله و علیه و آله)فرود آمده است.فرق آنها با قرآن این است که:

1.قرآن معجزه و سند رسالت است؛ولی احادیث قدسی چنین نیست.

2.قرآن تحریف ناپذیر و قطعی است و به تواتر ثابت شده است،ولی امکان تحریف در احادیث قدسی وجود دارد.

3.قرآن وحی رسالی است و آن حضرت(صلی الله و علیه و آله)مأمور به ابلاغ آن می باشد؛در حالی که پیامبر(صلی الله و علیه و آله)چنین وظیفه ای را در برابر احادیث قدسی ندارد.در نتیجه تفاوت قرآن و احادیث قدسی آن است که در قرآن،معانی و الفاظ از سوی خداوند و معجزه است؛اما در احادیث قدسی،معانی از سوی خدواند و الفاظ از پیامبر(صلی الله و علیه و آله)است و معجزه نمی باشد.

 نظر دهید »

آثار دوست داشتن اهل بیت علیهم السلام

24 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

1-پاک کردن گناهان

پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)فرمودند:دوست داشتن ما اهل بیت،گناهان را پاک می کند و حسنات را دو چندان می سازد.همچنین امام حسن(علیه السلام)فرمودند:به خدا قسم،هیچ بنده ای نیست که ما را دوست بدارد،حتی اگر در دیلم اسیر باشد مگر اینکه خداوند به واسطه این محبت ما،او را سود بخشد.همانا دوست داشتن ما گناهان را از آدمی فرو می ریزاند،همچنان که باد،برگهای درختان را می ریزد.

2-آرامش دل

امام علی(علیه السلام)فرمودند:هنگامی که آیه که با یاد خداست نازل شد،رسول خدا (صلی الله علیه وآله)فرمودند:«این درباره کسی است که خدا و رسول او را دوست دارد و اهل بیت مرا صادقانه و نه به دروغ دوست بدارد و مومنان را در پیش رو و پشت سر آنان دوست بدارد.هان!با یاد خداست که همدیگر را دوست می دارند.»

3-حکمت

امام صادق(علیه السلام)فرمودند:هر که ما اهل بیت را دوست بدارد و دوستی ما را در قلبش تحقق بخشد،چشمه های حکمت بر زبانش جاری گردد و ایمان در دلش نو شود.

4-کامل شدن دین

ادامه »

 نظر دهید »

فقیه یا معصوم ؟

24 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

ولی فقیه که معصوم نیست چرا این حد از اختیارات به او داده می شود؟                

پاسخ: «ولایت »مورد بحث،یعنی حکومت و اجرا و اداره-برخلاف تصوری که خیلی از افراد دارند-امتیاز نیست بلکه وظیفه ای خطیر است …مثل این است که امام(علیه السلام)کسی را برای حضانت،حکومت،یا منصبی از مناصب،تعیین کند.در این موارد معقول نیست که رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)و امام با فقیه فرق داشته باشد.مثلایکی از اموری که فقیه متصدی ولایت آن است اجرای «حدود»(یعنی قانون جزای اسلام) است . آیا در اجرای حدود بین رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)  و امام و فقیه امتیازی است ؟ یا چون رتبه فقیه پایین تراست باید کمتر بزند ؟ حد زانی که صد تازیانه است اگر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جاری کند ، 150تازیانه می زند ، و حضرت امیر المؤمنین  علی (علیه السلام )  صد تازیانه ، و فقیه پنجاه تازیانه ؟ … آیا در این امور ولایت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)با حضرت امیر المؤمنین علی(علیه السلام) و فقیه فرق دارد ؟ خداوند متعال رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را «ولی َ» همه مسلمانان قرار داده ؛ و تا وقتی آن حضرت باشند , حتی بر حضرت امیر (علیه السلام) ولایت دارند . پس از آن حضرت , امام بر همه مسلمانان , حتی بر امام بعد از خود , ولایت دارد ؛ یعنی, اوامر حکومتی او درباره همه نافذ و جاری است و می تواند قاضی و والی نصب و عزل کند . همین ولایتی که برای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)  و امام  در تشکیل حکومت و اجرا و تصدی اداره هست ، برای فقیه هم هست … در این معنا مراتب و درجات نیست که یکی در مرتبه بالاتر و دیگری در میرتبه پایین تر باشد ؛ یکی والی و دیگری والی تر باشد . امام خمینی (ره)،کتاب ولایت فقیه،ص50

به همت  هسته پژوهشی ژرفا از  مدرسه بقیع

 نظر دهید »

پرسش و پاسخ های قرآنی

24 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

آیا استفاده از اسمای متبرکه در روزنامه ها و مجلات کشور با توجه به مصارف غیر مطبوعاتی از آن صحیح است؟  

پاسخ :امام و مکارم:چاپ و نشر آنها ممنوع نیست؛ولی از انداختن آنها در جاهایی که موجب هتک می شود ،باید خودداری شود.

راه محو کردن برگه های که آیات قرآن بر روی آن نوشته شده،چیست؟ 

پاسخ:همه مراجع :یکی از سه راه ذیلی پیشنهاد می شود: 

1-آنها را در مکانی دفن کنید. 

2-در آب جاری مانند رودخانه بریزید. 

3-به مراکز تحویل دهید که از آنها برای ساختن کارتن و مانند آن استفاده می کنند.   

 

 نظر دهید »

لیله المبیت

24 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

اين شب به نام «ليلة المبيت» مزيّن است، در اين شب يك حادثه مهمّ تاريخى واقع شد و آن اين كه در سال سيزدهم بعثت، رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از مكّه به قصد هجرت به سوى مدينه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گرديد و امير مؤمنان على(عليه السلام) براى اغفال دشمنان، فداكارانه در بستر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) خوابيد و مشركان قريش كه خانه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را محاصره كرده بودند، به گمان آن كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در بسترش آرميده است، تا صبح منتظر ماندند و چون صبحگاهان با شمشيرهاى برهنه به منزل آن حضرت هجوم بردند تا رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) را بكشند، على(عليه السلام) را ديدند كه از آن بستر برخاست! بدين سان، رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در فرصتى مناسب خود را از چنگال مشركان قريش نجات داد و على(عليه السلام) نيز با اين فداكارى، عشق و علاقه و برادرى خود را نسبت به رسول خدا(صلى الله عليه وآله)نشان داد; اين در حالى بود كه هر زمان ممكن بود كسى را كه در بستر خوابيده به قتل برسانند.
آيه شريفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ; بعضى از مردمِ (با ايمان و فداكار) جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند; و خداوند نسبت به بندگان مهربان است»(1) در حقّ آن حضرت نازل شد.(2)
سال هجرت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مبدأ تاريخ مسلمانان است و تحوّلى عظيم در جهان اسلام روى داد.

1. اقبال، صفحه 592. 2. همان مدرك، صفحه 596. 3. همان مدرك، صفحه 599. 4. فلاح السائل، صفحه 61. 5. اقبال، صفحه 603. 6. همان مدرك. 7. همان مدرك، صفحه 604. 8. همان مدرك، صفحه 608. 9. اقبال، صفحه 603

 نظر دهید »

کلاس نورانی

21 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

یکی از راه های شناخت شخصیت های بزرگ پرسش ها و پاسخ هایی آنهاست .

گاهی بزرگ مردان الهی از شخصیت های الهی پرسش هایی می نمایند تا موقعیت والای آنان آشکار گردد سرچشمه جوشان علوم الهی امام علی (علیه السلام ) برای فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام ) سئوالاتی مطرح فرمودند،تا شاهد شکوفایی این دانش آموخته مکتب الهی باشند :

اینک در این کلاس نورانی به خوشه چینی معرفت می نشینیم :

سَأَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع عَنِ ابْنِهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ع فَقَالَ :
 
 امير المؤمنين عليه السّلام از فرزندش حسن عليه السّلام سؤال كرد:
 
[

ادامه »

 4 نظر

چکیده پایان نامه اخلاق پیامبر (صلی الله علیه و آله) در خانواده

20 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

چکیده

هر چه علم و صنعت پیش می رود نیاز بشر به اخلاق افزایش می یابد و لازم است به موازت آن، دستورات اخلاقی پیامبران کاملاً مورد عمل و نظر قرار گیرد؛ زیرا دنیای دانش و صنعت فقط وسایل و ابزارهایی در اختیار بشر می گذارد اما هیچ گونه تضمینی ندارد تا جلوی سوء استفاده از آن بگیرد و این امکان پذیر نیست مگر با نگرش به سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و لزوم تأسی و الگو پذیری از اخلاقیات نبوی.

و این امر زمانی نمایان خواهد بود که جامعه ای را تصور سازیم در آن نکات اخلاقی رعایت نمی شود. آری جامعه ای که فاقد ارزش اخلاقی باشد تداوم و ثباتی نخواهد داشت چرا که ه کس به فکر خود است و هر روز جامعه به سوی تباهی و فنا پیش می رود افاد جامعه در اضطراب و نگرانی بسر می برند هر کسی دچار بیماری روحی و روانی می باشد و در هر فردی پرخاشگری مشاهده می گردد در این زمان پی به نقش فوق العاده اخلاق در جامعه می بریم حال چه نیکوست این اخلاقی که در جامعه حکمفرماست از فردی باشد که همه او را به عنوان انسانی والا می پذیرند و حرف ها و رفتار و کردار او را برای الگو پذیری قبول دارند و این فرد چه کسی می تواند باشد جز رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) .

تحقیق پایانی از چهار فصل تشکیل یافته است:

فصل اول: کلیات

فصل دوم: اخلاق و مسائل مربوط به آن

فصل سوم: اخلاق و خانواده

فصل چهارم: اخلاق پیامبر در خانواده

امید است بتوانیم عاملی برای حرکت علاقه مندان باشیم تا هر چه بیشتر با نبی رحمه، آشنا گردیم و راه و روش ایشان را الگوی مسیر زندگی خود قرار دهیم.

کلید واژه ها :اخلاق، سیره، پیامبر، خانواده.

 

 نظر دهید »

مهمترین حقوق اهلبیت«علیهم السلام»

19 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

حق معرفت

شناخت اهل­بیت«علیهم­السلام» نخستین حق الهی و رکنی لازم در حیات طیبه انسانی است. چرا که آنان از درختان سرسبز رسالتند، از جایگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان برخاسته­اند و معدن­های علم و دانش و چشمه ساران حکمت الهی می­باشند. امام صادق«علیه­السلام» نیز در تفسیر آیه شریفه"اهدنا الصراط المستقیم” می­فرماید:

” والله نحن الصراط المستقیم”

آری! اهل بیت پیامبر «علیه­السلام» از یک سو، همانند ستارگان مردم را از گمراهی و فرورفتن در ظلمت کفر و فساد و گناه نجات می­بخشد و راه رسیدن به مقصد را به آنان می­نمایانند و رهروان طریق حقیقت را از غرق شدن در امواج متلاطم ظلالت حفظ می کند و از سوی دیگر پاسداران حریم حوزه اسلامند و در برابر تحریف افراط­گرایان همواره در ستیز.

حق مودت.تشیع مکتب عشق است. از بزرگترین امتیازهای شیعه این است که بر مبنای محبت شکل گرفته است. حق محبت اهل­بیت«علیهم­السلام» از زمانی تشریع شد که پیامبر شد که پیامبر«صلی­الله و علیه و آله وسلم»  به دستور خداوند فرمود:"قل لا اسالکم علیه اجرا الا الموده فی القربی".

من هیچ اجر و پاداشی در برابر دعوت رسالت از شما نمی­خواهم جز اینکه اخهل بیت مرا دوست بدارید. مودت خاندان پیامبر«صلی­الله و علیه و آله وسلم»  محور حرکت و سیر تکاملی دین و عامل رستگاری پیروان اهل­بیت«علیهم­السلام» است. این وعده را  پیامبر«صلی­الله و علیه و آله وسلم» از همان روزهای نخستین شکل­گیری اسلام ناب محمدی داشت:"ان علینا و شیعته هم الفائزون یوم القیامه” حق محبت اهل­بیت«علیهم­السلام» منشاء قرآنی دارد و از آثار حق حاکمیت معصومان«علیهم­السلام» همانند رعایت حق نبوت ضامن سعادت بشر است. اولین چیزی که در روز قیامت مورد سوال قرار می­گیرد رعایت حق محبت اهل­بیت«علیهم­السلام».

حق اطاعت

ادامه »

 نظر دهید »

جایگاه اهل بیت در نگاه توحیدی

19 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

در جهان­بینی توحیدی اهل­بیت«علیهم­السلام» راهنمایان واقعی بشر به سوی تکامل انسانی هستند در منابع دینی اهل­بیت«علیهم­السلام» به عنوان فروغ هدایت، کشتی نجات و راهبران دین و دنیای مردم معرفی شده اند. تمسک به آنان عامل فلاح و رستگاری و تخلف از آنان موجب سقوط و تباهی است. شناخت حقوق اهل­بیت«علیهم­السلام» و رعایت آن عطیه­ی پروردگار و خیر کثیری ابست که سرانجام موجب نورانیت دل برای روئیت حقایق و الهام دقایق و شناخت مبنای واقعی قانون می­گردد. در این مسئله که اهل­بیت«علیهم­السلام» پس از نبوت مقام بی­همتایی از فضیلت و تقرب به خالق هستی را دارند، همه­ی مسلمانان اعم از شیعه و سنی اتفاق نظر دارند، چنان که ابن­خلدون در این باره می­گوید” و اذا کانت الکرامه تقع لغیرهم فما ظنک لهم علما و دینا و آثارا من­النبوه و عنایه من­الاصل الکریم تشهد لفروعه الطیبه”

ادامه »

 نظر دهید »

سنت نبوی در آیات و روایات

19 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

 در موارد زیادی در قرآن مجید از اخلاق و رفتار و طرز معاشرت و روش زندگی آن حضرت تمجید شده است و در سوره آل عمران می فرما یید ((فبما رحمه من لست لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لا نفظوا من حولک …))یعنی:رحمت خدا تو را با خلق مهربان و خوشخو گردانید و اگر تندخو و سخت دل بودی مردم از گرد تومتفرق و پراکنده می شوند.و در سوره (قلم) به صراحت آیه شریفه ((انک لعلی خلق عظیم))تو بر نیکو خلقی بزرگ آراسته ای. آن جناب را به اخلاق نیک و بس بزرگ معرفی فرموده و سپس در سوره احزاب دستور فرموده که همه مردم از راه و روش و زندگی رسول خدا(ص)سر مشقی نیکوست.در سوره آل عمران می فرمایید«قل اِن کنتم تحبون الله فاتّبعونی یحببکم الله و یغض لکم ذنوبکم والله غفور رحیم»بگو اگر دوت دارید از من پیروی کنید خدا شما را دوست خواهد داشت و گناهان شما را می آمرزد و خدا آمرزنده و مهربان است و باز می فرمی فرماید«با ایّها الذّین آمنوا ااستجیبوا لله م للرسول اِذا دعاکم لما یحییکم»

ادامه »

 نظر دهید »

چکیده پایان نامه با عنوان بررسی زندگی مادران ائمه (علیهم السلام )

18 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

عنوان تحقیق پایانی : معرفی و بررسی زندگی نامه مادران ائمه اطهار (علیهم السلام)

استاد راهنما:خانم فرزانه نیکو برش

استاد داور:سرکار خانم دکتر شاکری

پژوهشگر:اعظم کاظمی

 چکیده

زن نیمه فعال اجتماع است که وظیفه اصلی تربیتی او ، وظیفه ای خطیر و سنگین است و با توجه به روند تربیت فرزندان در جامعه امروز و برخی مادران بی مسئولیت بر آن شدم با بررسی خصوصیت های مادران ائمه الگوی مناسبی برای زنان در جامعه امروز ارائه دهم. روش تحقیق به صورت تاریخی- توصیفی و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است. که در سه فصل تنظیم ارائه شده است.

ادامه »

 نظر دهید »

دلیل ماندگاری 9دی از منظر مقام معظم رهبری

10 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

«در قضیه‌ى 9 دى سال 88 یک نکته اساسى است و آن نکته برمیگردد به هویت انقلاب و ماهیت انقلاب.»


در ادامه گزیده ای از سخنان آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی درباره چیستی، عوامل ایجاد و آثار مثبت و برکات 9 دی می آید:
 در تاریخ ماندگار شد
روزهاى سال، به طور طبیعى و به خودى خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزى را از میان روزهاى دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمى نگه میدارد تا راهنماى دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فى نفسه با روزهاى دیگر فرقى ندارد؛ این حسین بن على (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد، او را تا عرش بالا میبرد؛ این مجاهدتهاى یاران حسین بن على (علیه السّلام) است که به این روز، این خطورت و اهمیت را میبخشد. روز نوزدهم دى هم همین جور است، روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. نهم دى با دهم دى فرقى ندارد؛ این مردمند که ناگهان با یک حرکت - که آن حرکت برخاسته از همان عواملى است که نوزدهم دىِ قم را تشکیل داد؛ یعنى برخاسته ى از بصیرت است، از دشمن‌‌‌‌‌شناسى است، از وقت‌‌‌‌‌شناسى است، از حضور در عرصه‌ى مجاهدانه است - روز نهم دى را هم متمایز میکنند.
مطمئن باشید که روز نهم دىِ امسال هم در تاریخ ماند؛ این هم یک روز متمایزى شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرائط کنونى - که شرائط غبارآلودگىِ فضاست - این حرکت مردم اهمیت مضاعفى داشت؛ کار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن على (علیه السّلام) را مى‌‌‌بیند. این کارها کارهائى نیست که با اراده‌‌‌‌ى امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهى است؛ همان طور که امام در یک موقعیت حساسى - که من بارها این را نقل کرده‌‌‌‌ام - به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهى را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا.
بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دى ماه 19/10/1388

مجاهدت به نفع انسان
در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خداى متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خداى متعال طلبگار باشند و بگویند تو حجت را براى ما تمام نکردى، راهنما نفرستادى، ما از این جهت گمراه شدیم. در قرآن مکرر این معنا ذکر شده است. دست اشاره ى الهى همه جا قابل دیدن است؛ منتها چشم باز میخواهد. اگر چشم را باز نکردیم، هلال شب اول ماه را هم نخواهیم دید؛ اما هلال هست. باید چشم باز کنیم، باید نگاه کنیم، دقت کنیم، از همه ى امکاناتمان استفاده کنیم تا این حقیقت را که خدا در مقابل ما قرار داده است، ببینیم.
مهم این است که انسان این مجاهدت را بکند. این مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خداى متعال هم در این مجاهدت به او کمک میکند. نوزده دىِ مردم قم در سال 56 از این قبیل بود، نهم دىِ امسالِ آحاد مردم کشور - که حقیقتاً این حرکت میلیونى فوق‌‌العاده ى مردم حرکت عظیمى بود - از همین قبیل است، و قضایاى گوناگونى که ما در طول انقلاب از این چیزها کم نداشتیم. این مجاهدت، راه را به ما نشان میدهد.
بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دى ماه 19/10/1388

حجت بر همه تمام شد
یک نکته را هم به جوانان عزیز انقلابى، به فرزندان عزیز انقلابى خودم، به فرزندان بسیجى - از زن و مرد - عرض بکنم: جوانان از اطراف و اکناف کشور، از آنچه که تهتّک بیگانگان از ایمان دینى به گوششان میخورد یا با چشمشان مى‌‌‌‌بینند، عصبانى هستند؛ وقتى مى بینند روز عاشورا چگونه یک عده‌‌‌‌اى حرمت عاشورا را هتک میکنند، حرمت امام حسین را هتک میکنند، حرمت عزاداران حسینى را هتک میکنند، دلهاشان به درد مى‌‌‌‌‌آید، سینه‌‌‌‌‌هاشان پر میشود از خشم؛ البته خوب، طبیعى هم هست، حق هم دارند؛ ولى میخواهم عرض بکنم جوانهاى عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بى رویه‌‌‌اى، کمک به دشمن است. اینجا جوانها تلفن میکنند - میفهمم من، میخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه میکنند، هر روز مى آورند، من نگاه میکنم - مى بینم همین طور جوانها گله‌‌‌‌‌مند، ناراحت و عصبانى؛ گاهى هم از بنده گله میکنند که چرا فلانى صبر میکند؟ چرا فلانى ملاحظه میکند؟ من عرض میکنم؛ در شرائطى که دشمن با همه‌‌‌ى وجود، با همه‌‌‌‌ى امکاناتِ خود درصدد طراحى یک فتنه است و میخواهد یک بازى خطرناکى را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازى کمک نکرد. خیلى باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاه‌‌‌‌هاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطى از قانون، بایستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادى که شأن قانونى و سمت قانونى و وظیفه ى قانونى و مسئولیت قانونى ندارند، قضایا را خراب میکند. خداى متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم على ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى». بله، یک عده‌‌‌‌اى دشمنى میکنند، یک عده‌‌‌‌اى خباثت به خرج میدهند، یک عده اى از خباثت‌‌‌کنندگان پشتیبانى میکنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخى از قضایا بشود، بى‌‌‌‌گناهانى که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال میشوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر میدارم جوانهاى عزیز را، فرزندان عزیز انقلابىِ خودم را از اینکه یک حرکتى را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون.
مسئولین کشور بحمداللَّه چشمشان هم باز است، مى‌‌‌‌بینند؛ مى‌‌‌‌بینند مردم در چه جهتى دارند حرکت میکنند. حجت بر همه تمام شده است. حرکت عظیم روز چهارشنبه‌ى نهم دى ماه حجت را بر همه تمام کرد. مسئولین قوه‌‌‌‌‌ى مجریه، مسئولین قوه‌‌‌ى مقننه، مسئولین قوه‌‌‌‌ى قضائیه، دستگاه‌‌‌هاى گوناگون، همه میدانند که مردم در صحنه‌‌‌اند و چه میخواهند. دستگاه‌‌‌‌‌‌ها باید وظائفشان را انجام بدهند؛ هم وظائفشان در مقابل آدم مفسد و اغتشاشگر و ضدانقلاب و ضدامنیت و اینها، هم وظائفشان در زمینه‌‌‌ى اداره‌‌‌‌‌‌ى کشور.
بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دى ماه 19/10/1388

راه انقلاب این است

بدخواهانى که سى سال است علیه این انقلاب و علیه این مردم هر کارى توانستند، کردند، اینها هم فرصت را مغتنم شمردند و با تبلیغاتِ خودشان وارد میدان شدند. بیش از این، کارى نمیتوانستند بکنند. اگر آمریکائى‌ها و انگلیسى‌ها و صهیونیستها میتوانستند نیرو وارد خیابانهاى تهران بکنند، یقین بدانید میکردند. اگر برایشان امکان داشت که با حضور وابستگان و مزدوران خودشان از خارج، عرصه را آنچنان که میخواهند، هدایت کنند، میکردند. منتها میدانستند که این کار به ضررشان تمام میشود. تنها کارى که میتوانستند بکنند، این بود که در صحنه‌ى تبلیغات، در صحنه‌ى سیاست جهانى، از آشوبگر، از اغتشاشگر حمایت کنند. رؤساى جمهور کشورهاى مستکبر در این قضیه وارد میدان شدند؛ اغتشاشگران خیابانى و خرابکارانى را که با آتش زدن میخواهند موجودیت خودشان را نشان بدهند، ملت ایران نامیدند؛ شاید بتوانند اوضاع را آنچنان که طبق میل خودشان است، در افکار عمومى دنیا و کشورمان تصویر و ترسیم کنند؛ اما شکست خوردند.
قوى‌ترین و آخرین ضربه را ملت در روز نهم دى و بیست و دوى بهمن وارد کرد. کار ملت ایران در بیست و دوم بهمن، کار عظیمى بود؛ نُه دى هم همین جور. یکپارچگى ملت آشکار شد. همه‌ى کسانى که در عرصه‌ى سیاسى به هر نامزدى رأى داده بودند، وقتى دیدند دشمن در صحنه است، وقتى فهمیدند اهداف پلید دشمن چیست، نسبت به آن کسانى که قبلاً به آنها خوشبین هم بودند، تجدید نظر کردند؛ فهمیدند که راه انقلاب این است، صراط مستقیم این است. در بیست و دوى بهمن، ملت همه با یک شعار وارد میدان شدند. خیلى تلاش کردند، شاید بتوانند بین ملت دودستگى ایجاد کنند؛ اما نتوانستند. و ملت ایستاد؛ این پیروزى ملت بود. از بیست و دوم خرداد تا بیست و دوم بهمن - هشت ماه - یک فصل پرافتخار و پرعبرتى براى ملت ایران بود؛ این یک درس شد. آگاهى جدیدى به وجود آمد. فصل تازه‌اى در بصیرت ملت ایران گشوده شد. این یک زمینه‌ى بسیار مهمى است. باید بر اساس این زمینه، حرکت کنیم.
بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی 01/01/1389

لحظه‌ی نیازها

شوراى شما بحمدالله این خصوصیت را داشته است. دلائل زیادى هم براى این هست؛ آخرى‌اش همین نهم دى است؛ قبلش - ده سال قبل از این - 23 تیر است که اشاره فرمودند؛ آن روز هم نیاز لحظه‌ها بود؛ این یک کار متعارف و معمولى نبود. راهپیمائى مردم در بیست و دوى بهمن با همه‌ى عظمتى که دارد - که حالا عرض خواهم کرد - یک کار متعارف است، یک کار روان‌شده است، شناخته‌شده است، متوقع است که انجام بگیرد و انجام میگیرد؛ اما بیست و سه‌ى تیر در سال 78، یک کار متعارف نبود، یک کار متوقع نبود؛ اهمیت داشت که این مجموعه بداند و بفهمد که این کار در آن شرائط، لازم است و آن را انجام بدهد. کار نهم دى ماهِ امسال هم همین جور بود. شناختن موقعیت، فهمیدن نیاز، حضور در لحظه‌ى مناسب و مورد نیاز؛ این اساس کار است که مؤمن باید این را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثر بشود؛ آن کارى را که باید انجام بدهد، بتواند انجام بدهد. خوب، الحمدلله شوراى هماهنگى تبلیغات این خصوصیت را داشته است، نشان داده است؛ هم در دهه‌ى اول، در اوضاع و احوال گوناگون آن دهه - در دوران دفاع مقدس، قبل از دفاع مقدس، بعد از دوران دفاع مقدس - هم بعد از رحلت امام در مناسبتهاى مختلف که قله‌هائى را در تاریخ ما به وجود آورد. یکى از این قله‌هاى فراموش نشدنى، همین نهم دى امسال بود.
بیانات در دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى 29/10/1388

یک حرکت بدون فراخوان

راز ماندگارى این انقلاب، اتکاى به ایمانهاست؛ اتکاى به خداست. لذا شما مى‌بینید آن روزى که توده‌ى عظیم مردم در سرتاسر کشور احساس کنند که دشمنى‌اى متوجه انقلاب است، احساس کنند که دشمنىِ جدى‌اى وجود دارد، بدون فراخوان حرکت میکنند مى‌آیند. روز نهم دى شما دیدید در این کشور چه اتفاقى افتاد و چه حادثه‌اى پیش آمد. دشمنان انقلاب که همیشه سعى میکنند راهپیمائى‌هاى میلیونى را بگویند چند هزار نفر آمده‌اند - تحقیر کنند، کوچک کنند - اعتراف کردند و گفتند در طول این بیست سال، هیچ حرکت مردمى‌اى به این عظمت در ایران اتفاق نیفتاده است؛ این را نوشتند و گفتند. آن کسانى که سعى در کتمان حقائق درباره‌ى جمهورى اسلامى دارند، این را گفتند. علت چیست؟ علت این است که مردم وقتى احساس میکنند دشمن در مقابل نظام اسلامى ایستاده است، مى‌آیند توى میدان. این حرکتِ ایمانى است، این حرکتِ قلبى است؛ این چیزى است که انگیزه‌ى خدائى در آن وجود دارد؛ دست قدرت خداست، دست اراده‌ى الهى است؛ این چیزها دست من و امثال من نیست. دلها دست خداست. اراده‌ها مقهور اراده‌ى پروردگار است. وقتى حرکت خدائى شد، براى خدا شد، اخلاص در کار بود، خداى متعال اینجور دفاع میکند. لذا میفرماید: «انّ اللَّه یدافع عن الّذین امنوا». این را دشمنان نظام اسلامى نمیفهمند، تا امروز هم نفهمیدند؛ لذا تهدید میکنند، حرف میزنند، روشهاى گوناگون را به کار میگیرند، به خیال خودشان میگردند نقطه ضعف براى جمهورى اسلامى پیدا کنند؛ گاهى اسم حقوق بشر را مى‌آورند، گاهى اسم دموکراسى را مى‌آورند؛ ترفندهائى که امروز براى مردم دنیا حقیقتاً ترفندهاى مسخره است. میگویند افکار عمومى؛ اما افکار عمومى اگر این حرفها را از آمریکا و صهیونیسم باور میکرد، اینجور در دنیا، در کشورهاى مختلف، ملتهاى مختلف، در مواقع گوناگون، نفرت خودشان را از این سران مستکبر نشان نمیدادند، که مى‌بینید نشان میدهند. هر جا سفر میکنند، گروهى از مردم علیه‌شان شعار میدهند. پیداست که افکار عمومى دنیا فریب ترفندهاى اینها را نخورده است.
بیانات در دیدار فرمانده و پرسنل نیروى هوائى ارتش جمهوری اسلامی ایران 19/11/1388

بدون علما ممکن نبود

یک مسئله‌ى بسیار مهم و استثنائى است؛ یکى از تمایزات نظام جمهورى اسلامى این است. مجموعه‌ى خبرگان، مجموعه‌ى علماى صاحب‌نام و صاحب شأن در بین مردم، و مورد اعتماد مردم در همه‌ى قضایا، بخصوص در قضیه‌ى بسیار مهم رهبرى و انتخاب رهبرى و قضایاى مربوط به آن محسوب میشود. و همین حضور اثرگذار و حساس در بین مردم، آثار و برکات خودش را داشته است و دارد. حضور مردم در حوادث بزرگ و مهم و اعلان موضعى که میکنند - مثل راهپیمائى مهم بیست و دوم بهمن، که واقعاً یک پدیده‌ى عظیمى بود در تاریخ انقلاب در این شرائط و با این اوضاع و احوال؛ و قبل از آن، حضور مردم در خیابانها در سراسر کشور در نهم دى - بدون اینکه علما و راهنمایان معنوى مردم که مورد اعتماد آنها هستند، دلهاى مردم را به حقائق این انقلاب متوجه کنند، میسر نمیشد. نقش علماى دین در هدایت مردم، منحصر نمیشود به هدایت در امور فرعى و مسائل شخصى و اینها. مهمتر از همه‌ى اینها، هدایت مردم است در مسئله‌ى عظیم اجتماعى و مسئله‌ى حکومت و مسئله‌ى نظام اسلامى و وظائفى که مترتب بر این هست در مقابله‌ى با حوادث جهانى. یقیناً اگر نقش علماى دین و راهنمایان روحانى حذف میشد و وجود نمیداشت، این انقلاب تحقق پیدا نمیکرد؛ این نظام به وجود نمى‌آمد و باقى نمیماند، با این همه مشکلات فراوانى که در سر راه این انقلاب به وجود آوردند. بنابراین علماى دین - که از جمله‌ى برترین آنها، مجموعه‌ى خبرگان هستند - تأثیر ماندگار و مستمرى در حوادث جامعه و سرنوشت جامعه دارند؛ که خوب، آثارش را بحمداللَّه مى‌بینیم.
بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 06/12/1388

دنیا خیره شد
شما دیدید فتنه‌اى به وجود آمد، کارهائى شد، تلاشهائى شد، آمریکا از فتنه‌گران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرتهاى غربى دفاع کردند، منافقین دفاع کردند، سلطنت‌طلبها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همه‌ى این اتحاد و اتفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دى، در روز بیست و دوى بهمن، آنچنان عظمتى از خودشان نشان دادند که دنیا را خیره کرد. ایران امروز، جوان امروز، تحصیلکرده‌ى امروز، ایرانیان امروز، آنچنان وضعیتى دارند که هر توطئه‌اى را دشمن علیه نظام جمهورى اسلامى زمینه‌چینى کند، به توفیق الهى توطئه را خنثى میکنند. منتها توجه داشته باشید؛ باید تقوا پیشه کنیم. آنچه ما را قوى میکند، تقواست؛ آنچه ما را آسیب‌ناپذیر میکند، تقواست؛ آنچه ما را به ادامه‌ى این راه تا رسیدن به اهداف عالیه امیدوار میکند، تقواست.
خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران در حرم امام خمینى (ره) در بیست و یکمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى (ره) 14/03/1389

 هیچ کس نگوید من تکلیفى ندارم
آنچه که براى ما لازم است، این است که آحاد مردم، مسئولین، غیر مسئولین، بخصوص جوانها، بخصوص کسانى که سخن و حرفشان تأثیر دارد، احساس مسئولیت حضور در صحنه را از دست ندهند. هیچ کس نگوید من تکلیفى ندارم، من مسئولیتى ندارم؛ همه مسئولند. مسئولیت معنایش این نیست که اسلحه ببندیم، بیائیم توى خیابان راه برویم؛ در هر کارى که هستیم، احساس مسئولیت کنیم؛ مسئولیت دفاع از انقلاب و از نظام جمهورى اسلامى؛ یعنى از اسلام، یعنى از حقوق مردم، یعنى از عزت کشور. این، شرط اول: همه باید این احساس مسئولیت را داشته باشیم. و من مى‌بینم که این احساس مسئولیت را داریم. این را مردم کشور ثابت کردند، ثابت میکنند؛ حالا یک نمونه‌ى واضحش همین 9 دى بود که اشاره کردند؛ نمونه‌هاى دیگرى هم هست؛ 22 بهمن در پیش است، دهه‌ى فجر در پیش است. مردم حضور خودشان را، آمادگى خودشان را، سرزندگى و نشاط خودشان را نشان داده‌اند، باز هم نشان خواهند داد.
دیدار مردم مازندران در سالگرد حماسه 6 بهمن 6/11/1388

مشتی بر دهان فتنه‌گران
فتنه‌ى سال گذشته جلوه‌اى از توطئه‌ى دشمنان بود؛ فتنه بود. فتنه یعنى کسانى شعارهاى حق را با محتواى صددرصد باطل مطرح کنند، بیاورند براى فریب دادن مردم. اما ناکام شدند. هدف از ایجاد فتنه، گمراه کردن مردم است. شما ملاحظه کنید؛ مردم ما در مقابله‌ى با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دى در سرتاسر کشور مشت محکمى به دهان فتنه‌گران زد. این کار را خود مردم کردند. این حرکت - همان طورى که گویندگان و بزرگان و همه بارها گفته‌اند - یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلى معنا دارد؛ این نشانه‌ى این است که این مردم بیدارند، هشیارند. دشمنان ما باید این پیام را بگیرند. آن کسانى که خیال میکنند میتوانند میان نظام و میان مردم جدائى بیندازند، ببینند و بفهمند که این نظام، نظام خود مردم است، مال مردم است. امتیاز نظام ما به این است که متعلق به مردم است. آن کسانى که با همه‌ى وجود نظام جمهورى اسلامى را و اسلام را و این پرچم برافراشته را در این کشور نگه داشته‌اند، در درجه‌ى اول خود مردمند؛ دشمنان ما این را بفهمند. سردمداران دولتهاى مستکبر - و در رأس آنها آمریکا - علیه ملت ما حرف میزنند، توطئه میکنند، گاهى شعار میدهند، گاهى اظهارات مزوّرانه میکنند، گاهى صریحاً دشمنى میکنند، گاهى در لفافه میبرند؛ اینها همه براى این است که تحلیل درستى از مسائل ایران و شناخت درستى از ملت ایران ندارند. ملت ما ملت بیدارى است، ملت هشیارى است.
بیانات در دیدار هزاران نفر از مردم استان گیلان‌

 

 نظر دهید »

بصیرت در بیانات رهبری

10 دی 1391 توسط فاطمه سلجوقی

در باب بصیرت، بنده در سال اخیر و قبل از آن خیلى صحبت کردم؛ دیگران هم مسائل زیادى گفتند؛ دیدم بعضى از جوانها هم کارهاى خوبى در این زمینه انجام دادند. من میخواهم روى مسئله‌ى بصیرت باز هم تأکید کنم. این تأکید من در واقع با این انگیزه است که شما که خودتان مخاطبید، خودتان میداندارید، کار بر دوش شماست، بروید سراغ کارها و برنامه‌ریزى‌هائى که با بصیرت‌یافتن ارتباط دارد؛ این نیاز مهم را تأمین کنید. بصیرت، نورافکن است؛ بصیرت، قبله‌نما و قطب‌نماست. توى یک بیابان انسان اگر بدون قطب‌نما حرکت کند، ممکن است تصادفاً به یک جائى هم برسد، لیکن احتمالش ضعیف است؛ احتمال بیشترى وجود دارد که از سرگردانى و حیرت، دچار مشکلات و تعبهاى زیادى شود. قطب‌نما لازم است؛ بخصوص وقتى دشمن جلوى انسان هست. اگر قطب‌نما نبود، یک وقت شما مى‌بینید بى‌سازوبرگ در محاصره‌ى دشمن قرار گرفته‌اید؛ آن وقت دیگر کارى از دست شما برنمى‌آید. پس بصیرت، قطب‌نما و نورافکن است. در یک فضاى تاریک، بصیرت روشنگر است. بصیرت راه را به ما نشان میدهد.

البته براى موفقیت کامل، بصیرت شرط لازم است، اما شرط کافى نیست. به تعبیر طلبگى ماها، علت تامه‌ى موفقیت نیست. براى موفقیت، شرائط دیگرى هم لازم است؛ که حالا بعد اگر ان‌شاءاللَّه مجال شد و یادم ماند، در آخر صحبت اشاره‌اى میکنم. اما بصیرت شرط لازم است. اگر همه‌ى آن چیزهاى دیگر باشد، بصیرت نباشد، رسیدن به هدف و موفقیت، بسیار دشوار خواهد بود.

بصیرت را در دو سطح میتوانیم تعریف کنیم. یک سطح، سطح اصولى و لایه‌ى زیرین بصیرت است. انسان در انتخاب جهان‌بینى و فهم اساسى مفاهیم توحیدى، با نگاه توحیدى به جهان طبیعت، یک بصیرتى پیدا میکند. فرق بین نگاه توحیدى و نگاه مادى در این است: با نگاه توحیدى، این جهان یک مجموعه‌ى نظام‌مند است، یک مجموعه‌ى قانون‌مدار است، طبیعت هدفدار است؛ ما هم که جزئى از این طبیعت هستیم، وجودمان، پیدایشمان و زندگى‌مان هدفدار است؛ بى‌هدف به دنیا نیامدیم. این، لازمه‌ى نگاه توحیدى است. معناى اعتقاد به وجود خداوند عالم و قادر این است. وقتى فهمیدیم هدفدار هستیم، آنگاه در جستجوى آن هدف برمى‌آئیم. خود این جستجو، یک تلاش امیدوارانه است. تلاش میکنیم آن هدف را پیدا کنیم. بعد که هدف را یافتیم، فهمیدیم هدف چیست، تلاشى شروع میشود براى رسیدن به آن هدف. در این صورت همه‌ى زندگى میشود تلاش؛ آن هم تلاش جهتدار و هدفدار. از آن طرف این را هم میدانیم که با نگاه توحیدى، هر گونه تلاش و مجاهدتى در راه هدف، انسان را قطعاً به نتیجه میرساند. این نتائج مراتبى دارد؛ یقیناً به یک نتیجه‌ى مطلوب میرساند. با این نگاه، در زندگى انسان دیگر یأس، ناامیدى، سرخوردگى و افسردگى معنى ندارد. وقتى شما میدانید وجود شما، پیدایش شما، حیات شما، تنفس شما با یک هدفى تحقق پیدا کرده است، دنبال آن هدف میگردید و براى رسیدن به آن هدف، تکاپو و تلاش میکنید. از نظر خداى متعال که آفریننده‌ى هستى است، خود این تکاپو هم اجر و پاداش دارد. به هر نقطه‌اى که رسیدید، در واقع به هدف رسیدید. این است که در دیدگاه توحیدى، خسارت و ضرر براى مؤمن اصلاً متصور نیست. فرمود: «ما لنا الّا احدى الحسنیین»؛ یکى از دو بهترین در انتظار ماست؛ یا در این راه کشته میشویم، که این بهترین است؛ یا دشمن را از سر راه برمیداریم و به مقصود میرسیم، که این هم بهترین است. پس در اینجا ضررى وجود ندارد.

درست نقطه‌ى مقابل، نگاه مادى است. نگاه مادى اولاً پیدایش انسان را، وجود انسان را در عالم بدون هدف میداند؛ اصلاً نمیداند براى چه به دنیا آمده است. البته در دنیا براى خودش هدفهائى تعریف میکند - به پول برسد، به عشق برسد، به مقام برسد، به لذتهاى جسمى برسد، به لذتهاى علمى برسد؛ از این هدفها میتواند براى خودش تعریف کند - اما اینها هیچکدام هدفهاى طبیعى نیست، ملازم با وجود او نیست. وقتى اعتقاد به خدا نبود، اخلاقیات هم بى‌معنى میشود، عدالت هم بى‌معنى میشود؛ جز لذت و سود شخصى، هیچ چیز دیگرى معنا پیدا نمیکند. اگر انسان در راه رسیدن به سود شخصى پایش به سنگ خورد و آسیب دید، ضرر کرده، خسارت کرده. اگر به سود نرسید، اگر نتوانست تلاش کند، نوبت به یأس و ناامیدى و خودکشى و به کارهاى غیر معقول دست زدن میرسد. پس ببینید فرق بین نگاه توحیدى و نگاه مادى، معرفت الهى و معرفت مادى این است. این، اساسى‌ترین پایه‌هاى بصیرت است.

 

بجز این سطح وسیع بصیرت و لایه‌ى عمیق بصیرت، در حوادث گوناگون هم ممکن است بصیرت و بى‌بصیرتى عارض انسان شود. انسان باید بصیرت پیدا کند. این بصیرت به چه معناست؟ یعنى چه بصیرت پیدا کند؟ چه جورى میشود این بصیرت را پیدا کرد؟ این بصیرتى که در حوادث لازم است و در روایات و در کلمات امیرالمؤمنین هم روى آن تکیه و تأکید شده، به معناى این است که انسان در حوادثى که پیرامون او میگذرد و در حوادثى که پیش روى اوست و به او ارتباط پیدا میکند، تدبر کند؛ سعى کند از حوادث به شکل عامیانه و سطحى عبور نکند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین، اعتبار کند: «رحم اللَّه امرء تفکّر فاعتبر»؛(1) فکر کند و بر اساس این فکر، اعتبار کند. یعنى با تدبر مسائل را بسنجد - «و اعتبر فأبصر» - با این سنجش، بصیرت پیدا کند. حوادث را درست نگاه کردن، درست سنجیدن، در آنها تدبر کردن، در انسان بصیرت ایجاد میکند؛ یعنى بینائى ایجاد میکند و انسان چشمش به حقیقت باز میشود.

امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در جاى دیگر میفرماید: «فانّما البصیر من سمع فتفکّر و نظر فأبصر»؛(2) بصیر آن کسى است که بشنود، گوش خود را بر صداها نبندد؛ وقتى شنید، بیندیشد. هر شنیده‌اى را نمیشود به صرف شنیدن رد کرد یا قبول کرد؛ باید اندیشید. «البصیر من سمع فتفکّر و نظر فأبصر». نَظَرَ یعنى نگاه کند، چشم خود را نبندد. ایراد کار بسیارى از کسانى که در لغزشگاه‌هاى بى‌بصیرتى لغزیدند و سرنگون شدند، این است که نگاه نکردند و چشم خودشان را بر یک حقایق واضح بستند. انسان باید نگاه کند؛ وقتى که نگاه کرد، آنگاه خواهد دید. ما خیلى اوقات اصلاً حاضر نیستیم یک چیزهائى را نگاه کنیم. انسان مى‌بیند منحرفینى را که اصلاً حاضر نیستند نگاه کنند. آن دشمن عنود را کار نداریم - حالا این را بعداً عرض خواهم کرد؛ «و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوّا»(3) - بعضى‌ها هستند که انگیزه دارند و با عناد وارد میشوند؛ خوب، دشمن است دیگر؛ بحث بر سر او نیست؛ بحث بر سر من و شماست که توى عرصه هستیم. ما اگر بخواهیم بصیرت پیدا کنیم، باید چشم را باز کنیم؛ باید ببینیم. یک چیزهائى هست که قابل دیدن است. اگر ما از آنها سطحى عبور کنیم، آنها را نبینیم، طبعاً اشتباه میکنیم.

من یک مثال از تاریخ بزنم. در جنگ صفین لشکر معاویه نزدیک به شکست خوردن شد؛ چیزى نمانده بود که بکلى منهدم و منهزم شود. حیله‌اى که براى نجات خودشان اندیشیدند، این بود که قرآنها را بر روى نیزه‌ها کنند و بیاورند وسط میدان. ورقه‌هاى قرآن را سر نیزه کردند، آوردند وسط میدان، با این معنا که قرآن بین ما و شما حکم باشد. گفتند بیائید هرچه قرآن میگوید، بر طبق آن عمل کنیم. خوب، کار عوام‌پسند قشنگى بود. یک عده‌اى که بعدها خوارج شدند و روى امیرالمؤمنین شمشیر کشیدند، از میان لشکر امیرالمؤمنین نگاه کردند، گفتند این که حرف خوبى است؛ اینها که حرف بدى نمیزنند؛ میگویند بیائیم قرآن را حکم کنیم. ببینید، اینجا فریب خوردن است؛ اینجا لغزیدن به خاطر این است که انسان زیر پایش را نگاه نمیکند. هیچ کس انسان را نمیبخشد اگر بلغزد، به خاطر اینکه زیر پایش را نگاه نکرده، پوست خربزه را زیر پاى خودش ندیده. آنها نگاه نکردند. آنها اگر میخواستند حقیقت را بفهمند، حقیقت جلوى چشمشان بود. این کسى که دارد دعوت میکند و میگوید بیائید به حکمیت قرآن تن بدهیم و رضایت بدهیم، کسى است که دارد با امام منتخبِ مفترض‌الطاعه میجنگد! او چطور به قرآن معتقد است؟ امیرالمؤمنین على‌بن‌ابى‌طالب غیر از اینکه از نظر ما از طرف پیغمبر منصوص و منصوب بود، اما آن کسانى هم که این را قبول نداشتند، این مسئله را قبول داشتند که آن روز بعد از خلیفه‌ى سوم، همه‌ى مردم با او بیعت کردند، خلافت او را قبول کردند؛ شد امام، شد حاکم مفترض‌الطاعه‌ى جامعه‌ى اسلامى. هر کس با او میجنگید، روى او شمشیر میکشید، وظیفه‌ى همه‌ى مسلمانها بود که با او مقابله کنند. خوب، اگر این کسى که قرآن را سر نیزه کرده، حقیقتاً به قرآن معتقد است، قرآن میگوید که تو چرا با على میجنگى. اگر واقعاً به قرآن معتقد است، باید دستهایش را بالا ببرد، بگوید آقا من نمیجنگم؛ شمشیرش را بیندازد. این را باید میدیدند، باید میفهمیدند. این مطلب مشکلى بود؟ این معضلى بود که نشود فهمید؟ کوتاهى کردند. این میشود بى‌بصیرتى. اگر اندکى تدبر و تأمل میکردند، این حقیقت را میفهمیدند؛ چون اینها خودشان در مدینه اصحاب امیرالمؤمنین بودند؛ دیده بودند که در قتل عثمان، عوامل و دستیاران خود معاویه مؤثر بودند؛ آنها کمک کردند به کشته شدن عثمان؛ در عین حال پیراهن عثمان را به عنوان خونخواهى بلند کردند. آنها خودشان این کار را کردند، مقصر خودشان بودند، اما دنبال مقصر میگشتند. ببینید، این بى‌بصیرتى ناشى از بى‌دقتى است؛ ناشى از نگاه نکردن است؛ ناشى از چشم بستن بر روى یک حقیقت واضح است.




 نظر دهید »

آموزه های عرفانی از آیت اللّه شاه آبادی

28 آذر 1391 توسط فاطمه سلجوقی

28آذرماه سالروز درگذشت استاد کامل اخلاق آیه الله محمدعلی شاه آبادی است به این مناسبت، از درس های ایشان توشه ای بر می گیریم :

 تا قوای جوانی و نشاط آن باقی است، بهتر می توان قیام کرد در مقابل مفاسد اخلاقی، و خوب تر می توان وظایف انسانیّه را انجام داد.

 بر خواندن آیات پایانی سوره حشر ـ از آیه «یا ایها الذین آمنوا اتقوا اللّه …» تا پایان سوره حشر ـ مداومت داشته باشید که خواندن و تدبّر در معانی آنها در تعقیب نمازها و خصوصا آخر شب که قلب فارغ البال است، خیلی در اصلاح نفس مؤثر است.

 در نوافل شب، به مقام شامخ حضرت زهرا علیهاالسلام توجه کنید و بدانید که استمداد گرفتن از آن حضرت، موجب ترقی و قُرب معنوی می شود و خداشناسی انسان را زیاد می کند. همچنین قبل از اذان صبح، صلوات حضرت زهرا علیهاالسلام را بفرستید.

  برای دنیایتان هم که شده، سحرها بیدار شوید؛ چون بیداری سحر، وسعت رزق، زیبایی چهره و خوش اخلاقی می آورد.

 

 1 نظر

نگارش و پژوهش در آینه احادیث

28 آذر 1391 توسط فاطمه سلجوقی



امام امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ :

«لا ینفع اجتهاد بغیر تحقیق»

«هر تلاشی که در آن تحقیق و حقیقت جویی نیست، بهره ای ندارد.»

                                                           معجم الفاظ غرر الحکم، ص 249

 

 امام امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ :

«لا سنه  أفضل من التّحقیق.»

«هیچ راهی برتر از تحقیق و حقیقت جویی نیست.»

معجم الفاظ غررالحکم، ص 249

 

عمل برتر

امام امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ :

«لا عمل کالتّحقیق.»

«هیچ کاری چون تحقیق و حقیقت جویی نیست.»

معجم الفاظ غررالحکم، ص 249

 

قلم، نخستین آفریده خدا

امام صادق ـ علیه السلام ـ :

«أوّل ما خلق اللّه القلم فقال له: اکتب فکتب ما کان و ما هو کائن الی یوم القیامة.»

«قلم نخستین آفریده کردگار است. به او فرمود: بنگار، و قلم آنچه را بود و تا روز رستخیز خواهد بود، همه را در نوشتار آورد.»

تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 398

 

 نخستین قلمزن که بود؟

پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ :

«یا أباذرّ أربعة من الأنبیاء سریانیّون: آدم و شیت و أخنوخ (و هو ادریس و هو أوّل من خطّ بالقلم) و نوح … .»

«ای ابوذر! چهار تن از پیامبران سریانی اند: آدم و شَیت و اُخنوخ و نوح، و اُخنوخ همان ادریس است که نخستین بار با قلم نوشت.»

بحارالانوار، ج 11، ص 32

  

پژواک قلم تا کجا که نمی رسد!

پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ :

«تلاث تخرق الحجب و تنتهی الی ما بین یدی اللّه: صریر أقلام العلماء و

 وطی أقدام المجاهدین و صوت مغازل المحصنات.»

«سه بانگِ طنین انداز است که پرده ها را می درد و پژواک آن در نهایت به خدا می رسد: بانگ قلمهای دانشمندان؛ بانگ قدمهای مجاهدان؛ و بانگ چرخ بافندگی زنان پاکدامن.»

تفسیر نمونه، ج 24، ص 377

 چرا زکات دست خود نمی دهی؟

امام صادق ـ علیه السلام ـ :

«… زَکوة الید البذل و العطاء و السّخاء بما أنعم اللّه علیک به

و تحریکها بکتبه العلوم و منافع ینتفع بها المسلمون فی طاعة اللّه تعالی … .»

«زکات دست، بذل و دهش و بخشش است از نعمتهایی که خدا به تو ارزانی داشته است و جنباندن آن است به نگارش دانشها و بهره هایی که مسلمانان از آن در راه فرمانبری خدای بزرگ بهره مند شود.»

سفینة البحار، ج 2، ص 461

 

مرکب دانشوران، از خون شهیدان برتر است

امام صادق ـ علیه السلام ـ :

«اذا کان یوم القیامة جمع اللّه عزّ و جلّ النّاس فی صعیدٍ واحدٍ و

وضعت الموازین فتوزن دماء الشّهداء مع مداد العلماء فیرجح مداد العلماء علی دماء الشّهداء.»

«آن گاه که روز رستخیز شود، خدای بزرگ همگان را در یک سرزمین گرد آورد و ترازوهای ارزش سنج در پیش نهد. چون خونهای شهیدان با مرکب قلم دانشمندان به سنجش آید، مرکب قلم دانشمندان بر خونهای شهیدان برتری یابد.»

من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 398

 پاداش فرهنگ مکتوب

پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ :

«المؤمن اذا مات و ترک ورقةً واحدةً علیها علمٌ تکون تلک الورقةُ یومَ القیامة ستراً فیما بینه

و بین النّار و أعطاه اللّه تبارک و تعالی بکلّ حرفٍ مکتوبٍ علیها

مدینةً أوسع من الدّنیا سبع مرّاتٍ.»

«مؤمن چون از دنیا رود و برگه ای حاوی دانش از خود بر جای نهد، این برگه در روز رستخیز، میان او و آتش دوزخ پرده ای شود. و خدای خجسته و بزرگ برای هر حرفی که بر آن برگه نوشته شده باشد، شهری به فراخناکی هفت گیتی به وی بخشد.»

بحارالانوار، ج 2، ص 144

 ای قلمزنان! به کدامین راه می روید؟

پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ :

«یؤتی بصاحب القلم یوم القیامة فی تابوت من نار یقفل علیه بأقفال من نار فینظر قلمه فیما

 أجراه فان کان أجراه فی طاعة اللّه و رضوانه فکّ عنه التّابوت،

و ان کان اجراه فی معصیة الله هوی فی التابوت سبعین خریفاً … .»

«در روز رستخیز، قلمزن را در تابوتی آتشناک بیاورند که قفلهایی آتشناک نیز بر آن بسته باشند. آن گاه به قلمش بنگرند که در چه راه به کار بسته است. اگر در فرمانبری و خرسندی کردگار به کار بسته است، آن تابوت از او برگیرند؛ و اگر در فرمان نابری کردگار به کار بسته است، هفتاد خزان در آن تابوت به عذابش کشند.»

میزان الحکمه، ج 8، ص 266

 در سایه سار قلم، زندگی زیباست

پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ :

«… القلم من اللّه نعمة عظیمة ولولا القلم لم یستقم الملک

 و الدّین و لم یکن عیش صالح.»

«قلم نعمت بزرگ پروردگار است؛ و اگر قلم نبود، سیاست و دیانتی استوار نمی شد و زیستن خوشی در روزگار نبود.»

مستدرک الوسائل، ج 13، ص 258

  قلم، رمز جاودانگی

امام صادق ـ علیه السلام ـ :

«تأمّل یا مفضّل! ما أنعم اللّه [به علی الانسان] … الکتابة الّتی بها تقیّد أخبار الماضین للباقین

 و أخبار الباقینَ للآتین و بها تخلد الکتب فی العلوم و الآداب و غیرها … .»

«بیندیش ای مفضّل! از نعمتهای الهی بر آدمی “نوشتن” باشد که رخدادهای گذشتگان را برای بازماندگان و رویدادهای زندگان را برای آیندگان به بند می کشد و به قلم کتابهای علمی و اخلاقی و جز آن جاودانه می شود.»

مستدرک الوسائل، ج 13، ص 258

 نوشتار، برتر از گفتار است

امام امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ :

«رسول الرّجل ترجمان عقله و کتابه أبلغ من نطقه.»

«پیک آدمی نمایانگر خِرَد اوست و نوشتار آدمی رساتر از گفتار اوست.»

معجم الفاظ غررالحکم، ص 961

    نشانِ فرزانگی

امام امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ :

«کتاب المرء معیار فضله و مسبار نبله.»

«نوشتار هر کسی نشان از فرزانگی اش دارد و میزان فرهیختگی اش را می نمایاند.»

معجم الفاظ غررالحکم، ص 960

 

فرصت از دست مده که پشیمان می شوی

پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ :

«اکتبوا العلم قبل ذهاب العلماء و انّما ذهاب العلم بموت العلماء.»

«دانشها را مکتوب کنید پیش از آنکه دانشوران از دست روند، که با از دست رفتن دانشوران، دانش نیز از دست رود.»

میزان الحکمة، ج 8، ص 324

تا نوشته ات باقی است، پاداش تو هم جاری است

پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ :

«من کتب عنّی علماً أو حدیثاً لم یزل یکتب له الأجر ما بقی ذلک العلم و الحدیث.»

«هر که دانش یا سخنی از من نگاشته است، پاداش او نیز هماره نگاشته شده است تا هنگامی که آن دانش و سخن بر جا مانده است.»

میزان الحکمة، ج 8، ص 325

  امام صادق ـ علیه السلام ـ :

«القلب یتّکل علی الکتابة.»

«دل با نگارش مطمئن می شود.»

الکافی، ج 1، ص 52

 امام حسن ـ علیه السلام ـ (به فرزندان خود و فرزندان برادر خود فرمود):

«… فتعلّموا العلم فمن لم یستطع منکم أن یحفظه فَلْیکتْبهُ وَلْیَضَعْهُ فی بیته.»

«دانش فراگیرید؛ و هر که از شما حفظ آن را برنتابد، دانش به نگارش آرد و در خانه خود نگه دارد.»

بحارالانوار، ج 2، ص 52

 

غلط نگوییم؛ غلط ننویسیم

امام صادق ـ علیه السلام ـ :

«أَعْرِبُوا حدیثنا فإنّا قومٌ فصحاءُ.»

«سخن ما را درست و شیوا بیان کنید، که ما از تبار شیوا سخنانیم.»

الکافی، ج 1، ص 52

 کتاب، مایه آرامش دلهاست

امام امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ :

«من تسلّی بالکتب لم تَفُتْهُ سَلْوَةٌ.»

«آرامشی از دست نداده است آن که با کتابها آرامش به دست آورده است.»

معجم الفاظ غررالحکم، ص 961

 گُلسرای دانشوران چیست؟

امام امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ :

«الکتب بساتین العلماء.»

«کتابها گلسرای دانشوران است.»

معجم الفاظ غررالحکم، ص 961

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 نظر دهید »
28 آذر 1391 توسط فاطمه سلجوقی

هفته پژوهش بر

 

دین پژوهان گرامی باد

 نظر دهید »
28 آذر 1391 توسط فاطمه سلجوقی

کتابشناسى صحیفه سجادیه 
معرفی صدویازده جلد كتاب ترجمه وشرح صحیفه سجادیه
ترجمه‎های صحیفه سجادیه/ شرح‌های صحیفه سجادیه/

کتاب صحیفه سجادیه، مجموعه‌ای از دعاها و مناجات امام چهارم شیعیان، زین العابدین علی بن الحسین است.
این کتاب به «انجیل اهل بیت» و «زبور آل محمد» و «اخت القرآن» معروف است.. این کتاب اگرچه در موضوع دعا و نیایش است، ولی شامل بسیاری از حقایق علوم و معارف اسلامی و عرفانی، و قوانین و احکام شرعی و مسائل حساس سیاسی و اجتماعی و تربیتی و اخلاقی است که در شکل و قالب دعا امام بدانها اشاره کرده‌است.
صحیفه سجادیه کامله، مجموعه‌ای از ۷۵ دعا و نیایش بوده‌است که امام سجاد املا کرده و امام باقر و برادرش زید بن علی آن را در دو نسخه نوشته‌اند. زید بن علی نسخهای که در اختیار داشته برای حفاظت از آن به متوکل بن هارون می‌دهد.
متوکل بن هارون از اصحاب امام جعفر صادق است و می‌گوید: «از من ۱۱ دعا ساقط شده و من ۶۴ دعا را روایت می‌کنم». متوکل مجموعه‌ای را که در اختیار داشته به امام صادق عرضه کرده و با نوشته امام محمد باقر مقابله می‌کند و هیچ تفاوتی بین آنها نمی‌یابد
. او از مجموعه ۷۵ دعای صحیفه، ۶۴ دعا را می‌نویسد که در مجموعة حاضر تنها ۵۴ دعای آن موجود است.
در روایت محمد بن احمد بن مسلم مطهری فقط ۵۴ دعا چنانکه امروزه هم از صحیفه می‌بینیم موجود است. بنابراین از اصل صحیفه ۲۱ دعا افتاده‌است و در حال حاضر آنچه از صحیفه کامله سجادیه باقی مانده‌است، همین ۵۴ دعاست.
صحیفه از پر نسخه‌ترین کتابهای حدیثی است. نسخه‌های خطی این کتاب در ایران بیش از سه هزار نسخه‌است اگر چه بسیاری از این نسخ، برگرفته از نسخه مجلسی اول است و بدین سبب این نسخه‌ها تفاوت چندانی با هم ندارند
مجلسی اول تعداد طریق خود به صحیفه را بیش از ۶۵۰ هزار طریق می‌داند
با این حال فصاحت و بلاغت صحیفه حاکی از آن است که نمی‎تواند کلام غیر معصوم باشد

***
ترجمه‎های صحیفه سجادیه:
1. ترجمه آقا هادی مازندرانی.[1]
2. ترجمه مرحوم سید علینقی فیض الاسلام اصفهانی، مترجم قرآن كریم و نهج البلاغه.
3. ترجمه خطیب نامی بلاغی اصفهانی، استاد سیدصدرالدین بلاغی اصفهانی كه توسط ناشران مختلف دارالكتب اسلامیه، امیركبیر، حسینیه ارشاد به چاپ رسیده است و این ترجمه به زبان روز بوده، از نظر صحت ترجمه نیز جای بحث ندارد.
4. ترجمه شادروان جواد فاضل لاهیجی نویسنده و داستان‎نویس مشهور، اما در مورد این ترجمه نمی‎توان آن را ترجمة كامل نامید. آن زنده‎یاد هرچه دل تنگش خواسته تحت عنوان ترجمه با نثری زیبا و ارزنده نگاشته است.
5. ترجمه و شرح استاد محی الدین الهی قمشه‎ای كه توسط جناب آقای نظیفی مدیر محترم انتشارات تهران اسلامی به چاپ رسیده است ولی این ترجمه نثری غامض دارد و به زبان روز نیست.
6. ترجمه استاد حسینی عمادزاده اصفهانی كه بارها به چاپ رسیده است.
7. ترجمه حسین انصاریان خطیب شهیر و گوینده توانا شیخ حسین انصاریان كه به زبان روز بوده و از نظر صحت ترجمه نیز جای بحث ندارد.
8. ترجمه دعای مكارم الاخلاق محمدتقی فلسفی، ترجمه در سه مجلّد از استاد خطیب نامی شیخ محمدتقی فلسفی (ره) متوفی (1420).
9. حاشیه ملامهدی بناجی تبریزی نزیل كربلا از شاگردان علامه شیخ مرتضی انصاری این حاشیه به رؤیت آیة الله مرعشی رسیده است.[2]
10. ترجمه فارسی صحیفه توسط آقایان محسن غرویان و عبدالجواد ابراهیمی كه در سال 1376هـ.ش توسط انتشارات الهادی قم به چاپ رسیده است: ترجمة غرویان در یكی از مجلات تحقیقی مورد ایراد و اشكالات فراوان واقع گردیده و مترجمان محترم تاكنون به نقد مزبور پاسخی نداده‎اند.[3]
11. ترجمه همراه متن كامل صحیفه علی شیروانی، توسط فاضل گرامی آقا دكتر علی شیروانی مترجم كتابهای درسی حوزه‎های علمیه در سال 1379هـ.ش انجام و توسط انتشارات دارالفكر در تیراژ وسیع نشر یافته است.
12. ترجمه عقیقی بخشایشی كه از دو ترجمة شعرانی و بلاغی استفاده گردیده است.
13. ترجمة علامه مرحوم ابوالحسن شعرانی كه نثری غامض دارد و به زبان روز نیست.
14. ترجمة محمد ‌آیتی كه ترجمة خوب و به زبان روز است و از نظر صحت ترجمه نیز جای بحث ندارد.
15. ترجمه سید احمد فهری كه این هم به زبان روز و از نظر صحت ترجمه نیز جای بحث ندارد.
16. ترجمه واحد تحقیقات سازمان حج و زیارت و اوقاف و امور خیریه كه این هم به زبان روز است.
17. ترجمه مرحوم دكتر اسدالله مبشری كه ایشان هم ترجمة صحیحی دارند و به زبان روز است.
18. ترجمه داریوش شاهین كه نثری بسیار زیبا دارد ولی از نظر صحت ترجمه قابل تأمل است.

شرح‌های صحیفه سجادیه:
به علت فقدان منابع و اطلاعات از قرن دوم و سوم و چهارم و پنجم ، لذامنابع این بخش را از قرن ششم آغاز می‎نمائیم:
«قابل ذكر است كه گرچه بسیاری از این شروح، در دسترس عموم نیست ولی در این نوشتار جهت تبیین گوشه‎ای از اهمیت و عظمت صحیفه سجادیه، به بخش مهمی از شروح و ترجمه‎ها اشاره می‎شود».

قرن ششم، هفتم، هشتم و نهم:
1. شرح صحیفه حلّی: به صورت تعلیقه تألیف شیخ ابوجعفر محمدبن منصور عجلی حلی (متوفی 598 هجری قمری).
2. التبصره فی شرح الصحیفه: تألیف موفق الدین ابوالعباس احمدبن یوسف بن حسن شیبانی موصلی (متوفی 680هـ) مخلوط در كتابخانه استاد سید محمد مشكوة در دو جزء.[4]
3. شرح صحیفه كفعمی: شیخ نقی الدین ابراهیم بن علی بن الحسن (متوفی 905) موسوم به الفوائد الطریفه و این كتاب جز آن دعاهایی است كه در دو كتاب المصباح و البلد الامین آورده شده است.
4. شرح صحیفه كركی: شیخ محقق نورالدین ابی الحسن علی بن عبدالعالی كركی (متوفی 905 هجری قمری).
5. شرح صحیفه زواره‎ای: مولی ابوالحسن علی بن الحسن مفسّر زواره‎ای استاد ملا فتح الله كاشانی كه در سال 947 از تألیف آن فارغ شده است.
6. شرح صحیفه عاملی: به صورت تعلیقه تألیف شیخ عزالدین حسین بن عبدالحمد حارثی والد شیخ بهائی (متوفی 984 هـ).
7. شرح صحیفه اصفهانی: مولی تاج الدین حسن بن محمد اصفهانی والد فاضل هندی، این شرح در كتابخانه میرزا ابوالهدی كلباسی یافت می‎شود.
8. شرح صحیفه بلاغی: نجفی شیخ عباس بن محمدعلی كه وفات والدش در سال 1000 رخ داده است.
9. شرح صحیفه كركی: به صورت تعلیقه تألیف سید حسین بن حسن كركی معروف به مجتهد نوة دختری آیة الله محقق كركی (متوفی 1001 هجری قمری).

قرن دهم و یازدهم
10. شرح صحیفه رازی: ملامحمد سلیم رازی كه در سال 1006 تألیف نموده است صاحب الذریعه آن را در كتابخانه مرحوم كبّه دیده است.
11. شرح صحیف طریحی: شیخ فخرالدین بن محمد علی طریحی نجفی (متوفی 1085 هـ) موسوم به (النّكت اللطیفه).
12. شرح صحیفه مشهدی، میرزا محمدبن محمدرضا مشهدی مؤلف «كنزالدقایق فی تفسیر القرآن» در چهار مجلد، تألیف (1091 هـ).
13. شرح صحیفه بلاغی نجفی: شیخ حسن بن شیخ عباس بن محمد علی بلاغی نجفی صاحب تنقیح المقال فی علم الرجال، تألیف (1105 هجری قمری)[5].
14. شرح صحیفه ملامحمد تقی مجلسی اصفهانی (متوفی 1070 هـ) كه به صورت حواشی و تعلیقات بر صحیفه می‎باشد.
15. شرح حدائق الصالحین: در شرح صحیفه سجادیّه تألیف شیخ بهائی عالم متغنّن (متوفی 1031هـ) صاحب الاربعین و دهها كتاب نفیس.
16. شرح صحیفه میرداماد تألیف فیلسوف نامی محمدباقر حسینی معروف به میرداماد استرآبادی اصفهانی (متوفای 1040هـ) این شرح بنا به استظهار مرحوم حاج آقابزرگ مشتمل بر تحقیقات مهمّه می‎باشد و همراه شرح جزائری به چاپ رسیده است.
17. شرح صحیفه خوانساری محقق آقا حسین خوانساری (متوفی 1099هـ)
18. شرح صحیفه جزائری تألیف سید نعمت الله جزائری (متوفی 1112 هجری قمری) موسوم به نورالانوار كه در سال 1316 به چاپ رسیده است.
19. شرح صحیفه روغنی ملامحمد صالح بن محمد باقر روغنی قزوینی كه به صورت فارسی در سال 1073 تألیف نموده است (این شرح در كتابخانه آیة الله مرعشی قسمت شماره 4834 موجود است).[6]
20. شرح صحیفه كاشانی ملاحبیب الله بن علی مدد كاشانی كه پیش نوادگان او یافت می‎شود.
21. شرح صحیفه كاشانی محقق محدث بن شاه مرتضی كاشانی معروف به ملامحسن فیض (متوفی 1091هـ)
22. شرح صحیفه میرزا رفیعا: سید امیر رفیع الدین معروف به میرزا رفیعا (متوفی 1099هـ) از معاصرین شاه صفوی.
23. شرح صحیفه ابوجعفر تألیف شیخ ابوجعفر محمدبن جمال الدین (متوفی 1030هـ) صاحب الاستبصار.
24. شرح صحیفه رشتی موسی عبدالغفار رشتی از علمای معاصر شاه عباس صفوی كه گاهی از آن حاشیه صحیفه نیز تعبیر می‎شود.
25. شرح صحیفه یمن ابن مفتاح ابوالحسن عبدالله بن ابوالقاسم زیدی یمنی صاحب المنتزع المختار در فقه زیدیّه.
26. شرح صحیفه شهرستانی، سید امیر شرف الدین علی بن حجة الله شهرستانی حسین طباطبایی استاد علامه مجلسی.
27. شرح صحیفه الشهید الثانی: شیخ علی بن شیخ زین العابدین بن شیخ محمدبن شیخ حسن ابن الشهید الثانی معروف به شیخ علی.
28. تعلیقات: شیخ بهائی بر صحیفه و آن غیر از حدائق الصالحین می‎باشد كه ذكر شد.
29. شرح صحیفه لاهیجی قطب الدین محمدبن شیخ علی شریف لاهیجی دیلمی صاحب «محبوب القلوب» این شرح در كتابخانه آیة الله مرعشی تحت شمارة 4829 مضبوط است.[7]
30. شرح رشتی موسی عبدالغفار رشتی از علمای عصر شاه عباس صفوی.
31. شرح مولانا تاج الدین مشهور به «تاجا» پدر فاضل هندی كه نسخه‎ای از آن در كتابخانه مرحوم میرزا ابوالهدی كرباسی در اصفهان بوده است.
32. شرح و ترجمه استرآبادی: شارح و مترجم آن ملامحمد استرآبادی است كه خود خطاط و خوشنویس هم بوده ترجمه‎ای بر صحیفه نگاشته است.
33. شرح صحیفه رازی ملامحمد سلیم رازی از علمای قرن 11 كه هم اكنون در كتابخانه آیة الله مرعشی تحت شماره 2306 موجود است.[8]
34. شرح سید سرور حسین هندی.
35. شرح آقا جمال خوانساری.
36. شرح آقا ملامحمد صالح روغنی قزوینی[9]
37. شرح صحیفه صوفی از محمدتقی بن مظفر صوفی قزوینی از عالمان قرن یازدهم هجری این شرح در كتابخانه آیة الله مرعشی تحت شماره 9934 نگهداری می‎شود.[10]
38. شرح صحیفه نائینی اصفهانی: محمدبن محمدباقر حسینی اصفهانی یا مختاری سبزواری از علمای قرن یازدهم، او تعلیقات بر شرح صحیفه سید علی خان مدنی نگاشته است.

قرن دوازدهم
39. شرح صحیفه مجلسی تألیف علامه مجلسی (متوفی 1111 هجری) موسوم به «الفرائد الطریقه فی شرح الصحیفه» این شرح كوتاه كه به شرح برخی از موارد مهم صحیفه پرداخته است نزدیك 5000 سطر می‎باشد نسخه‎ای از آن پیش مرحوم شیخ علی اكبر نهاوندی در خراسان بوده است.[11]
40. شرح ریاض السالكین سید علیخان مدنی (متوفی 1120) صاحب كتاب الدرجات الرفیعه فی طبقات الشیعه موسوم به ریاض السالكین فی شرح صحیفه سید الساجدین این شرح بهترین و مشهورترین شرحی است كه پیرامون صحیفه انجام گرفته است و مشتمل بر 54 روضه می‎باشد.
41. شرح ریاض الصالحین تألیف سید علی خان مدنی (متوفی 1120) می‎باشد آن چنان كه شرح دیگری تحت عنوان ریاض السالكین دارد در مدت 12 سال آن را ترتیب داده است این شرح یكی از شرحهای مفصل و پربار صحیفه می‎باشد.
42. شرح صحیفه سجادیه فتونی. مولی شریف ابوالحسن بن محمدبن طاهربن عبدالحمید بناطی عاملی اصفهانی (متوفی حدود 1140) نوة امیر محمد صالح خاتون آبادی، داماد علامه مجلسی، او تفسیری به نام «مرآة الانوار» نیز دارد.
43. شرح صحیفه گیلانی: مولی حسین بن حسن گیلانی اصفهانی (متوفی 1129) مدفون در مقبره آقاحسین خوانساری در تخت فولاد.
44. شرح صحیفه تألیف میرزا ابراهیم بن میرمحمد معصوم بن میرفصیح بن میراطبّاء تبریزی قزوینی (متوفی 1149) كه فرزندش در خاتمه المعارج از آن یاد كرده است.
45. شرح صحیفه سجادیه صغانی سیدمحمدبن زید حسنی صغانی از علمای زیدیّه قرن دوازدهم هجری (متوفی 1149)[12]
46. شرح صحیفه مشهدی قمی از علمای قرن 12 كه در كتابخانه آیة الله مرعشی تحت شماره 4259 نگهداری می‎شود.[13]
47. شرح صحیفه مازندرانی: تألیف مولی فاضل آقاهادی مازندرانی داماد ملامحمدتقی مجلسی (متوفی 1134) و مقتول در فتنه افغانی‎ها.
48. شرح صحیفه حویزی تألیف شیخ یعقوب بن ابراهیم بختیاری حویزی (متوفی 1150) كه مرحوم صدر صاحب تأسیس شیعه آن را مشاهده نموده است.
49. شرح سیدعبدالله نوة سید نعمت الله جزائری (متوفی 1173).
50. شرح صحیفه افندی: میرزا عبدالله افندی تبریزی اصفهانی موسوم به (الدّرر المنظومه الماثوره)[14] صاحب ریاض العلماء و شاگرد علامه مجلسی از علمای قرن دوازدهم.
51. شرح صحیفه فارسی بحرانی تألیف شیخ محمدعلی بن حاج سلیمان بحرانی كه معاصر او در انوار البدرین گفته است.
52. شرح صحیفه مرعشی سید علاء الدوله مرعشی كه نسخه‎ای از آن در كتابخانه امام جمعه كرمانشاه بوده است و آقای عبدالعزیز جواهر كلام در فهرست كتابخانه ملی نقل نموده‎اند این نسخه در 200 صفحه به قلم محمدبن محمد مدعویه شاه محمد شیرازی نوشته شده است.
53. شرح لواقح و لوایح كه آقای جواهر كلام نام برده است.[15]
54. شرح ملحقات جزائری، كه در آخر شرح اول به آن اشاره كرده است.
55. شرح جمال الدین طوسی، صاحب كتاب دقایق التنزیل كه نسخه‎ای از آن در كتابخانه آیة الله مرعشی در قم موجود است.
56. شرح صحیفه مفصل، از مؤلف نامعلوم از علمای قرن 12 معاصر مجلسی، فیضی میرداماد كه در ضمن شرح در كتابخانة آیة الله مرعشی تحت شمارة 3479 از آن بزرگواران مطالبی نقل كرده است.[16]
57. شرح صحیفه نصیرالدین مرعشی: سید قوام الدین بن سید نصیر الدین مرعشی از علمای قرن دوازدهم این شرح در كتابخانه آیة الله مرعشی تحت شمارة 211 نگهداری می‎شود.[17]
قرن سیزدهم و چهاردهم
58. شرح صحیفه حسینی: تألیف سید اجل میرزا محمدباقر حسین فارسی شیرازی معروف به (ملاباشی) صاحب بحر الجواهر الخاقانی كه جهت فتحعلی شاه قاجار تألیف نموده است آن چنان كه صاحب الذریعه استظهار نموده است.[18]
59. شرح صحیفه هرندی كوهپایه‎ای مولی بدیع هرندی موسوم به ریاض العابدین.
60. شرح صحیفه سیدجمال الدین كوكبانی یمنی نزیل هند (متوفی در بغداد 1339 هجری ق) آن چنان كه آیة الله مرعشی بیان نموده‎اند.
61. شرح صحیفه میرزاحسن بن موص عبدالرزاق لاهیجی صاحب «شمع یقین و آینه حكمت» در 3 مجلد.
62. شرح صحیفه عاملی علی بن شیخ ابی جعفر محمدبن جمال الدین صاحب الدّر منثور (1104 هجری قمری).
63. شرح صحیفه سبزواری میرزا ابراهیم بن محمدعلی سبزواری ملقب به وثوق الحكما (متوفی 1358هـ.ق) صاحب كتاب گلشن راز و شرح دعای عدلیه این شرح به صورت شرح فارسی عرفانی می‎باشد كه لغات غریب آن را توضیح داده است این شرح در سال 1342 هجری شمسی در 340 صفحه به چاپ رسیده است.
64. شرح صحیفه تبریزی موسی جمال السالكین عبدالباقی خطاط تبریزی معاصر میرزا ابراهیم همدانی عارف (متوفی 1026هـ.ق).
65. شرح صحیفه شامی حسینی سیدمحسن بن احمد شامی حسینی یمنی زیدی (متوفی 1251هـ.ق) ابن زیاده در نشر البرف یاد كرده است.
66. شرح صحیفه نجفی شیخ میرزا محمدعلی بن نصیر چهاردهی رشتی نجفی (متوفی 1334) مجلد بزرگی است كه به صورت حاشیه بر صحیفه می‎باشد.
67. شرح صحیفه قزوینی، ملاخلیل بن غازی قزوینی كه نسخه‎ای از آن در كتابخانه شیخ الشریعه اصفهانی در نجف رؤیت شده است.
68. شرح صحیفه اعرجی سیدمحمدرضا اعرجی موسوم به (الازهار اللطیفه) كه تلخیصی از ریاض السالكین مدنی شیرازی است.
69. شرح صحیفه طالقانی، علی طالقانی كه ملامحمد صالح روغنی در آغاز شرح صحیفه از آن یاد كرده است.
70. شرح صحیفه لكنهویی مفتی میرعباس لكنهویی كه در كتابخانه سید ناصرالدین حسینی كنتوری در لكنهوء یافت می‎شود.
71. شرح صحیفه شیرازی: محمد طاهربن حسین شیرازی، بنا به تصریح آیة الله مرعشی، این شرح نیز سیدعلی همدانی در نجف رؤیت شده.
72. شرح صحیفه اصفهانی: مولی فتح الله خطاط صوفی تنظیم شده براساس مسلك صوفیه در كتاب ریاض السالكین از ملاگنجعلی اصفهانی نقل نموده است.
73. شرح میرزا قاضی كه محدود به شرح چهار دعا است و در التحفه الرضویّه از آن نقل كرده است.
74. شرح صحیفه صنعانی سیدمحسن بن قاسم بن اسحق صنعانی زیدی از علمای قرن سیزدهم هجری.
75. شرح صحیفه شیرازی سیدافضل الدین محمد شیرازی مؤلف المواهب الالهیه در شرح نهج البلاغه.
76. شرح لغات صحیفه قرشی تألیف سیدعلی اكبر قرشی از موسی صاحب احسن الحدیث و قاموس قرآن چاپ 1383 قمری.
77. شرح سید جمال الدین كوكبانی یمانی مقیم هند (متوفی 1339).
78. شرح خطیب اصفهانی: ترجمه ملاعبدالجواد اصفهانی كه به دستور ركن الملك حاكم اصفهان در عصر قاجاریّه ترجمه شده است او در اوایل قرن چهاردهم از دنیا رفته است.
79. شرح صحیفه تنكابنی سلیمان بن محمد گیلانی (متوفی 1302هـ.ق) این شرح بسیار مختصری است از صحیفه با عناوین اشراق و در آغاز مختصری در آداب و اهمیت دعا بحث نموده این شرح در كتابخانه آیة الله مرعشی تحت شماره 1361 نگهداری می‎شود.[19]
80. ترجمه و شرح پربار فارسی، علامه حاج میرزا ابوالحسن شعرانی این شرح و ترجمه در سال 1378 هـ.ق توسط انتشارات اسلامیه در تهران چاپ و منتشر شده است.
81. شرح صحیفه طباطبایی تألیف سید صدر الدین بن نصیر الدین بن میرمحمد صالح طباطبائی.
82. شرح موسی محمد مدعو به شاه محمد اصطهباناتی شیرازی استاد شیخ علی حزنی موسوم به ریاض العارفین.
83. شرح عربی صحیفه حسینی سرابی، مؤلف آن حجة الاسلام و المسلمین حاج سید ابوالفضل حسینی سرابی (ره) از علمای قرن چهاردهم هجری این شرح در چهار مجلد وزیری تألیف و تنظیم شده است.

منابع:
[1] . الذریعه، حاج آقابزرگ، ج 4، ص 111 تا 112.
[2] . به شرح صحیفه عقیقی بخشایشی، ص 40، مؤسسه نشر نوید اسلام.
[3] . مقاله تحقیقی ماهنامة كوثر، شماره 32.
[4] . نقل از شرح عقیقی بخشایشی، چاپ نوید اسلام، ص 29.
[5] . ریحانة الادب، تألیف مرحوم محمدعلی مدرسی تبریزی، ج 1، ص 276.
[6] . فهرست كتابخانه، ج 13، ص 21.
[7] . فهرست كتابخانه، ج 13، ص 28.
[8] . فهرست كتابخانه، ج 9، ص 270.
[9] . شرح صحیفه عقیقی بخشایشی، این سه شرح را آورده است، ص 32، چ نوید اسلام.
[10] . ریحانة الادب، ج 1، ص 290.
[11] . این كتاب نخست شماره 325 در كتابخانه آیة الله مرعشی موجود است. فهرست كتابخانه، ج 14، ص 142.
[12] . مؤلفات الزیدیّه تألیف سید احمد حسینی اشكوری، ج 2، ص 162.
[13] . فهرست كتابخانه، ج 11، ص 261.
[14] . فهرست كتابخانه آیت الله مرعشی، ج 5، ص 332.
[15] . شرح صحیفه عقیقی بخشایشی، چاپ نوید اسلام، ص 35.
[16] . فهرست كتابخانه، ج 9، ص 275.
[17] . فهرست كتابخانه، ج 1، ص 241.
[18] . الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 13، ص 347.
[19] . فهرست كتابخانه، ج 4، ص 135.

   

 نظر دهید »

سرمشق از زندگی حضرت زهرا(سلام الله علیها)

26 مهر 1391 توسط فاطمه سلجوقی

چگونه زیستن و معاشرت کردن با همسر و فرزندان و سامان‏بخشى به امور خانه و زندگى که در حیات طیبه حضرت زهرا(س) بود، به عنوان «الگوى خانواده‏ها» خانه و خانواده او را به عنوان یک «خانواده الگو» مطرح ساخته است.
آن حضرت، آیین خانه‏دارى و همسردارى را به خوبى مراعات مى‏کرد. در زندگى واقعا شریک و همراه و هم‏راز همسرش امیرمؤمنان(ع) بود.
گاهى در خانه، به علت وضعیت دوران و شرایط تنگناى اقتصادى حاکم بر مسلمانان و آن حضرت غذایى نبود و کودکان و خود آن بانو گرسنه بودند، اما فاطمه زهرا(س) چیزى به حضرت على(ع) نمى‏گفت و از او درخواستى نمى‏کرد؛ حتى به پیامبر خدا هم در این مورد سخنى نمى‏گفت.

بیم آن داشت که همسرش نتواند خواسته او را برآورد و تأمین کند و شرمنده شود.
تا این حد مراعات مالى شوهر و پرهیز از «درخواست»، تنها از آن حضرت برمى‏آمد که همسر و همتاى کسى همچون على(ع) است.
مشارکت در کارهاى خانه، جلوه دیگرى از رفتار آن خانواده الگو بود. گاهى در اثر کار بسیار، دست‏هایش تاول مى‏زد، لباس‏هایش غبارآلود مى‏شد و بر لبانش دود و خاکستر مى‏نشست.
کارها بین حضرت على(ع) و فاطمه(س) تقسیم شده بود. آوردن آب و تهیه هیزم و کارهاى خارج از خانه، برعهده على(ع) بود و درست کردن آرد و خمیر و پختن نان و وصله زدن لباس و کارهاى داخل خانه با فاطمه(س) بود. حضرت زهرا(س) از اینگونه تقسیم کار، بسیار خرسند بود؛ چرا که از برخورد و روبه‏رو شدن با نامحرمان در بیرون، دورتر بود. این نکته، درسى براى تقویت عفاف و پاکى زنان ما در جامعه اسلامى است.

شخصیت‏بخشى به فرزندان
در سیره عملى حضرت زهرا(س) توجه به شخصیت‏بخشى فرزندان و ایجاد اعتماد به نفس در آنها کاملاً مشهود است. از جمله ابزارهایى که روح اعتماد به نفس و مشکل‏ستیزى را در کودک زنده نگه مى‏دارد، مسابقه و رقابت‏هاى سازنده است. رو به رو ساختن کودکان با مشکلات و فراهم نمودن امکان رقابت براى آنها موجب بالا رفتن حس اعتماد مى‏گردد. این مسئله به قدرى ارزشمند و سرنوشت‏ساز است که اولیا کودک باید براى آن برنامه‏ریزى کنند.
حضرت زهرا(س) براى ایجاد اعتماد به نفس در فرزندان خود آنها را وادار و تشویق به مسابقه و ورزش مى‏کرد.
از جمله نمونه‏هاى دیگر؛ روحیه شادابى و نشاط و محبت در بین افراد خانواده است. افراد خمود و پژمرده از کارایى لازم و مفید در امور اقتصادى و غیر اقتصادى برخوردار نمى‏باشند. افزایش کارایى، موجب کاهش هزینه‏هاى تولید و در نتیجه سود افزوده و بهره‏ورى اقتصادى بیشتر مى‏شود.
از منظر اسلام، نفع شخصى و مطلوبیت فرد به تنهایى مطرح نیست، بلکه سهم هر یک از افراد جامعه در ضرر و منفعت کل جامعه اثرگذار است. ایثار، پشتکار، گذشت، درستى و راستى و دیگر فضائل و ارزش‏هاى فردى شاکله اجتماع را سالم و پرثمر مى‏سازد.(
۱)

محبت و مهروزى به فرزندان

دانشمندان علوم تربیتى مى‏گویند: کودکان در تمام دوران کودکى به محبت و اظهار علاقه نیازمندند. کودک مى‏خواهد پدر و مادر او را دوست داشته باشند و نسبت به او اظهار علاقه کنند. کودک چندان توجهى به لباس، خوراک و محل زندگى ندارد اما به این موضوع توجه دارد که آیا او را دوست دارند یا نه؟
درس محبت در خانه حضرت زهرا(س) به طور کامل ارائه مى‏شد و آن حضرت که خود از سرچشمه محبت و عطوفت رسول خدا(ص) سیراب شده و قلبش کانون محبت به همسر و فرزندانش بود در این جهت نیز وظیفه مادرى خود را به بهترین شکل انجام مى‏داد.
سلمان فارسى مى‏گوید: روزى حضرت فاطمه‏زهرا(س) را دیدم، که مشغول آسیاب کردن غله است. فرزندش حسین(ع) به گریه افتاد و بیتابى مى‏کرد. عرض کردم: براى کمک به شما، غله را آسیاب کنم یا بچه را آرام نمایم؟ حضرت فرمود: من به آرام کردن فرزند اولى هستم. شما آسیاب را بچرخانید.(
۲)

خوب شوهردارى کردن
براى زن بزرگترین موفقیت و ارزش این است که در شئون گوناگون زندگى، خشنودى همسرش را به دست آورد و از هر گونه عملى که موجب ناراحتى شوهر مى‏گردد پرهیز نماید. حضرت على(ع) مى‏فرمایند: «جهاد زن، خوب شوهردارى است» زن براى اینکه بتواند در این جهاد پیروزمند باشد باید تمام سعى و تلاش خود را بکار گیرد تا خانه را محل آرامش مرد قرار دهد.
شوهردارى حضرت زهراى مرضیه(س) بهترین الگو براى زنان مسلمان است. رفتار حضرت زهرا(س) با شوهر در عالى‏ترین مرحله صفا و مهربانى بود. نه تنها هرگز خاطر شوهر را نرنجاند بلکه یاورى مهربان براى او بود.
حضرت على(ع) مى‏فرمایند: «سوگند به خدا، من زهرا(س) را تا آن زمان که خداوند او را به سوى خود برد، خشمگین نساختم و در هیچ کارى موجب ناخشنودى او نشدم. او نیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد و عملى از او سر نزد تا باعث ناخشنودى من شود.»(
۳)
و همچنین نقل است که امام على(ع) فرمود:
«هرگاه به چهره او «زهرا(س)» نگاه مى‏کردم هر گونه غم و اندوه از من برطرف مى‏شد.»(
۴)
پس از ماجراى تلخ سقیفه، سران سقیفه براى جلب افکار عمومى مردم به فکر چاره افتادند تا به گونه‏اى که از حضرت زهرا(س) دلجویى نمایند که اجازه ملاقات مى‏خواستند. اما فاطمه زهرا(س) هر گونه پیشنهادى را رد مى‏نمود و موضع اعتراض و سکوت و بیزارى را ادامه مى‏داد.
روزى امام على(ع) وارد منزل شد و فرمود: فاطمه‏جان خلیفه و عمر در پشت درب منزل، منتظر اجازه ورود مى‏باشند، تا نظر شما چه باشد. حضرت زهرا(س) فرمودند: «على‏جان خانه، خانه توست و من همسر تو مى‏باشم هر آنچه مى‏خواهى انجام ده.»(
۵)

تفاهم در زندگى مشترک
امیرالمؤمنین على(ع) مى‏فرماید: «به خدا سوگند (در سراسر زندگى مشترک با فاطمه(س) تا آنگاه که خداى عزیز و جلیل او را قبض روح فرمود هرگز او را خشمگین نساختم و بر هیچ کارى او را اکراه و اجبار نکردم، و او نیز مرا هرگز خشمگین نساخت و نافرمانى من نکرد؛ هر وقت به او نگاه مى‏کردم رنج‏ها و اندوه‏هایم برطرف مى‏شد.»(
۶)

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

داش مشتی هایی که هیئتی شدند

18 مهر 1391 توسط فاطمه سلجوقی

برای تاثیر سخن و تبلیغ هر طلبه ای شاه کلید طلایی وجود دارد که اگر در وجود مبلغ دینی باشد، کلام و رفتار او انسان ساز می شود. و آن شاه کلید طلایی چیزی نیست جز"خود را ندیدن"، به چند کلاس درس خواندن دلخوش نبودن، دنیا را دوست داشتن ولی دنیا زده نبودن، اگر این گونه شد ، تواضع و احترام او به اطرافیان افزایش می یابد و باقی افراد را برتر از خود می بیند.

به عنوان مثال: (شیخ رضا سراج از آن دسته روحانی هایی بود که در بین عموم مردم، محبوبیت بسیاری داشت و اقشار گوناگون با عقاید متفاوت پای منبر او می نشستند: طلبه، بازاری، کاسب، کارمند و … او با بیانی نافذ در بیان مسائل مربوط به دین، از اعماق دل حرف می زد و به همین دلیل سخنانش بر دل ها می نشست.

در زندگی نامه ی ایشان درباره ی مراسم عید غدیر می خوانیم:

روزهای دهه اول ذی الجحه سپری شد و شیخ رضا تصمیم گرفت مراسمی برای غدیر بر پا کند. اما این مراسم آن گونه که در ذهن شیخ فضا سازی شده بود، با همه برنامه هایی که برای عید غدیر برگزار می شد، فرق داشت.

شیخ تصمیم گرفت برای این مراسم دعوتنامه ای تهیه کند و بر خلاف آن روزها که مرسوم نبود، افراد را شخص به شخص دعوت کند. برای علماء، هیئتی ها و بزرگان بازار تهران دعوتنامه فرستاد که:” وعده ما فلان روز، جشن عید غدیر، قدوم سبزتان را به انتظار نشسته ایم” اصل کاری ها مانده بودند و هنوز دعوتنامه  ایشان را نداده بود. خودش شروع کرد به دوره افتادن در میانه کوچه و بازار. هرکسی را که می دید که در کسوت لوتی و داش مشتی است، دعوتنامه ای به او می داد و می گفت:” قدوم سبزتان را در مراسم عید غدیر به انتظار نشسته ایم. ما را سر افراز کنید و مجلسمان را با حضورتان نورانی.” و عکس العمل این افراد در مقابله با شیخ چیزی جز تعجب نبود، وقتی می دیدند که فردی با کسوت لباس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، آن ها را به مجلس جشن عید غدیر دعوت کرده است.

بالاخره روز مراسم فرا رسید. هیئتی ها آمدند. آقایان اهل علم آمدند. دور تا دور مجلس پر شد از هیئتی ها و کسبه بازار و آقایان اهل علم.

لوتی ها هم آمدند. داش ها هم آمدند. هیئتی ها تعجب کرده بودند که امروز در مجلس چه خبر است؟ قیافه هایی می دیدند که تا به آن روز در هیئت ندیده بودند. افرادی که آ نها را بیشتر در قهوه خانه ها و پاتوق های مخصوص می دیدند، کلاه شاپو به سر، دستمال یزدی به دور دست، عده ای هم دستمال به دور گردن آمدند.

فضای مجلس، فضای عجیبی بود. دور تا دور بچه هیئتی ها، آقایان کسبه و طلبه نشسته بودند و وسط مجلس هم اکثر این داش مشتی ها و لوتی ها.

بالاخره مجلس آماده شد. شیخ رضا منبر رفت. کمی درباره امامت و غیر و حضرت علی علیه السلام صحبت کرد. بعد رو به بچه هیئتی ها و آقایان کرد و گفت:” پیغمبر اسلام  صلی الله علیه و آله وسلم ، دخترش حضرت زهرا سلام الله علیها را به دست ما آخوندها سپرد. در کوچه به او سیلی زدند. اگر دخترش را به این داش مشتی ها و لوتی ها می سپرد، می دانستند که چطور و چگونه از حریم مادر سادات دفاع کنند. می دانستند که چطور از خانه امیر المومنین علی علیه السلام دفاع کنند.” وقتی شیخ رضا این جملات را بر زبان آورد، داش مشتی ها گریه می کردند. بر سر خود می زدند. گریه می کردند و حضرت زهرا سلام الله علیها را صدا می زدند.

آن روز مجلس، مجلس متفاوتی بود. به نفس گرم شیخ رضا، خیلی از افرادی که رنگ و بوی هیئت ندیده بودند، شدند پای ثابت منبر شیخ رضا و خیلی از آن ها هم در شیوه زندگیشان تجدید نظر کردند.)1

1- ماهنامه ی خیمه/شماره ی 77

به همت باران از مدرسه ی بقیع

 

 1 نظر

طعام های مخصوص ماه مبارک رمضان(3)

10 مرداد 1391 توسط فاطمه سلجوقی

آزادی

رسول گرامی (صلی الله علیه وآله وسلم)

“یا ایها الذین الناس ان انفسکم مرهونه باعمالکم ففکوها باستغفارکم”

مردم شما آزاد نیستید، در قفس هستید و نمی دانید که در قفس هستید، گناهانتان شما را در قفس زندانی کرده است. در ماه مبارک رمضان، با استغفار خود را آزاد کنید. انسان گنه کار بدهکار است و بدهکار باید گرو بسپارد. در اینجا خانه و زمین را به عنوان گرو قبول نمی کنند، اینجا جان به گرو می گیرند، در عوض آزادی می یابند"(نهج الفصاحه)


 2 نظر

طعام های مخصوص ماه مبارک رمضان(2)

10 مرداد 1391 توسط فاطمه سلجوقی

گرسنگی

مرحوم استاد قاضی رضوان الله علیه روایتی عجیب درباره جوع بیانمی فرمود و محصلشان آن که: در زمان انبیاء سلف سه رفیق گذرشان به دیار غربت افتاد، شب فرا رسید هریک برای تحصیل غذا به نقطه ای متفرق شدند لیکن با یکدیگر میعاد نهادند که فردا در وقت معین در آن میعادگاه یکدیگر را ملاقات کنند، یکی از آنها میهمان بود و ندیگری به میهمانی شخصی درآمد و چون سومی جایی نداشت با خود گفت به مسجد می روم و میهمان خدا می شوم تا صبح در آنجا به سر برد و هم چنان گرسنه باقی بود.

صبحدم در میعاد خود هرسه نفر حضور یافتند و هریک سرگذشت خود را بیان کردند. از جانب خدای تعالی به نبی آن زمان وحی رسید که به آن میهمان ما بگو، ما میهمان عزیز را قبول کردیم و خود میزبان او شدیم  و برای او در صدد تهیه بهترین غذاها برآمدیم لکن در خزانه غیب خود تفحص کردیم بهتر از گرسنگی غذایی برای او نیافتیم.

خوب است بدانیم اولین اثر گرسنگی حکمت است یعنی راه یابی انسان به حقایق و واقعیت های نایافته و درک واضح آشکار آنها . گرسنگی ملولی وخستگی روح را می زداید و آن را در سیر آسمان معرفت یاری می رساند.

 



 نظر دهید »

طعام های مخصوص ماه مبارک رمضان(1)

10 مرداد 1391 توسط فاطمه سلجوقی

در ماه مبارک رمضان، مومنان با دعوت نامه “یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام"بقره/ 183

به میهمانی خداوند دعوت شده اند. خداوند متعال به عنوان میزبان این ضیافت اطعام و پذیرایی برای بندگان مقرر ساخته است. که این طعام ها عبارتند از

1-قرآن و نزول آن

قرآن طعام میهمانی است که خداوند خوان آن را گسترده و مردم را دعوت فرموده ، پس از اطعام بقدر قدرت خود بهره برداری کنید. پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله وسلم) می فرمایند: ” القرآن مادبه الله فتعلموا مادبته ما استطعتم”

قرآن طعامی است پس یاد بگیرید اطعام اورا تا آنجا که می توانید

مادبه طعامی است که برای عروسی ونحو آن تهیه می شود و پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) قرآن را تشبیه به چنین طعامی فرموده چون انواع و اقسام اغذیه روحی از معارف الهی  و اخلاق انسانی و کمالات نفسانی و عبادات بدنی که موجب تکمیل روح انسانی و سعادت اخروی و رسیدن به فیوضات و نعم بهشتی است در این کتاب بوده و بر هرکس لازم است که ازاین خوان نعمت الهی، به اندازه استطاعت و توانایی خود فرا گیرد.


 1 نظر

زیارتنامه ائمه بقیع


يا مَوالِيَّ يا اَبْناءَ رَسُولِ اللهِ، عَبْدُکُمْ وَابْنُ اَمَتِکُمُ الذَّليلُ بَيْنَ اَيْديکُمْ، وَالْمُضْعِفُ في عُلُوِّ قَدْرِکُمْ، وَالْمُعْتَرِفُ بِحَقِّکُمْ، جاءَکُمْ مُسْتَجيراً بِکُمْ، قاصِداً اِلي حَرَمِکُمْ، مُتَقَرِّباً اِلي مَقامِکُمْ، مُتَوَسِّلاً اِلَي اللهِ تَعالي بِکُمْ، أَدْخُلُ يا مَوالِيَّ، أَدْخُلُ يا اَوْلِياءَ اللهِ، أَدْخُلُ يا مَلائِکَةَ اللهِ الْمُحْدِقينَ بِهذَا الْحَرَمِ الْمُقيمينَ بِهذَا الْمَشْهَدِ. اَللهُ اَکْبَرُ کَبيراً، وَالْحَمْدُ للهِ کَثيراً، وَسُبْحانَ اللهِ بُکْرَةً وَاَصيلاً، وَالْحَمْدُ للهِ الْفَرْدِ الصَّمَدِ الْماجِدِ الاْحَدِ الْمُتَفَضِّلِ الْمَنّانِ، الْمُتَطَوِّلِ الْحَنّانِ الَّذي مَنَّ بِطَوْلِهِ، وَسَهَّلَ زِيارَةَ ساداتي بِاِحْسانِهِ، وَلَمْ يَجْعَلْني عَنْ زِيارَتِهِمْ مَمْنُوعاً بَلْ تَطَوَّلَ وَمَنَحَ. اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَئِمَّةَ الْهُدي، اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَهْلَ التَّقْوي، اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَيُّهَا الْحُجَجُ علي اَهْلِ الدُّنْيا، اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَيُّهَا الْقُوّامُ في الْبَرِيَّةِ بِالْقِسْطِ، اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَهْلَ الصَّفْوَةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ آلَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَهْلَ النَّجْوي، اَشْهَدُ اَنَّکُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ وَنَصَحْتُمْ وَصَبَرْتُمْ في ذاتِ اللهِ، وَکُذِّبْتُمْ وَاُسيءَ اِلَيْکُمْ فَغَفَرْتُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکُمُ الاْئِمَّةُ الرّاشِدُونَ الْمُهْتَدُونَ، وَاَنَّ طاعَتَکُمْ مَفْرُوضَةٌ، وَاَنَّ قَوْلَکُمُ الصِّدْقُ، وَاَنَّکُمْ دَعْوَتُمْ فَلَمْ تُجابُوا، وَاَمَرْتُمْ فَلَمْ تُطاعُوا، وَاَنَّکُمْ دَعائِمُ الدّينِ وَاَرْکانُ الَاْرْضِ، لَمْ تَزالُوا بِعَيْنِ اللهِ يَنْسَخُکُمْ مِنْ اَصْلابِ کُلِّ مُطَّهَر، وَيَنْقُلُکُمْ مِنْ اَرْحامِ الْمُطَهَّراتِ، لَمْ تُدَنِّسْکُمُ الْجاهِلِيَّةُ الْجَهْلاءُ، وَلَمْ تَشْرَکْ فيکُمْ فِتَنُ الاْهْواءِ، طِبْتُمْ وَطابَ مَنْبَتُکُمْ، مَنَّ بِکُمْ عَلَيْنا دَيّانُ الدّينِ، فَجَعَلَکُمْ في بُيُوت اَذِنَ اللهُ اَنْ تُرْفَعَ وَيُذْکَرَ فيهَا اسْمُهُ، وَجَعَلَ صَلَاتَنا عَلَيْکُمْ رَحْمَةً لَنا وَکَفّارَةً لِذُنُوبِنا، اِذِ اخْتارَکُمُ اللهُ لَنا، وَطَيَّبَ خَلْقَنا بِما مَنَّ عَلَيْنا مِنْ وِلايَتِکُمْ، وَکُنّا عِنْدَهُ مُسَمِّينَ بِعِلْمِکُمْ، مُعْتَرِفينَ بِتَصْديقِنا اِيّاکُمْ، وَهذا مَقامُ مَنْ اَسْرَفَ وَاَخْطَاَ وَاسْتَکانَ وَاَقَرَّ بِما جَني وَرَجا بِمَقامِهِ الْخَلاصَ، وَاَنْ يَسْتَنْقِذَهُ بِکُمْ مُسْتَنْقِذُ الْهَلْکي مِنَ الرَّدي، فَکُونُوا لي شُفَعاءَ، فَقَدْ وَفَدْتُ اِلَيْکُمْ اِذْ رَغِبَ عَنْکُمْ اَهْلُ الدُّنْيا، وَاتَّخَذُوا آياتِ اللهِ هُزُواً وَاسْتَکْبَرُوا عَنْها يا مَنْ هُوَ قائِمٌ لا يَسْهُو، وَدائِمٌ لا يَلْهُو، وَمُحيطٌ بِکُلِّ شَيْء لَکَ الْمَنُّ بِما وَفَّقْتَني وَعَرَّفْتَني بِما اَقَمْتَني عَلَيْهِ، اِذْ صَدَّ عَنْهُ عِبادُکَ، وَجَهِلُوا مَعْرِفَتَهُ، وَاسْتَخَفُّوا بِحَقِّهِ، وَمالُوا اِلي سِواهُ، فَکانَتِ الْمِنَّةُ مِنْکَ عَلَيَّ مَعَ اَقْوام خَصَصْتَهُمْ بِما خَصَصْتَني بِهِ، فَلَکَ الْحَمْدُ اِذْ کُنْتُ عِنْدَکَ في مَقامي هذا مَذْکُوراً مَکْتُوباً، فَلا تَحْرِمْني ما رَجَوْتُ، وَلا تُخَيِّبْني فيـما دَعَوْتُ، بِحُرْمَةِ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ، وَصَلَّي اللهُ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد. اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَئِمَّةَ الْهُدي وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَسْتَوْدِعُکُمُ اللهَ وَاَقْرَأُ عَلَيْکُمُ السَّلامَ، آمَنّا بِاِللهِ وَبِالرَّسُولِ، وَبِما جِئْتُمْ بِهِ وَدَلَلْتُمْ عَلَيْهِ، اَللّـهُمَّ فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدينَ.

محتواها

  • هفته دفاع مقدس
  • ۱۷ شهریور
  • برگزاری مراسم عزاداری
  • عاشورا...
  • عاشورا...
  • عاشورا...
  • امام حسین علیه السلام
  • روز تاسوعا
  • عقیله بنی هاشم
  • پاسخ به شبهات عاشورا
  • ماه محرم....
  • مسافری از جبل الرحمه
  • روز مباهله
  • عید با فضیلت مباهله
  • ولادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام 
  • عید غدیرخم
  • عید بزرگ غدیر
  • عید بزرگ غدیر
  • شیعه مولا امیرالمومنین عیدت مبارک
  • باز هوای نجفم آرزوست

آرشیوها

  • مهر 1399 (1)
  • شهریور 1399 (9)
  • مرداد 1399 (34)
  • تیر 1399 (29)
  • خرداد 1399 (30)
  • شهریور 1398 (5)
  • بهمن 1397 (12)
  • شهریور 1396 (1)
  • بهمن 1395 (1)
  • اردیبهشت 1395 (7)
  • فروردین 1395 (3)
  • دی 1394 (1)
  • بیشتر...
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس